arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۵۹۷۰۲
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۴ بهمن ۱۴۰۲
شماره اول؛

خاطرات خلخالی: تمام زن های بی حجاب طرفدار بنی صدر بودند / حسن آیت، شمشیر را از رو بسته بود

ابراهیم یزدی و بنی صدر و قطب زاده اوایل انقلاب، همه با هم مثل کارد و پنیر بودند و تشته قدرت حتی امام در پاریس تلاش کرده بود آن‌ها را با هم آشتی دهد؛ ولی ممکن نشده بود. خود بنی صدر، در منزل امام در قم، وقتی که من گفتم دولت بازرگان غیرانقلابی است! گفت که ضد انقلابی است. او به این وسیله نفرت خویش را بیان می‌کرد؛ ولی یک باره دیدیم که آن‌ها همگی با هم متحد شدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: صادق خلخالی(1305-1382) حاکم شرع و نماینده مجلس بود. او نقش پررنگی در اعدام سران ارتش و برخی مسئولین پیش از انقلاب داشت. خلخالی چندین دوره نمایندگی مجلس را نیز تجربه کرد و در بازه ای نیز مسئول مبارزه با مواد مخدر شد. کتاب خاطرات خلخالی منتشر شده توسط نشر سایه در سال 1379 برای نخستین بار منتشر می‌شود.

«انتخاب» بخش هایی از این کتاب را به صورت روزانه منتشر می‌کند:

هنگامی که از سفر اولم به کردستان برگشتم، شب هفت مرحوم آیت الله طالقانی بود در مراسم شب هفت که در بهشت زهرا برقرار شده بود، شرکت کردم و ضمن سخنرانی ام در بهشت زهرا برای اولین بار، مواردی از طرفداری‌های مجاهدین خلق از دموکرات‌ها و کومله‌ها را در جریان کردستان بیان کردم.

 در خیابان چهار مردان قم نیز که مجلس بزرگی برپا شده بود، سخنرانی کردم و در آنجا هم گفتم که مجاهدین خلق در جریان کردستان، آتش بیار معرکه هستند؛ ولی در آن زمان خیلی‌ها نمی‌خواستند که این مسائل مطرح شود و خیلی‌ها هم اصلا باور نمی‌کردند. 

نوار سخنرانی آن روز‌ها موجود است. مسعود رجوی و موسی خیابانی با قاسملو و عزالدین در ارتباط بودند؛ ولی، چون بنی صدر خود را آماده ریاست جمهوری میکرد، نمی‌خواست از این گونه مسائل مطرح شود. بنی صدر توانسته بود تمامی ضدانقلابیون را به دور خود جمع کند و اکثر علمای شهرستان‌ها به پیروی از روحانیت مبارز تهران به نفع او فعالیت کرده و اعلامیه‌ها دادند و اکثر ائمه جمعه در شهرستان‌ها مردم را دعوت نمودند که به او رأی بدهند. 

مسئله بسیار مهمی هم اتفاق افتاد که در واقع به نفع بنی صدر تمام شد و آن این بود که امام فرمود، چون پدر و مادر جلال الدین فارسی
کاندیدای حزب جمهوری اسلامی افغانی بودند. ایشان نمی‌تواند، رئیس جمهور شود و هر قدر اصرار شد، امام زیر بار نرفت، همین امر پیروزی بنی صدر را تضمین نمود در واقع بعضی از منتقدین کشور و آقای حسین خمینی، نوه امام به نفع بنی صدر صریحاً فعالیت می‌کردند. 

همه این‌ها موجب می‌شد که مردم باور کنند خود امام هم متمایل به بنی صدر البته، ظاهراً هم وضع چنین بود. شب هنگام، زمانی که بنی صدر به قم آمد و در اتاق با امام خلوت کرد و پس از یک ساعت مذاکره بیرون آمد و اعلام نمود که از این تاریخ خود را کاندیدای ریاست جمهوری می‌کند. در حقیقت مانوری بود که در پیروزی او مؤثر واقع شد. 

البته، چهره واقعی بنی صدر برای مردم ایران آشکار نشده بود و ارتباط میان او و مجاهدین خلق و ضدانقلابیون و جبهه ملی و نهضت آزادی به تدریج برای مردم روشن میشد. زمانی که امام جلال الدین فارسی را کنار زد، حزب جمهوری اسلامی آقای حبیبی را کاندیدا کرد؛ ولی دیگر خیلی دیر شده بود. از دفتر هماهنگی خبر‌های نامطلوبی به گوش می‌رسید. گفته می‌شد که تمام زن‌های بی حجاب و بد حجاب به نفع بنی صدر فعالیت می‌کردند. او در یکی از سخنرانی‌های خود از مسعود رجوی ستایش کرد. بازرگان هم مجاهدین خلق و رجوی را به عنوان افرادی مسلمان مورد تمجید قرار داده و آن‌ها را فرزندان خود خواند. آقای شیخ علی تهرانی نیز، از آن‌ها بی، چون و چرا حمایت میکرد و مردم تا آن موقع، به ماهیت حسود شیخ علی تهرانی پی نبرده بودند که این مرد صد و هشتاد درجه تغییر کرده است.

اینجانب به پیروی از امام خمینی نمی‌خواستم اختلافات در مجلس مطرح شود. شهید حسن آیت و چند نفر دیگر از نمایندگان، به قول معروف شمشیر را از رو بسته بودند و ما هم با آن‌ها در افتاده بودیم و می‌گفتیم که چرا تفرقه می‌اندازند؛ ولی مسئله عمیق‌تر از این حرف‌ها بود. باطن خبیث بنی صدر، زمانی برای من آشکار شد که او گفت: امام لحظات آخر عمرش را میگذراند و ما باید به فکر خود باشیم و عین همین حرف را قطب زاده هم گفته بود.

ابراهیم یزدی و بنی صدر و قطب زاده اوایل انقلاب، همه با هم مثل کارد و پنیر بودند و تشته قدرت حتی امام در پاریس تلاش کرده بود آن‌ها را با هم آشتی دهد؛ ولی ممکن نشده بود. خود بنی صدر، در منزل امام در قم، وقتی که من گفتم دولت بازرگان غیرانقلابی است! گفت که ضد انقلابی است. او به این وسیله نفرت خویش را بیان می‌کرد؛ ولی یک باره دیدیم که آن‌ها همگی با هم متحد شدند.

روزنامه انقلاب اسلامی نارسایی‌های حزب جمهوری اسلامی را بزرگ جلوه می‌داد و نهاد‌های انقلابی را به باد انتقاد میگرفت. روزنامه میزان که از طریق نهضت آزادی منتشر می‌شد نیز دنباله روی بنی صدر و روزنامه انقلاب اسلامی شد. کم کم درگیری به جایی رسید که جسته و گریخته علیه امام مسائلی را مطرح میکردند بنی صدر، هر وقت که با امام امت ملاقات میکرد، وعده می‌داد که مخالفت‌ها را مطرح نکند؛ ولی در فرصت‌های مناسب در میدان ۱۷ شهریور و در دانشگاه و قبل از آن، به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی در میدان آزادی و در جیرفت و کرمان و مشهد و گناباد و باختران و اهواز مطالبی صریح، علیه انقلاب بیان می‌کرد و مخصوصاً سپاه پاسداران را به باد انتقاد می‌گرفت.

 او در اهواز به من گفت که سپاه یک میلیون اسلحه مخفی کرده و قصد کودتا دارد و خلاصه از این اراجیف که باید مفصلاً در جای خود نوشته شود. بنی صدر مستقیماً در سقوط قصرشیرین و خرمشهر دست داشت. حدود چهل روز پاسداران و مردم در خرمشهر استقامت کردند؛ ولی او حتی یک قبضه اسلحه سنگین به خرمشهر نفرستاد؛ بلکه دستور داد که همه اسلحه‌های سنگین از جزیره آبادان نیز خارج شود؛ اما، به فرمان، امام دوباره اسلحه‌های سنگین را به آبادان برگرداندند و سرانجام، مانع سقوط آبادان شدند امکان همین کار در خرمشهر به مراتب بیشتر بود؛ ولی او تعلل می‌کرد و گویی میخواست امتیازی به عراقی‌ها بدهد و پس از مرگ امام با آن‌ها در پشت میز مذاکره بنشیند و مسئله جنگ را حل کند و به عنوان یک قهرمان به تهران برگردد و اوضاع را قبضه کند. بنی صدر پس از این که به ریاست جمهوری انتخاب گردید، مشغول رتق و فتق امور کشور شد؛ ولی، چون مردم به ماهیت او پی برده بودند، نمی‌توانست موفقیتی به دست آورد.

 او در رأس شورای انقلاب قرار گرفت. بازرگان هم عضو شورا بود و بعضی مواقع هم ریاست جلسه شورای انقلاب را به عهده داشت. آن‌هایی که در شورای انقلاب، بودند، به جز حرف خود، به حرف دیگری گوش نمیکردند و مسائل مملکت لاینحل مانده و مشکل روی مشکل افزوده می‌شد. دولتی می‌آمد و می‌رفت؛ ولی مشکل روی مشکل انباشته میگردید و این نفس امام امت بود که با ارشاد و بیانیه‌های خود، مردم را رهبری میکرد و نمیگذاشت که خط انحرافی، مردم را به نابودی بکشد و ما امیدواریم که مسائل مهم کشور در زمان حیات امام حل و فصل شود.

 

نظرات بینندگان