افزایش ۲۰ درصدی حقوق که به سختی اعمال شد؛ نارضایتیهایی را در سطح مزدبگیران ایجاد کرده است. مردم از فاصله افزایش حقوقشان با سطح بالای تورم ناراضی اند و در این بین چرخه باطل تورم و افزایش دستمزد کماکان در جامعه احساس میشود.
کامران ندری، استاد اقتصاد، در این باره به «انتخاب» گفت: چرخه دستمزد-تورم یک دلیلی برای تداوم و ماندگاری تورم در اقتصاد است که خیلی از اقتصاددانان به آن اشاره میکنند. برخی معتقدند برای شکست این چرخه باید افزایش حقوق و دستمزد را متوقف کنید یا به مقدار قابل توجهی کمتر از نرخ تورم حقوقها را افزایش دهید؛ برخی هم صحبت از فریز دستمزد میکنند. به این پدیده سیاست درآمدی میگویند. تجربه کشورهای دیگر را اگر مرور کنید، عمدتا این سیاستهای درآمدی را اثر بخش و منتهی به نتیجه نمیدانند. تجربه موفقی سیاستهای درآمدی در کشورهای دیگر نداشتند. یعنی نتوانستند با فریز دستمزد و انرژی و سرکوب قیمتی تورم را کنترل کنند. در ایران هم تجربه مشابهی داریم و از سال ۹۷ تا ۱۴۰۲ میزان افزایش حقوق و دستمزد در بخش کارگری و کارمندی به مراتب کمتر از مقدار تورم بوده است. هزینه زندگی بخش کارگری و کارمندی به مراتب بیشتر از افزایش درآمدهای دستمزدی بوده است.
او افزود: تجربه نشان داده که نتوانستیم این چرخه را از بین ببریم. جز یکسال در بخش کارگری که نرخ افزایش حقوق با تورم همراه بود؛ در بقیه سالها متوسط افزایش دستمزدها به مراتب کمتر از متوسط افزایش در هزینههای زندگی بوده است. تورم هم متوقف نشده و بخش کارگری ما در تامین هزینههای زندگی دچار مشکل شده اند. در این نقطه سیاست مدار با توجه به عملکرد گذشته این سیاست و با توجه به تجربهای که از این پدیده سراغ داریم؛ باید تصمیم بگیرند ادامه دهند یا خیر؛ من اگر جای سیاستمدار بودن این روند را ادامه نمیدادم و تجربه سایر کشورها نیز گویای همین مسئله بوده و هست. کشورهای دیگر هم از این سیاستهای درآمدی نتیجه آنچنانی نگرفته اند. از همه مهمتر اینکه طبقه حقوق بگیر ما و قشر کارمندی و کارگری با این سیاست و برنامهها فقیر میشوند. دولت هر سال وعده میدهد که افزایش دستمزد شرایط تورمی را بدتر میکند؛ تورم هم کنترل نمیشود.
وی در ادامه درباره ضعف دولت رئیسی در بهبود شرایط اقتصادی بیان کرد: برنامههای کنترل تورم در راس شان خوش بینی جامعه به تجدید حکمرانی دولت در برنامه هاست. مثلا در سال ۹۱ تورم بسیار بالایی را تجربه کردیم؛ دولت اول روحانی وقتی سر کار آمد یک خوش بینی در سطح جامعه ایجاد شد که به احتمال زیاد حاکمیت میخواهد روش خود را تغییر دهد و به نوع دیگری کشور را اداره کند. این خوش بینی اگر یادتان باشد به سرعت در اقتصاد اثرگذاشت و جهشهای ارزی متوقف شد و چند سال کاهش نرخ تورم را تجربه کردیم. اگر این خوش بینی با اصلاح نظام پولی همراه شود به کاهش نرخ تورم پایین کمک میکند. دولت روحانی نتوانست از این خوش بینی و آن فرصت استفاده کند و اصلاح ساختار پولی و مالی هم اتفاق نیوفتاد؛ در نهایت فرصت اساسی از بین رفت. در دولت رئیسی آن خوش بینی اولیه و حتی کاذب هم به وجود نیامده است.
ندری درباره شکست برنامههای اقتصادی دولت گفت: دولت رئیسی برنامهای هم برای اصلاحات ساختاری ندارد. روشهای دولت تجربه یک سری سیاستهای شکست خورده در کل دنیاست. نتیجهی این سیاستها ایجاد مشکل در معیشت کارمندان و کارگران شده است. دولت وعده میدهد که به شما فشار تحمیل میکنیم تا تورم کاهش پیدا کند، اما در نهایت تورم کاهش پیدا نمیکند؛ لذا اول از همه حاکمیت باید با تغییر در استراتژیها یک خوش بینی در جامعه ایجاد کند که ما دنبال تحول هستیم. چنین پیامی در دولت رئیسی به جامعه ارسال نشده است. شما وقتی به دولت نگاه کنید، هیچ برنامهای برای اصلاح ساختاری وجود ندارد. به همین خاطر عمده کارهای رئیسی که حتی ممکن است از منظر اقتصادی توجیه داشته باشد، بدون خوش بینی در جامعه موفق نیست. از اول هم گفته میشد که رئیسی نمیتواند این خوش بینی را ایجاد کند. من فکر میکنم تا انتهای دولت رئیسی در یک بن بست اقتصادی قرار داریم.