پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
جبهه پایداری در حال تسلط و فتح یک به یک کرسیهای مهم تصمیم گیری در کشور است. این جریان با به دست گرفتن برخی نهادهای مهم و ثروت اساسی که پشت سر خود دارد، صحنه سیاسی را به انحصار خود درآورده است. اما به واقع ریشه فکری پایداری کجاست؟
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، درباره ریشه فکری جبهه پایداری به «انتخاب» گفت: بخش اعتقادی پایداری توجیهگر رفتار بقیه است. بخش اعتقادی ویترین جبهه پایداری است که یک ژست ارزشی متدین و انقلابی و تندرو به خود میگیرد. حتی گاهی اوقات همین بخش متدین سخت، ممکن است در ظاهر هم اختلافاتی با بخش سیاسی و اقتصادی پیدا کند، اما در مجموع کارش توجیهگر رفتار دیگر بخشهای پایداری است. مثلاً بعضی از اعضا تندرو در وارد کردن تهمت به دیگران مشکلی ندارند، ولی شما کمتر میبینید که آن بخش اعتقادی معترض شود. یا بخش اقتصادی جبهه پایداری عدم شفافیت مالی دارد، اما بخش اعتقادی معترض آن نیست؛ بنابراین آن بخش اعتقادی نمیتواند خود را تبرعه کند بلکه در مقام توجیه است.
وی در ادامه درباره نقش مصباح در اندیشه جبهه پایداری بیان کرد: جبهه پایداری از مصباح بهرهبرداری سیاسی کرده و حتی در مواردی تخریب هم کرده است. من از مصباح در حال حاضر دفاع نمیکنم، اما جریان جبهه پایداری و تندروها، بیشترین سوءاستفاده را از حرفهای مصباح کرده و تفسیر به رأی کردهاند.
او در رابطه با نزدیکی فکری پایداری به برخی مبانی فکری سلفیها بیان کرد: به لحاظ شیوه نزدیک به سلفیها هستند، اما به لحاظ اعتقادی اینطور نیستند. وقتی کسی اعلام میکند من مسلمان هستم، شما نمیتوانید آنها را مسلمان ندانید، اما روایت آنها یک روایت سلفی است و روشهایشان برگرفته از همین روایت داعشی و سلفی است.
مهاجری درباره عدم تولید اندیشه در میان جریانات سیاسی گفت: یکی از دلایل عدم اندیشه و تفکر سیاسی مشخص این است که دیگر خریدار ندارد و کنش سیاسی جایگزین تفکر سیاسی میشود. جریانات سیاسی ما مثل دو یا سه دهه قبل، تولید متفکر نمیکنند و بیشتر به دنبال این هستند که عناصر بزن در رو سیاسی تربیت کنند. کاربرد چنین آدمهایی در چپها و راستها یکی است.