arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۷۰۵۲۴
تاریخ انتشار: ۳۱ : ۱۷ - ۲۴ اسفند ۱۴۰۲
آیین بزرگداشت روز نظامی گنجوی در ارومیه

قلی‌زاده‌علیار، شاعر: باکو چند سال پیش ۵۰۰ هزار دلار به شهردار رُم داد تا مجسمه‌ی نظامی گنجوی را به‌عنوان شاعر آذربایجان در آنجا بگذارند / آیدنلو، شاهنامه‌شناس: این ادعا که نظامی می‌خواسته «لیلی و مجنون» را به ترکی بسراید، اما شروان‌شاه مانع او شده، نادرست است / ما هویتی با عنوان «فارس» نداریم، هویت «کرد» و «ترک» هم نداریم؛ ما یک هویت «ایرانی» و یک زبان فارسی داریم

به مناسبت «روز بزرگداشت نظامی گنجوی» -که در تقویم رسمی ایران روز ۲۱ اسفند به این عنوان ثبت شده- در شهر ارومیه، مراسم فاخری برای گرامی‌داشت این شاعر بزرگ ایرانزمین، به میزبانی موسسۀ «بامداد امید» برگزار شد. در این گردهمایی استادان (به ترتیب) مصطفی قلی‌زاده‌علیار، سعید سلیمان‌پور و سجاد آیدنلو به سخنرانی پرداختند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

قلی‌زاده‌علیار، شاعر: باکو چند سال پیش ۵۰۰ هزار دلار به شهردار رُم داد تا مجسمه‌ی نظامی گنجوی را به‌عنوان شاعر آذربایجان در آنجا بگذارند /  آیدنلو، شاهنامه‌شناس: این ادعا که نظامی می‌خواسته «لیلی و مجنون» را به ترکی بسراید، اما شروان‌شاه مانع او شده، نادرست است / ما هویتی با عنوان «فارس» نداریم، هویت «کرد» و «ترک» هم نداریم؛ ما یک هویت «ایرانی» و یک زبان فارسی داریم

پایگاه خبری «انتخاب»، نیما عظیمی: به مناسبت «روز بزرگداشت نظامی گنجوی» -که در تقویم رسمی ایران روز ۲۱ اسفند به این عنوان ثبت شده- در شهر ارومیه، مراسم فاخری برای گرامی‌داشت این شاعر بزرگ ایرانزمین، به میزبانی موسسۀ «بامداد امید» برگزار شد. در این گردهمایی استادان (به ترتیب) مصطفی قلی‌زاده‌علیار، سعید سلیمان‌پور و سجاد آیدنلو به سخنرانی پرداختند.

مصطفی قلی‌زاده‌علیار ابتدا به «تحریفات و جور‌هایی که از سوی کشور‌های همسایه، مخصوصاً آذربایجان بر نظامی گنجوی و آثار او وارد شده» پرداخت. او اشاره‌ای به پیشینه‌ی سی ساله‌ی آشنایی خود با جمهوری آذربایجان و حضور چندساله‌اش در آن‌جا داشته و این‌گونه ادامه داد: «من به عینه مشاهده کردم که در آن‌جا با سیاست و به دست ترکیه و رژیم صیونیستی خیلی کار‌ها انجام می‌دهند و در باطل بودنِ خود متحد هستند؛ اما، ما در حق بودنِ خود متفرق. آن‌ها سال گذشته ورزش پهلوانی ایران را در یونسکو به نام خود زدند؛ قبل‌ازآن چوگان را به نام خود زدند و همین‌طور دارند پیش می‌روند و در تلاش هستند که نظامی گنجوی را نیز به‌عنوان شاعرِ آذربایجان به نام خود ثبت کنند. متاسفانه نه تنها دولت‌مردان و مجلس ما درکی از این قضایا ندارند، بلکه دانشگاهیان و روحانیت، ائمه‌ی جمعه و رسانه‌ها و وزارت خارجه‌ی ما نیز حساسیتی به این موضوع ندارند».

قلی‌زاده‌علیار از گفتار و کردار‌های مغالطه‌آمیز و ایران‌ستیزانه‌ی آن سوی ارس ابراز نگرانی و انتقاد شدید کرده و گفت: «در آن‌جا روی افکار عمومی کار می‌کنند و در تلاشند نسبت به ایران، کینه در دل‌ها بکارند. مثلا چندسال پیش ۵۰۰ هزار دلار به شهردار رُم داده‌اند و در آن‌جا مجسمه‌ی نظامی گنجوی را به‌عنوان شاعر آذربایجان گذاشته‌اند».

قلی‌زاده‌علیار، شاعر: باکو چند سال پیش ۵۰۰ هزار دلار به شهردار رُم داد تا مجسمه‌ی نظامی گنجوی را به‌عنوان شاعر آذربایجان در آنجا بگذارند /  آیدنلو، شاهنامه‌شناس: این ادعا که نظامی می‌خواسته «لیلی و مجنون» را به ترکی بسراید، اما شروان‌شاه مانع او شده، نادرست است / ما هویتی با عنوان «فارس» نداریم، هویت «کرد» و «ترک» هم نداریم؛ ما یک هویت «ایرانی» و یک زبان فارسی داریم

وی همچنین، اشاره‌ای به وقاحت‌ها و سیاست‌های ضدایرانی و دست‌درازی‌های «الهام علی‌اف» و وزیر فرهنگ او «آنار کریم‌اف» داشته و در ادامه بخشی از مشاهدات عینی خود را از باکو بازگو کرد: «بنده در سال ۲۰۰۸ به باکو رفته بودم و در نخجوان و گنجه و اردوباد و شهر‌های دیگر، دیدم که همه‌ی سردر‌ها و کتیبه‌های فارسی را که منظوم هم هستند، دارند از بین می‌برند و داغون می‌کنند و به جای آن لاتین می‌نویسند. درحقه‌ای دیگر، اشعار فارسی را از مقبره‌ی حکیم نظامی گنجوی کَنده و به جای آن ترجمه‌ی لاتین نوشته اند!» قلی‌زاده‌علیار با تشریح عملکرد مرکز نظامی‌شناسی باکو، این اقدام را «اوج فاجعه و بدبختی» دانست. 

سعید سلیمان‌پور، دیگر سخنران این گردهم‌آیی، مطالب خود را در دو بخش عمده ارائه نمود. بخش اول در مورد «جایگاه ادبیِ بی‌نظیر نظامی و خودآگاهی او بر این قضیه بود» که چنین بیان داشت: «درکنار منتقدان و سخن شناسان هر عصر که شاعران را قضاوت می‌کنند، دیگرمسئله‌ی بسیارمهم در تعیین جایگاه شاعران، مقبولیت عامه می‌باشد؛ یعنی قبول عامه بخشی از پایه‌های یک نقد ادبی می‌باشد. برای مثال، امروز نامی از بسیاری ازشاعران نمانده، اما نام سعدی پابرجاست.» سلیمان‌پور برای مطالب این بخش از سخنان خود، حکایتی از مصاحبت بین «مجد همگر»، «امامی هروی» و «سعدی» را به‌عنوان مصداق آورد. این شاعر ارومیه‌ای دربارۀ یکی دیگر از دلایل اهمیت نظامی بیان داشت: ما بعد از قرن‌ها می‌بینیم که هیچ کس، حتی جامی و امیرخسرو دهلوی و... در منظومه‌سرایی به گرد پای او نرسیده است. نظامی در داستان‌پردازی هم واقعاً شاهکار بوده و گاهی یک داستان را فقط در دو بیت خلاصه می‌کند.

سلیمان‌پور در بخش دوم از سخنان خود، در مورد «جعل هویتی که نسبت به نظامی گنجوی صورت گرفته»، تشریح کرد: «دست‌درازی به نظامی گنجوی، دست‌درازی به تمامیت تاریخی و فرهنگی ایران است. فقط بحث نظامی نیست، بلکه کلِ تاریخ و هویت ایران است که زیرسوال می‌رود. روی دیگر سخنم نسبت به کسانی‌ست که نه علم را قبول دارند، نه مستندات و تاریخ را و نه لااقل به منطق پای‌بند هستند که ما از نظر منطقی این‌ها را قانع کنیم. همیشه مسئله‌ای را مطرح کرده‌ام که خب شما می‌گویید زبان آذربایجان و آران از ۷۰۰۰ سال پیش تُرکی بوده؛ بنابراین شما از قرن سوم تا هشتم هجری در منطقه‌ی آذربایجان سه دیوانِ ترکی را نام ببرید؛ اما جوابی ندارند! اصلا یک دیوان ترکی را نام ببرید؛ باز جوابی ندارند. سپس گفتم اصلا دیوان نمی‌خواهم! شما از قرن سوم تا قرن هفتم هشتم بگویید در منطقه آذربایجان در فلان کتاب شاعری بوده که در تذکره‌ای چهار بیت ترکی گفته است. باز جوابی ندارند! شما در تمامی دانشنامه‌های معتبر جهانی نمی‌توانید پیدا کنید که نوشته باشد نظامی گنجوی تُرک است!» سلیمان‌پور همچنین به جعل و تحریف ترجمه‌ای که توسط رستم علی‌اف درمورد نظامی گنجوی انجام شده پرداخت و در پایان تاکید کرد: «همه باهم باید روشنگری نماییم و در برابر همه‌ی تحریفات و دست‌درازی‌های ایران‌ستیزانه ایستادگی کنیم».

دکتر سجاد آیدنلو به‌عنوان سومین سخنران در جایگاهِ سخن قرار گرفته و سخن خود را به مانند همیشه با «به نام خداوند جان و خرد» آغازید. ایشان موضوع سخن خود را «نظامی و فردوسی و شاهنامه» خوانده و بیان داشت: «به دلیل جایگاه والای فردوسی و شاهنامه در تاریخ ادبی و فرهنگی و اجتماعی ایران، به‌جرأت می‌توان گفت که شاهنامه پس‌از قرآن‌کریم پرتأثیرترین متن بر آثار ادبیِ پس‌از خود در تاریخ ادبیات ایران است. این را به لحاظ بسامد و آمار می‌توان اثبات کرد».

دکتر آیدنلو دربارۀ تاثیرپذیری نظامی از فردوسی بیان داشت: «نظامی در سه منظومه‌ی خسرو و شیرین، اسکندرنامه و بهرام‌نامه (هفت پیکر) به نام‌ها و داستان‌هایی که فردوسی در شاهنامه به تفصیل یا اختصار به‌کاربرده اشاره داشته و افزون برآن گاه صراحتاً به فردوسی اشاره داشته؛ چنان‌که در ماجرای فردوسی و سلطان محمود می‌سراید: «نسبت عقربی‌ست با قوسی/ بُخل محمود و بذل فردوسی» یا برخی جای‌ها با صفاتی از فردوسی یاد کرده که خودِ این صفات قابل‌توجه هستند. ازجمله: دانای طوس، حکیم، چابک‌اندیشه، سخن‌سنجِ فرازیده‌دست و مردِ ایزدشناس. به‌کاربردن صفت مرد ایزدشناس بسیار مهم است و نشان می‌دهد که نظامی در محتوای شاهنامه چنان دقیق بوده که جهان‌بینی توحیدی و یزدانی فردوسی را شناخته و او را با این نام نامیده است».

شاهنامه‌شناس شاخص ارومیه‌ای در ادامه تاکید کرد: «شعرای آذربایجان، اَران و شروان و گنجه و محیطِ ادبیِ این حوزه، از دیرباز شاهنامه‌گرا و شاهنامه‌دوست بوده‌اند و بخشی از مهم‌ترین و دقیق‌ترین تلمیحات شاهنامه‌ای در دیوان شاعران این منطقه است. چنان‌که نظامی در لیلی و مجنون سروده: «مادر که سپند یار دادم/ با دِرع سپندیار زادم».

دکتر سجاد آیدنلو در ادامه و باتوجه به این‌که در سنت ادبی ما اسفندیار روئین‌تن است، به نتیجه‌ی پژوهش‌های خود در کتاب «راز روئین‌تنی اسفندیار» اشاره کرد و افزود: «بنابر آنچه که از اشاره‌های شاهنامه به‌دست آمده، روئین‌تنیِ اسفندیار به‌خاطر پوشیدنِ نوعی زره (دِرع) بوده است؛ و یعنی «نظامی به‌قدری در شاهنامه دقیق بوده که متوجه این موضوع شده است. یا در منظومه خسرو و شیرین در بخشی، شیرین به خسرو می‌گوید: «گَرَم باید چو مِی در جام‌ت آرَم/ به زلفِ، چون رَسن در بام‌ت آرم» که برداشت و اشاره به داستان زال و رودابه است که رودابه موی خود را از بام فرومی‌اندازد تا زال آن‌را بگیرد و از بام بالا بیاید.»
دکتر آیدنلو در ادامه تشریح کرد: «نظامی در خمسه از شیوه‌ی بیان فردوسی تاثیر پذیرفته است. چنان‌که در مقدمه‌ی اسکندرنامه بیان می‌دارد که با سرایش آن باعث جاودانگی اسکندر شده است: «بدین نامۀ نامور دیریاز/ بمانم بر او نام او را دراز/ نه حرفی که عالَم ز یادش بَرَد/ نه باران بشوید نه بادَش بَرَد». در این دو بیت دو نکته قابل‌توجه است: یک: تعبیرِ «نامۀ نامور» که شبیه به تعبیر «نامور نامه» فردوسی است که بار‌ها در شاهنامه استفاده شده است. دو: شباهتِ کامل بیت دوم نظامی به بیت بسیار معروفِ فردوسی: «پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند».

نویسندۀ صد‌ها کتاب و مقاله در حوزۀ زبان و ادب پارسی در ادامه به معرفی کتاب‌هایی در حوزه‌ی نظامی‌پژوهی پرداخت و از چند اثر نام برد: «پیر گنجه در جست‌وجوی ناکجاآباد (اثر عبدالحسین زرین‌کوب)، آرمان‌شهر زیبایی؛ گفتار‌هایی در شیوه بیان نظامی (دکتر سعید حمیدیان)، مجموعه مقالات سه‌جلدی کنگره نظامی به سال ۱۳۷۰ در دانشگاه تبریز؛ در موضوع تصحیحِ خمسه، به‌غیر از کار‌های مرحوم وحید دستگردی و مرحوم دکتر تبیان، استاد دکتر تقی پورنامداریان کارِ ارزشمندی آغازیده‌اند؛ و افزون‌برآن کتاب «سیاسی‌سازی نظامی در دوران مدرن» نوشته‌ی (سیاوش لرنژاد و علی دوست‌زاده) با ترجمه‌ی دکتر قدرت قاسمی‌پور».

دکتر سجاد آیدنلو بخش دوم سخنان خود را به بیان نکاتی در باب جعل‌های هویت و فرهنگ ایران در سال‌های اخیر اختصاص داد و تشریح کرد: «نظامی در مقدمه «لیلی و مجنون» به چگونگیِ سرایش آن اشاره کرده است. قاصد شروان‌شاه «جلال‌الدین ابوالفضل» پیامِ فرمانِ پانزده‌خطی شاه را می‌آورد که نظامی در بیانِ فرمان از زبان شاه سروده: «خواهم که به یاد عشقِ مجنون/ رانی سخنی چو درّ مکنون // در زیورِ پارسی و تازی/ این تازه‌عروس را تَرازی». شروان‌شاه در ادامه‌ی فرمان می‌گوید: «دانی که من آن سخن‌شناسم/ که ابیات نو از کهن شناسم/ ترکی صفت وفای ما نیست/ترکانه‌صفت سزای ما نیست». ایشان در توضیح این ابیات بیان کرد: «حالا کسانی با دست‌مایه قراردادنِ «ترکانه‌سخن» می‌گویند نظامی می‌خواسته لیلی و مجنون را به ترکی بسراید، اما شروان‌شاه مانع او شده. این سخن نادرست است و سلسله‌مراتب سخن آن‌را نشان می‌دهد. در زمانی که اصلاً نظامی به فکرِ سرایش لیلی و مجنون نبوده، پادشاه قاصدی می‌فرستد و به او دستور می‌دهد تا منظومه لیلی و مجنون را در زیور پارسی و تازی آراسته کند و در ادامه به نظامی می‌گوید بدان وفایی که ما در برابر کار تو خواهیم کرد وفای ترکانه نیست.» دکتر آیدنلو دربارۀ معنای این سخن افزودند: «ترکان که در شرق ایران بوده‌اند و گاهی با ایران دوست و گاهی در ستیز بوده‌اند و از نظر هویت و فرهنگ و تبار هیچ ارتباطی با آذربایجان و آذربایجانی ندارند، با دو صفتِ زیبایی و بی‌وفایی شناخته می‌شوند و اشاره‌ی شروان‌شاه به بی‌وفا نبودنش به‌مانند ترکان است. اگر این ابیات را به شکل علمی از بالا به پایین بخوانیم، هیچ نشانه‌ای دالّ بر این که نظامی می‌خواسته لیلی و مجنون را به ترکی بسراید وجود ندارد. اما عده‌ای به غَرض این‌را وارونه می‌کنند تا به خواسته‌ی خودشان برسند که می‌شود سیاسی‌سازیِ نظامی».

دکتر آیدنلو در تاکید بر همتا نبودنِ هویت و فرهنگ و تبار مردم آذربایجان با ترکان، بیان داشتند: «زبان مقوله‌ی دیگری‌ست، ما به زبان محلی و مادری‌مان افتخار می‌کنیم، چنان‌که به زبان ملی‌مان فارسی. همۀ زبان‌های محلی و مادری در پیوند با زبان ملی ارزشمند هستند. اما اگر زبان دست‌مایه‌ی هویت‌سازی و ملت‌سازی بشود اشتباه است. یعنی کردی‌زبانان عزیز ایران، هویت و ملیت و فرهنگ‌شان ایرانی است، اما اگر با استناد به زبان کردی بگویند «ملت کرد» این اشتباه است. کردی‌زبان‌های عزیزِ ما ایرانی هستند؛ چه‌این‌که به‌لحاظ هویتی هیچ تفاوتی میان کردی‌زبان و تبریزی و سنندجی و اصفهانی و شیرازی وجود ندارد. حالا اگر زبان ترکی هم دست‌مایه کسانی بشود و بگویند «ملت ترک» و درپی آن یک تبریزی را از یک اصفهانی و سنندجی و کرد و شیرازی جدا کنند اشتباه است. زیرا زبان‌های مادری در قالب هویت و فرهنگ ایرانی مطرح می‌شوند؛ و این یک نکته‌ی علمی است. اگر کسی مخالف این‌ها است، این نظر شخصی اوست، اما ما نمی‌توانیم نظر شخصی را به‌عنوان بیانیه و گزاره اعلام کنیم. تمامِ اهالی ایران ایرانی‌اند و هویت مشخص و پُرپیشینه ایرانی با زبان ملی ارزشمند فارسی و زبان‌های ارزشمند مادری دارند. یک ملیت، یک فرهنگ و یک هویت به نام ایران و ایرانی».

دکتر آیدنلو در پایان سخنان خود با اشاره به اصطلاحاتِ رایجِ نادرست در رسانه‌های مجازی و کتبی و رادیو و تلویزیون، به کلیدواژه «فارس» اشاره کرد و بیان داشت: «ما هویتی با عنوان «فارس» نداریم، هویت فارسی نداریم، این اصطلاح اشتباه است. فارس نام استانی در ایران است که، چون دو سلسله هخامنشیان و سامانیان برخاسته از آن‌جا بودند، بنابر قاعده‌ی مجاز، در متون عربی و یونانی از آن در اشاره به ایران استفاده شده است. چنان‌که «ملوک‌فرس» یعنی پادشاهان ایران و «اهل‌الفارس» یعنی مردم ایران اعم از تبریزی یا کردی‌زبان یا اصفهانی یا .... ما یک هویت ایرانی و یک زبان فارسی داریم. برای همین نظامی به خودش می‌گوید «دهقانِ فصیحِ پارسی‌زاد»؛ که در اینجا پارسی یعنی ایرانی. نژاد پارس نداریم، هویت پارس نداریم. ما هویت ایرانی داریم. این که کسانی خودشان را ایرانی ندانند خب انتخاب خودشان است؛ اما این‌که بگویند «ما فارس نیستیم» بدانند ما هویت فارس نداریم. همه‌ی اهالی این کشور ایرانی هستند با زبان ملی فارسی؛ نه هویت فارس، نه هویت کرد و نه هویت ترک».

نظرات بینندگان