رسول جعفریان در وبلاگش نوشت: انعکاس بحث های مربوط به
نزدیکی ظهور حضرت مهدی (ع) که در هشت سال گذشته طرح شده تنها منحصر به
ایران نیست. باید دید تلقی دیگران از طرح این مباحث در داخل کشور ما چگونه
است.
انقلاب اسلامی از زمان پیروزی خود را در دایره ایران محدود نکرده و بر
اساس توجه به اسلام و وحدت اسلامی به نقش جهان اسلامی خود برای مبارزه با
غرب تأکید کرده است. این مسأله که از آن به صدور انقلاب تعبیر شده، همواره
سبب مخالفت شماری از کشورهای عربی که اسلام را متعلق به خود میدانند بوده
است. بهانه آنان تأکید روی وجه شیعی انقلاب و محدود کردن آن در این دایره
بوده است.
از زمانی که بحث های مهدویت در دهه اخیر در ایران بالا گرفته، و همراه با
آن از طرف رئیس جمهور، نوعی جهاننگری و مدیریت جهانی به اسم مهدویت و دولت
مهدی مطرح شده، هم رنگ شیعی انقلاب را تشدید و در نتیجه عربها را بر ضد آن
تحریک کرده و هم تحلیل انقلاب اسلامی را که تاکنون بر اساس اسلام و وحدت
اسلامی بوده، تفسیر شیعی تلقی کرده و سبب شده است تا مخالفان مهمترین شاهد
شیعی بودن آن را تأکیدات ایران بر مهدویت گرایی بدانند.
اظهار نظرها و تفسیرهای گستردهای که در سالهای گذشته در باره دولت
مهدوی و تحقق آن شده، این فکر را در جهان عرب مطرح میکند که ایران بر اساس
طرح جدی نگره مهدویت و انتظار در سطح بین المللی، قصد ایجاد نوعی مرکزیت و
سلطه جویی بر دیگران را دارد.
در این زمینه کتاب «ایران و الامبراطوریة الشیعیة الموعودة / لبیب سعید
المنور، 2009» در باره وجه ایدئولوژیک ایران اسلامی مهمترین رکن آن را
مهدیگرایی دانسته و آن را نظریهای برای برپایی امپراطوری شیعی با محوریت
ایران میداند. از نظر وی تلقی ایرانیها با طرح این ایدئولوژی آن است که
دیگر مسلمانان، مانند سایر مردم دنیا، همه در گمراهی بوده و ایران باید با
نگره مهدویت، فراهم کردن شرایط ظهور آنان را از گمراهی درآورد. به نظر او
ایران در صدد تشکیل یک جهانی است که نه تنها مسلمانان بلکه همه مردم دنیا
را تحت سایه آن درآورد. این وظیفهای است که در روایات برای مهدی (ع) گفته
شده و در حال حاضر ایران با طرح بحثهای مهدویت گرایی و تشکیل دولت مهدوی،
به دنبال تحقق آنهاست. (ص 238 ـ 239).
وی می نویسد: برای دولت مهدی (ع)، سرزمینی به وسعت تمام کره خاکی در نظر
گرفته شده و این ایده در ایدئولوژی حاکم بر انقلاب ایران که به دنبال تحقق
این امر است، حضور دارد. نویسنده با اظهار این که رئیس جمهور ایران احمد
نژاد در باره نزدیک بودن ظهور حضرت مهدی (ع) آن را مرتبط با مسأله توسعه
انژری هستهای در ایران دانسته و بر آن است که این نکته ریشه در این باور
دارد که باید دولتی قوی تشکیل داد تا با آمدن مهدی (ع) بتوان آن ایده جهانی
را در عمل محقق کرد (244). به نظر وی برای ایران، این نکته مهم است که به
جهت رسیدن به این نقطه ایدئولوژیک، همه مشکلات و تحریمها را تحمل کند. وی
همچنین با تأکید بر این باور رئیس جمهور ایران که مهدی و عیسی با هم خواهند
امد اشاره به مدعای وی در باره هاله نور در اطراف وی در وقت سخنرانی در
سازمان ملل کرده، بر این باور است که بسیاری در ایران بر این باورند که
ایران استعداد و آمادگی استقبال از حضرت مهدی (ع) را دارد. (ص 224). اکنون
بحث این است که آیا این گرایش با سیاستی که امام برای انقلاب اسلامی و نقش
جهانی آن طراحی کرد متفاوت است یا خیر.