arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۷۳۷۱۵
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۰۰ - ۱۵ فروردين ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۴۸: به شاه گفتم چطور است با شیخ بحرین توافق کنیم استقلال شان را به رسمیت بشناسیم، به شرط اینکه ۵۰ سال پایگاه هوایی و دریایی به ما بدهد

یادداشت‌های اسدالله علم: راجع به خاورمیانه صحبت کردیم که چرا صلح برقرار نمی شود. گفت اسرائیلی ها مغرور هستند و سرسختی به خرج می دهند. آمریکایی ها هم معناً از آنها پشتیبانی می کنند، این است که مطلب حل نمی شود. مثلاً ما گفته ایم حاضریم که شورای امنیت ملل متحد مرزهای اسرائیل را تضمین نماید و کشتیرانی در تنگه تیران و کانال سوئز به روی اسرائیل همیشه باز باشد و (در مقابل) اسرائیلی ها سرزمین های اشغالی را تخلیه کنند. ولی اسرائیل زیر بار نمی رود و مخصوصاً در مورد ارتفاعات گولان و اورشلیم پافشاری عجیبی می کند. اضافه کرد کاش این اختلافات حل می شد و ما و هند و پاکستان و شوروی و آمریکا و غیره را حل می کردیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
 
پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۴۸: صبح خیلی به اختصار شرفیاب شدم. عرض کردم والاحضرت شهناز حالشان خوب است و دارند روحیه خوبی پیدا می کنند. شاهنشاه خوشحال شدند. کارهای جاری را عرض کردم. از اتومبیلی که برای علیاحضرت ملکه مادر خریده ام، راضی بودند. بعد نخست وزیر شرفیاب شد، وزرای جدید کشور، کشاورزی و آبادانی و مسکن را به ترتیب ذیل معرفی (کرد):  حسن زاهدی، دکتر (ایرج) وحیدی و دکتر (محمد) یگانه. زاهدی سابقاً وزیر٬ کشاورزی بود، وحیدی رییس آب و برق منطقه خوزستان. پسر درست و لایقی است، من او را آنجا گذاشته بودم. دکتر یگانه معاون سابق وزارت اقتصاد بسیار مرد درستی است و خوب هم درس خوانده است.
 
بعد از ظهر در رکاب شاهنشاه (بودم)... تمام وقت فرمایشات شاهنشاه بر سر مسئله بحرين بود. می فرمودند آخر این انگلیسی ها چرا نمی فهمند که اگر بر فرض ما و بحرین از لحاظ استقلال در یک ردیف (می) بودیم، باز هم ایران با بحرین قابل مقایسه نبود... عرض کردم چه طور است حالا که این راه را شیخ از ترس این که مبادا عناصر مخالف جان بگیرند و اظهار وجود بکنند، قبول نمی کند، قراری با او ببندیم و استقلال او را بشناسیم، به شرط این که برای پنجاه سال پایگاه های هوایی و دریایی به ما بدهد. فرمودند جواب مردم را چه بدهیم؟ عرض کردم خود این خدمت بزرگی است. ما که نتیجه رفراندوم را از حالا می دانیم (اقلاً به این صورت) نتیجه عملی بهتر و بزرگتری ( به دست می‌آوریم. راه دیگر آن است که) حقی برای اقلیت ایرانی آنجا بگیریم این هم باز بهتر از نتیجه رفراندوم خواهد بود. چون با رفراندوم که (همه چیز از دست) می رود. فرمودند آخر اگر رفراندوم بکنند، معلوم نیست چه بشود. عرض کردم تمام صحبت بر سر این است که معلوم باشد چه می شود!
 
شام به سفارت روس رفتم ( سفیر) مهمانی خصوصی برایم داده بود. شاهنشاه امر فرموده بودند مطلبی را به شوخی به او بگویم که در اختلاف ما و عراق، البته روس ها جانب ما را خواهند گرفت. من وضع برخورد چین و شوروی را پرسیدم. برایم شرح داد و بعد به چینی ها بد گفت که همسایه بدی هستند. من هم گفتم ما هم همسایه بدی داریم و آن عراق است که (همان گونه که شما درباره چین می گویید) حکومت آن نماینده مردم نیست و باعث دردسر ما شده است. البته شما در این اختلاف ما طرفداری از چنین دولتی نخواهید کرد. بدجوری گیر کرده بود. گفت شما و اعراب هر دو با ما دوست هستید، باید اختلافات را از طریق مسالمت آمیز بین خودتان حل کنید. گفتم شما اگر این عقیده را دارید چرا به عراقیها توصیه نمی کنید؟ مثل این که این حرف را جدی گرفت. بعد مسئله خرید محلی را برای انجمن دوستی ایران و روس مطرح کرد، جواب دادم به شرط معامله متقابل (ایرادی) ندارد.
 
راجع به خاورمیانه صحبت کردیم که چرا صلح برقرار نمی شود. گفت اسرائیلی ها مغرور هستند و سرسختی به خرج می دهند. آمریکایی ها هم معناً از آنها پشتیبانی می کنند، این است که مطلب حل نمی شود. مثلاً ما گفته ایم حاضریم که شورای امنیت ملل متحد مرزهای اسرائیل را تضمین نماید و کشتیرانی در تنگه تیران و کانال سوئز به روی اسرائیل همیشه باز باشد و (در مقابل) اسرائیلی ها سرزمین های اشغالی را تخلیه کنند. ولی اسرائیل زیر بار نمی رود و مخصوصاً در مورد ارتفاعات گولان و اورشلیم پافشاری عجیبی می کند. اضافه کرد کاش این اختلافات حل می شد و ما و هند و پاکستان و شوروی و آمریکا و غیره را حل می کردیم. من گفتم آرزوی ما هم همین است، ولی اسرائیل چه طور می تواند به این گونه تضمین ها دلخوش شود ( در حالی که) با اشخاصی طرف است که چندی پیش می گفتند باید او را از صفحه روزگار محو (کنند). گفت اگر اسرائیل زیر بار نرود ضرر خواهد کرد. چون حالا اعراب از پیش از جنگ ژوئن قوی تر هستند. گفتم باید از شما متشکر باشند. در اینجا حرف عجیبی (زد). گفت اردن ارتش خوبی دارد و ملک حسین مرد شجاعی است ولی مصری ها پفیوز هستند و ژنرالهای شکم گنده آنها کاری نمی توانند بکنند.
 
(به او گفتم شوروی) در عراق امتیاز نفتی خوبی به دست آورد(ه است). گفت نه این قدر که می گویید (جالب) نیست، ده میلیون تن بیشتر ذخیره ندارد (دروغ می گوید به طور قطع ده میلیارد بارل است) ...  گفتم چه طور است پس این نفت را از راه ایران لوله کشی بکنید و ببرید. گفت مطالعه زیاد لازم دارد. پرسیدم (آیا) به خرید نفت (از کشورهای دیگر) عربی و عبور آن از ایران با لوله احتیاج دارید؟ گفت این هم شاید اقتصادی نباشد و مطالعه زیادی لازم دارد.
 
سر شام نطق مفصلی کرد و از شاهنشاه خیلی تجلیل کرد که من هم جواب دادم. بعد از شام قدری از دولت من تمجید کرد که باعث بهبود روابط ایران و شوروی شد. گفتم من نوکر شاهم و صددرصد اوامر ایشان را اجراء کرده ام. از امینی، دولت ماقبل من، خیلی گله کرد که بی جهت (آنها) را ناراحت می کرد.
نظرات بینندگان