arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۷۶۵۲۷
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۲۹ فروردين ۱۴۰۳
خاطرات نخستین وزیرمختار انگلیس در ایران؛ شماره بیست و سه؛

ماجرای استعفا از سمت ام در ایران و دعوا با فرماندار هند/ در اردو سلطنتی شاه در سلطانیه چه گذشت؟

 ماندن در ایران فقط به خاطر حفظ مقام و دریافت حقوق فوق‌العاده چیزی بود که هرگز به فکر من خطور نمی‌کرد. بنابراین به نظرم رسید که عاقلانه‌ترین راه برای من استعفا کردن است که برای دولت سلطنتی هم رضایتبخش خواهد بود و هرگز شک نداشتم که اگر اقداماتم در ایران تأیید شود و مشکلات فوق‌العاده‌ای که پیش رویم بوده است لحاظ شود، بعداً هرطور شده کار دیگری به من داده خواهد شد و از سوی دیگر اگر به هر دلیل استعفای من پذیرفته نشود، آن وقت معلوم می‌شد که موقعیت من در ایران در آینده چگونه خواهد بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ماجرای استعفا از سمت ام در ایران و دعوا با فرماندار هند/ در اردو سلطنتی شاه در سلطانیه چه گذشت؟سرویس تاریخ «انتخاب»: سر هارفورد جونز بریجز (۱۱۴۲-۱۲۲۵) دیپلمات و نویسنده اهل انگلستان بود. او نخستین وزیرمختار دولت بریتانیا در ایران بود. هارفورد جونز در جوانی به کمپانی هند شرقی پیوست و در جایگاه نمایندهٔ این شرکت میان سال‌های ۱۱۶۱-۱۱۷۲ در بصره خدمت کرد. همچنین از ۱۱۷۶-۱۱۸۴ را در بغداد سپری کرد. او که چیرگی بسیاری در زبان‌های شرقی یافته بود با پشتیبانی رابرت داندس در سمت نمایندهٔ فوق‌العادهٔ بریتانیا به ایران در دوره فتحعلیشاه فرستاده‌شد. وی در ۱۸۳۳ کتابی را به نام دودمان قاجار که ترجمه‌ای از کتابی دست‌نویس ایرانی بود را به چاپ‌رساند. در ۱۸۳۸ نیز جزوه‌ای را دربارهٔ علایق انگلستان در ایران منتشر کرد.

در نامه‌هایم برای وزیر امور خارجه دولت سلطنتی که به دست آقای موریه سپردم تقاضا کرده بودم تا تمایل مرا برای بازگشت به انگلستان به عرض پادشاه برساند و اجازه این کار را برای من بگیرد. این اقدام من مطمئناً برخلاف خواست واقعی‌ام بود اما دلایل محکم و موجهی برای این کار من وجود داشت. تندی و خشونتی که فرماندار کل نسبت به من در پیش گرفته بود و ادامه دیدگاه‌های ناموافق و ناخوشایندش حتی پس از نامه‌های توضیح‌آمیزی که برایش فرستاده بودم مرا به این نتیجه رسانده بود که آنچه دیگران به او گفته بودند چنان بر ذهنش اثر کرده که غیرممکن بود بار دیگر به من اطمینان کند، یا دیدگاهمان در رابطه با منافع راستین انگلستان و کمپانی هند شرقی در ایران یکسان شود.

 با این که فرماندار کل هند مقام بسیار بلند مرتبه‌ای بود اما من هم به عنوان وزیر مختار و نماینده پادشاه انگلستان در ایران نمی‌توانستم اجازه دهم تا همچون مقامی ناچیز با من رفتار شود. همچنین برای انجام مأموریتی که برعهده داشتم و می‌دانستم میرزا بزرگ مقدمات انجام آن را آماده کرده بسیار ضروری بود که مورد اطمینان همه گروه‌ها و از جمله حکومت هند باشم.

 ماندن در ایران فقط به خاطر حفظ مقام و دریافت حقوق فوق‌العاده چیزی بود که هرگز به فکر من خطور نمی‌کرد. بنابراین به نظرم رسید که عاقلانه‌ترین راه برای من استعفا کردن است که برای دولت سلطنتی هم رضایتبخش خواهد بود و هرگز شک نداشتم که اگر اقداماتم در ایران تأیید شود و مشکلات فوق‌العاده‌ای که پیش رویم بوده است لحاظ شود، بعداً هرطور شده کار دیگری به من داده خواهد شد و از سوی دیگر اگر به هر دلیل استعفای من پذیرفته نشود، آن وقت معلوم می‌شد که موقعیت من در ایران در آینده چگونه خواهد بود.

در ماه مه شاه از تهران خارج شد و مدتی در دشت زیبای سلطانیه اردو زد، که من و هیئت نمایندگی هم بعداً در ماه ژوئن در آنجا به اردوی سلطنتی پیوستیم. یک اردوی ایرانی منظره آشنایی برای من بود چون چه متعلق به یک شاهزاده زند می‌بود و چه یک شاهزاده قاجار، شکل و ترتیب آن یکسان بود و فکر می‌کنم ایرانیان طی زمان چندان تغییری در آن نداده‌اند تا جایی که توصیف منظره اردوی داریوش هخامنشی می‌تواند برای اردوی فتحعلی شاه هم به کار رود.

در اثبات این گفته می‌توان به نوار ابریشمینی اشاره کرد که دارا خوانده می‌شود و خصوصاً برای حاشیه دوزی و تزئین خیمه‌های باشکوه سلطنتی به کار می‌رود؛ ایرانیان قبول دارند که این نام از اسم داریوش گرفته شده و تا امروز هم به همان ترتیبی انجام می‌شود که در زمان آن پادشاه انجام می‌شد. خیمه‌های مخصوص شاه در انتهای اردو برپا شده و دور تا دورش را پرده‌های قرمز احاطه کرده است.

محوطه آن همیشه مستطیل شکل است و این پرده‌ها همچون دژی آن را در میان گرفته است ورودی عمومی این محوطه رو به وسط اردوی اصلی است و جلوی آن را پرده‌های دیگری پوشانده و هر کسی که بخواهد وارد محوطه سلطنتی شود باید از آنجا عبور کند که همان نگهبانان و افسران جلوی دروازه قصر سلطنتی در شهر در کنار این ورودی هم مستقر شده اند. در دو طرف این پرده‌ها خیمه‌هایی برپا شده است که افسران و نگهبانان برگزیده در آن‌ها اقامت دارند وسط میدانگاهی که حدود دویست یارد با ورودی عمومی فاصدرله دارد خیمه بزرگی برپا شده که دیوانخانه نام دارد.

 این خیمه بر سه دیرک عظیم استوار است که بر فراز هر یک از آن‌ها گوی زرینی نصب شده است زیاده روی فوق‌العاده ایرانی‌ها در رابطه با تزئینات خیمه‌هایشان برای ما شگفت‌انگیز است به من گفته شد - و من هم باور کردم - که بعضی از خیمه‌های شاهی حدود سی تا چهل هزار تومان خرج برداشته اند. 

نظرات بینندگان