پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۴۸: صبح شرفیاب شدم. مطلب زیادی نداشتم. مدتی صحبت والاحضرت شهناز بود، وضع مالی ایشان را عرض می کردم. بیچاره دختر چیزی هم ندارد. باز شاهنشاه عصبانی شدند. قرار بود ایشان با جهانبانی به آمریکا برود، شاهنشاه فرمودند: باید در ژنو توقف کنند و هیچ جا نروند در این صورت من اجازه میدهم که با هم بروند. در غیر این صورت تمام امتیازات شهناز را می گیرم. حسابی هم در بانک سویس دارد که قدری پول آنجا ذخیره است - خیلی خیلی کم ـ آن هم باید با امضای شاهنشاه پرداخت شود، بنابراین هیچ!
ناهار ملکه سابق آلبانی یعنی زن زغّو و پسرش [لكا] Leka آخرین پادشاه آلبانی مهمان شاهنشاه بودند من هم بودم...
پیش والاحضرت شهناز رفتم و مطلب را به ایشان عرض کردم. بچه خیلی ناراحت شد. جهانبانی هم بود. قدری خُل است. با هم تصمیم فرار در حضور من گرفتند. من عرض کردم این [هیپی گری] و امثال آن تا وقتی خوب است که آدم شکم سیری بتواند فراهم بکند، در غیر آن صورت، اگر گرسنگی بیاید، انسان عشق را فراموش می کند! به هر صورت عرايض من به خرج نرفت.
عصری [موسیو پینه] Antoin Pinay رئيس الوزراء اسبق فرانسه دیدنم آمد. حالا ۷۶ سال دارد. پینه همیشه تکرو بود و به هیچ یک از احزاب سیاسی وابستگی نداشته است. در مبارزه با ترقی قیمت ها قدم های مهم برداشت. در بحران الجزیره به جای آن که به این شاخ و آن شاخ بپرد، به دنبال دوگل رفت و او را روی کار آورد، یعنی از طرفداران آمدن دوگل بود، بدون آن که برای خودش موقعیتی کسب کند. فکر می کرد دوگل می تواند تنها مرد میدان مبارزه باشد. امشب تالار رودکی نمایش خوبی بود. رقص چوبی زابلی خیلی طرف توجّه مهمان ها واقع شد.