هفت صبح: اینکه در سالهای اخیر مراجعه به روانپزشک و پیگیری اختلالهای روانی بیشتر جا افتاده خیلی خوب است. دست کم نشان میدهد عده بیشتری به دنبال بهبود سلامت روان و به دنبال آن کیفیت زندگیشان هستند، اما به موازات آشنا شدن آدمها با اختلالهای روانی، موج عجیبی از خود بیمار انگاری یا معرفی خود به عنوان دارنده یک اختلال روانی راه افتاده به شکلی که انگار از هر سه نفر در شبکههای اجتماعی به خصوص توئیتر حداقل یک نفر به حداقل یک اختلال روانی مبتلا است. جالب اینکه هر چند وقت یک بار هم یکی از این اختلالها بیشتر مد میشود و عده بیشتری با خنده و خوشحالی خودشان را مبتلا به آن اختلال معرفی میکنند.
این آش آنقدر شور شده که بارها صدای افرادی که واقعا مبتلا به این اختلالها هستند درآمده و آنها گفتهاند که با مد شدن و سر زبان افتادن اختلال آنها توجه به عمق دردناک آنها کم شده است و آدمها دردسرهای واقعی که وجود چنین اختلالهایی میتواند ایجاد کند اصلا درک نمیکنند.
بعضی از کارشناسها میگویند این وضعیت حاصل یک تب جهانی است، تبی که به مدیکالیزه شدن یا پزشکی شدن بیش از حد در حوزه روانپزشکی برمیگردد و سعی میکند حتی کوچکترین خصوصیات روانی نامطلوب یا عادتهای آزار دهنده را در دسته اختلالهای روانی قرار بدهد و برای آن یا دارو تجویز کند یا رژیمهای درمانی دیگر. عده دیگری هم ماجرا را به جلب توجههای مجازی مربوط میدانند و میگویند که علاقه به خودابرازی به هر شکل ممکن میتواند پشت این موج خود بیمار انگاری باشد.
در کنار همه اینها دسترسی آسان به انواع تستهای روانپزشکی و البته اطلاعات علمی درباره علائم بیماریها کمک کرده که آدمها اسم مورد علاقهشان را از بین اختلالهای روانپزشکی که هر چند وقت یک بار مد میشود انتخاب کنند. در حالی که تنها متخصصان با انجام تستهای دقیق، چند جانبه و مصاحبههای عمقی میتوانند وجود یک اختلال را تایید کنند
وسواس فکری
از مدتها پیش داشتن وسواس فکری یا همان OCD در توئیتر مد شده بود. یکی از اصلیترین نشانههایش هم برای کاربران این شبکه اجتماعی تصویری بود از یک میز که اجسام مختلف را بر لبه آن نشان میداد.
اغلب هم کسی که این تصویر را بازنشر میکرد مینوشت آیا شما هم از دیدن این عکس اذیت میشوید و میخواهید همه چیز را از لبه میز دور کنید؟ پس شما هم او سی دی دارید. یک نشانه مهم دیگر هم برای اینکه فورا نسخه ابتلای خودشان به وسواس فکری را بچینند علاقهشان به موازی و متقارن بودن وسایل و تصاویر بود. در کنار اینها هرکس احساس میکرد علاقه زیادی به نظم و ترتیب دارد هم سریع در دسته مبتلاها به او سی دی قرار میگرفت. در حالی که هیچ کدام از اینها نشانه قطعی ابتلا به اختلال نیست و قاعدتا هر انسان سالمی با دیدن عکس لیوانی لبه میز چیزی در مغزش اذیت میشود و احساس خطر میکند.
بیش فعالی – کم توجهی
معمولا اتاقتان نامرتب است؟ کارها را فراموش میکنید؟ مسئولیتهایتان را پشت گوش میاندازید؟ دوستان و شریک زندگیتان شما را به بیمسئولیتی متهم میکنند؟ نگران نباشید اصلا چیز مهمی نیست شما به اختلال بیش فعالی- کم توجهی مبتلا هستید. حالا میتوانید با خیال راحت به همان کارها ادامه بدهید و اگر کسی اعتراض کرد فورا به او بگویید کهای دی اچ دی دارید و تمام.
این خلاصه نگاه بخش بزرگی از توئیتریها به اختلال بیش فعالی-کم توجهی است. میتوان گفت که بعد از او سی دی یا همان وسواس فکری، این اختلال دومین اختلال روانی محبوب توئیتریها است و میتواند بار بزرگی از روی دوش بسیاری از آنها بردارد.
در حالی که خیلیهایشان این تشخیص را از هیچ متخصصی نگرفتهاند و اصلا تحت درمان هم نیستند. این اختلال آنقدر در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته و از سوی افراد مختلف ادعای ابتلا به آن شنیده شده که اگر ندانیم تخمین وجود این اختلال بین ۴ تا ۶ درصد جمعیت است، فکر میکنیم واقعا دست کم ۸۰ درصد ایرانیها به اختلال بیش فعالی-کم توجهی مبتلا هستند.
اضطراب اجتماعی
در مهمانیها دائما وسط نیستید؟ در جمعهای بزرگ احساس خجالت میکنید؟ یختان دیر آب میشود؟ اگر کمی بین توئیتریها وقت بگذرانید به سرعت متوجه میشوید که با داشتن این ویژگیها به اختلال اضطراب اجتماعی دچار هستید.
بامزه اینکه خیلی از کاربران نسل زد و پایینتر که علاقهای به حضور در جمعهای شلوغ فامیلی ندارند و ترجیح میدهند مثل خیلی از نوجوانهای دیگر وقتشان را در اتاقشان و با همسن و سالهایشان بگذرانند فورا با انتخاب عنوان «مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی» سعی میکنند در برابر اصرار بزرگترها برای حضور در جمع مقاومت کنند.
دامنه این اختلال برای توئیتریها به این هم محدود نمیشود از نظر آنها هرکس که از حرف زدن با تلفن در جمع خوشش نمیآید هم قطعا به همین اختلال یعنی سوشال انگزایتی مبتلا است و رد خور ندارد. کسانی که واقعا مبتلا به این اختلال هستند بارها به این رویکرد اعتراض کردهاند و میگویند آنقدر هر آدم خجالتی ادعا کرده که اختلال اضطراب اجتماعی دارد که واقعا در مورد آنها هم برخورد اشتباه صورت میگیرد در حالی که آنها واقعا از حضور در جمع ناتوان هستند و اضطرابشان، زندگی و روابط اجتماعیشان را به طور جدی تهدید میکند.
فوبیا
فوبیا هم از آن اختلالهایی است که کاربران توئیتر عاشقش هستند. مهم نیست آنها از سوسک میترسند یا از سگ و گربه و مار، فوری یک کلمه فوبیا قبل از آن میگذارند. مناقشه بر سر فوبیای سگ و گربه که هر چند وقت یک بار بین علاقهمندان به این حیوانات به عنوان حیوان خانگی و فوبیادارهای توئیتری چنان بالا میگیرد که برای چند روز دعوای بین آنها شروع میشود. معمولا هم ماجرا از روایت یکی از کاربران درباره رفتار بیملاحظه یکی از اعضای فامیل یا دوستان شروع میشود که با نگه داشتن سگ و گربه در خانه یا بیرون آوردن آن حواسش به کسانی که فوبیا دارند نیست.
بلافاصله هم سر و کله لشگر حیوان دوستها پیدا میشود که به آنها بگوید باید برای درمان فوبیاشان کاری کنند و حیوانات و صاحبان آنها مسئول اختلال روانی بقیه نیستند. همه اینها در حالی است که احتمالا بخش بزرگی از هر دو طرف اصلا تصور و شناخت درستی از فوبیا یا همان هراس و ترس مرضی ندارند و نمیدانند که اگر صرفا از چیزی میترسند یا با آن راحت نیستند اسمش فوبیا نیست و شاید صرفا همان ترس ساده است. در مورد فوبیا هم باید حواسمان باشد که وقتی تشخیص داده میشود که ترس از چیزی آنقدر زیاد و وسیع باشد که در فعالیتهای روزمره فرد مشکل ایجاد کند یا باعث مشکلات ثانویه در وضعیت روانی او شود.
دو قطبی و دوشخصیتی
دو اختلال دیگر هم در صف اختلالهای روانی محبوب توئتریها دیده میشوند، اگرچه محبوبیت آنها به اندازه اختلالهایی که تا اینجا شمردیم نیست. یکی از این اختلالها دوقطبی یا همان بای پولار است. اختلالی که کاربران به محض بالا و پایین شدن وضعیت روحیشان فورا این تشخیص را روی خودشان میگذارند. کافی است برای چند روز حال روحیشان خوب نباشد یا گاهی بدون دلیل خاصی احساس کنند که خیلی دل و دماغ ندارند پس دلیلی ندارد که مبتلا به اختلال دو قطبی نباشند. اختلالی که در آن فرد مبتلا بین دو وضعیت مانیا (سر خوشی بیش از حد) و افسردگی در رفت و آمد است.
اختلال دوم هم اختلال شخصیت مرزی یا بوردرلاین است. البته بیشتر کاربران این اختلال را در مواجهه با رفتار دیگران به آنها نسبت میدهند و کمتر کسی آن را متوجه خودش میداند.
برای اینکه از سوی کاربران فورا تشخیص ابتلا به اختلال شخصیت مرزی بگیرید کافی است در دوبار برخورد با آنها متفاوت رفتار کرده باشید یا کمی نشانههای بیثباتی عاطفی نشان داده باشید دیگر ردخور ندارد که شما مبتلا به اختلال شخصیت مرزی هستید وگرنه چرا باید اینطور بیمارگونه رفتار کنید؟
افراط در تشخیص این بیماری برای آدمهای مختلف تا جایی دیده میشود که گاهی پای متولدان ماههای مختلف هم وسط کشیده میشود و بارها توئیتهایی میبینیم با این مضمون که متولدان ماه خرداد دائم مود عوض میکنند و شخصیت مرزی دارند! این درحالی است که تشخیص اختلال شخصیت مرزی حتی برای متخصصان آنقدر سخت است که یکی از چالشهای مواجهه با این بیماری تشخیص اشتباه محسوب میشود.