پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در سپهر سياسي ايران نام «عارف» با «سكوت» مترادف است، خود وي نيز اين موضوع را قبول دارد و ميگويد: «عادت به پر حرفي ندارم» او چه زماني كه معاون اول سيد محمد خاتمي بود و چه اكنون كه عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است سعي ميكند كمتر حرف بزند.
عارف ميگويد: خداوند دو گوش داده است و يك زبان. با اينكه اين روزها كانديداتوري وي در انتخابات رياست جمهوري آتي بر سر زبانها افتاده اما همچنان حضوري كمرنگ در رسانهها دارد. البته شايد گفتگوي آفتاب يزد با وي طلسم شكن باشد و زين پس معاون اول خاتمي در دولت اصلاحات از ايدهها و برنامههاي خود بگويد. اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در طول مصاحبه بارها تاكيد داشت كه كانديداتوري وي در انتخابات آتي مشخص نيست و به همين خاطر مجبور شديم در برخي سوالات فرض را بر كانديداتوري وي بگذاريم.
عارف در گفتگوي خود با آفتاب يزد به انتقاد صريح از سياستهاي وزارت علوم در مورد بازنشستگي اساتيد پرداخت و همچنين از طرح تفكيك جنسيتي در دانشگاهها ابراز تاسف كرد. او معتقد است اصولگرايان بايستي در مورد كارنامه 7 ساله خود پاسخگو باشند و نميتوانند تحت عناويني چون «جريان انحرافي» خود را از دولت احمدينژاد جدا كنند. متن اين گفتگو قبل از انتشار مورد بازبيني دفتر دكتر عارف قرار گرفت و بخشي از آن حذف شد!
شايد قسمت حذف شده ميتوانست بسياري از ابهامات در مورد تصميم آينده عارف براي انتخابات آتي را روشن كند. با اين وجود خواندن اين گفتگو كه در روزهاي نخست پاييز در دفتر عارف در منطقه توانير تهران انجام شده خالي از لطف نيست، زيرا وي پس از مدتها سكوت خود را شكسته و در مورد بسياري از مسائل روز موضعگيري كرده است.
بخش هایی از این گفت و گو در پی می آید:
آقاي دكتر! انتقادي نسبت به شما مطرح است كه مي گويند حضور رسانهاي تان بسيار كمرنگ است؟
حرف درستي است.
چرا كمرنگ هستيد؟
بخشي از اين موضوع يعني حضور كمرنگ رسانه اي برميگردد به شخصيت من.
در ضمن بنده با پرحرفي هم مخالف هستم،به قول معروف خداوند دو گوش داده است و يك زبان.در عين حال اعتقاد دارم يك مسئول نبايد هر روز حرف بزند. البته فكر مي كنم بنده افتادهام اين ور بام (با خنده)
بله، خيلي ...
قبول دارم
آقاي دكتر! نمي خواهيد تجديدنظر كنيد؟ به هر حـال نـزديـك انتخابات هستيم و طبيعتا حضور رسانهاي تان بايد بيشتر باشد؟
اگر يك وقت قرار شد جلو بياييم تجديدنظر ميكنيم (با خنده) بايد صبر كرد ببينيم چه مي شود.
من سوالات بعديام در مورد انتخابات آتي است. در حال حاضر با توجه به اينكه شما به آقاي خاتمي نزديك هستيد در اردوگاه اصلاحطلبان چه خبر است؟ آيا فعاليتي در جريان است؟ آيا آقاي خاتمي تحركاتي را آغاز نمودهاند؟ چشم انداز شما از وحدت جريان اصلاحات براي انتخابات سال آينده چيست؟
به نظر من شركت در انتخابات يك ضرورت است و يك تكليف و حق اجتماعي براي هر فرد و گروه است.
معذرت مي خواهم، آيا اصلا اصلاح طلبان تصميم گرفتهاند كه در انتخابات شركت كنند؟
من هيچ نهاد و جريان سياسي را نمايندگي نميكنم و فقط ديدگاه خود را مي گويم. بنده حداقل براي خودم شركت در انتخابات را يك ضرورت و تكليف ميدانم. ما انقلاب را قبول داريم و استفاده از فرصت انتخابات يك حق است. اما چگونگي شركت در انتخابات بسته به شرايط زماني متفاوت ميشود، گاهي يك جريان با تمام نيرو وارد انتخابات ميشود و گاهي احساس ميكند كه بنابه دلايلي بايد فيتيلهها را پايين بكشد. لازم مي دانم در انتخابات بعدي تمام جريانات داخل نظام عليرغم اختلاف سلايق، كدورتها و بيمهريهايي كه شده بايد در صحنه حضور يابند تا انتخابات پرشوري را داشته باشيم.
اصلاحطلبان براي انتخابات ساز و كاري را مشخص كردهاند؟
در همه جريانات سياسي در حال حاضر حرف و حديثهايي هست، ولي فكر مي كنم اصلاح طلبان هم مثل گروههاي ديگر هنوز به نتيجه قطعي نرسيدهاند. بنده شك دارم اينكه دو جريان اصلي كشور در نهايت به يك اجماع برسند و هر يك با يك نامزد وارد صحنه انتخابات شوند. تجربه گذشته نشان داده كه اين اتفاق نخواهد افتاد. اما به هر حال بايد خوش بين باشيم.
عدهاي از اصولگرايان معتقدند كه اصلاح طلبان قبل از ورود بر انتخابات بايد توبه كنند.
اصلاح طلبان براي چه بايد توبه كنند؟
به خاطر وقايع سال 88
در اين خصوص بايد يك بحث جدي در قالب ميزگردهاي متعدد و فراگير در دانشگاهها انجام شود تا سهم جريان هاي مختلف سياسي در اين ارتباط مشخص شود. توبه فرمايان بايد بگويند براي چه چيز اصلاحطلبان به عنوان يك جريان سياسي بايد توبه كنند.
آيا اصولگرايان هم نبايد قبل از ورود به انتخابات در مورد عملكرد خودشان در 8 سال گذشته توضيح بدهند؟
بايد عملكرد دولتها و جريانها در مقاطع مختلف توضيح داده شود . در حال حاضر اصولگرايان چه بخواهند و چه نخواهند در توفيقات و عدم توفيقات اين دولت سهيم هستند و نمي توانند از زير بار مسئوليت شانه خالي كنند، آنها نبايد از دولت فاصله بگيرند و بگويند ما يك جريان ديگر هستيم، طرح مسايلي از قبيل جريان انحرافي مسئوليت آنها را كم نميكند.
در مورد حذف سازمان مديريت و برنامه ريزي و اينكه مجددا آقايان به فكر احياي آن افتادهاند توضيحي بفرماييد؟
هنوز به اين نتيجه نرسيدهايم كه كشور نياز به برنامه توسعه مصوب ودراز مدت ندارد، كشور در حال توسعه اي هستيم و با همين ساز و كارهاي عرفي و كلاسيك نياز به برنامههاي توسعه و سياستهاي درازمدت داريم. برخي از كشورهاي پيشرفته غربي تقريبا اين مكانيزم برنامهريزي را كنار گذاشتهاند و راهبردهاي دراز مدت خود را در يك متن كوتاه بيان مي كنند. البته من اعتقادم اين است كه هنوز كشورمان به اين مرحله نرسيده است و نياز به برنامه 5 ساله داريم. بنابراين به يك مركز قوي تصميمسازي و تصميمگيري براي تدوين برنامهها و نظارت بر اجراي آن نياز داريم و اگر اين نكته را بپذيريم نياز به مركزي كه اقتدار داشته باشد و ازكارشناسان خبره تشكيل شده باشد احساس خواهد شد. قانون اساسي هم به نوعي اين جايگاه را ديده و به رئيس جمهور اين را محول كرده است. حالا اينكه با چه ساز و كاري و تشكيلاتي اين موضوع دنبال شود مطمئنا سليقه رئيسجمهور هم دخيل است. اما من به عنوان فردي كه مدتي در سازمان مديريت خدمت كردم احساسم اين است كه بدون يك سازمان مستقل كه تحت تاثير چانهزنيها و پيگيريهاي غير منطقي قرار نگيرد و منابع كشور را به صورت علمي و در چارچوب ضوابط و مقررات توزيع كند نياز داريم. به نظرم احياي سازمان مديريت به سبكي كه در دوره قبل داشتيم به نفع كشور است، اگر عملكرد آن سازمان با وضع موجود مقايسه شود به اين نتيجه خواهيم رسيد كه داشتن سازمان مديريت چقدر مفيد است. اگر مشكلي در سازمان وجود دارد براي حل آن مشكل نبايد صورت مسئله را پاك كرد، اگرگيري در سازمان وجود داشت بايد آن گير را برطرف ميكردند. در حال حاضر بنده احساس ميكنم به دليل عدم وجود تشكيلات مركزي قوي در اجراي برنامهها به مشكل برخوردهايم.
در واقع با حذف سازمان مديريت خود محوريها بيشتر شده است؟
عارف: بهتره بگويم سليقه محوري بيشتر شده است. وقتي قانون و ضابطهها نباشد بالاجبار سليقههاو چانهزنيها محور ميشوند، هركس بيشتر چانه بزند بيشتر موفق ميشود.
آقاي دكتر! اگر قرار باشد كه شما كانديد شويد آيا فكر مي كنيد تمام اصلاحطلبان بر روي شما اجماع خواهند كرد؟ به هر صورت وقتي نام شما مطرح ميشود يكسري گروهها مثل كارگزارانيها موافق نيستند.
البته در اين زمينه هنوز تصميم قطعي نگرفته ام تا بتوانم به سوال شما جواب دهم .
فرض را بر اين ميگيريم كه شما كانديدا شدهايد.
هميشه اين آرزو را داشتم كه جريانهاي اصلي كشور هر كدام يك كانديداي واحد را جلو بياورند و مردم را در تصميم گيري كمك كنند. موضع خودم هميشه اينگونه بوده كه به اين پروسه كمك كنم، اگر كمك من به قيمت كنار كشيدن باشد به راحتي كنار ميروم و اگر جلو آمدن باشد به راحتي جلو ميآيم، اين مسئله اصلي كشور است. آيا اينكه 7 يا 8 كانديدا با ديدگاه وسلايق مختلف در صحنه باشند به صلاح كشور است؟ آيا بهتر نيست جريانهاي سياسي روي يك يا دو نفر از افراد شناخته شده و آزمايش شده اجماع كنند؟ نگاه كنيد در دهه چهارم انقلاب ديگر نميتوانيم دوباره از صـفـر شروع كنيم، ما آنقـدر تجـربـه كـرديـم و ضربه خورديم و آن قدر حركات سيكليوار داشتيم كه ديگر بايستي مقداري جديتر جلو برويم.بايد افرادي كه از نظر توان مديريت و ويژگيهاي لازم براي اداره كشور امتحان خوبي دادهاند جلو بيايند ومورد حمايت قرار گيرند.
برخي معتقدند بهتر است با توجه به شرايط موجود اصلاح طلبان با اصولگرايان معتدل بر روي يك كانديدا مثل ناطق نوري اجماع كنند؟ آيا شما به اين مدل معتقد هستيد؟
اي كاش اسم نميبرديد. البته بنده اعتقاد به ائتلاف دارم.
حتي با اصولگرايان معتدل؟
كلا، زيرا نيروهاي ارزشي كشور اختلاف نظرشان روي فروعات و تاكتيكهاست. اصلاح طلبان و اصولگرايان روي اصول، هيچ اختلافي ندارند. كشور ما در حال حاضر در شرايطي است كه نياز به تفاهم كلي يا به قول شما ائتلاف دارد. اما اين ائتلاف معني يكطرفه ندارد، بايد دو طرفه باشد اگر اينگونه نباشد معني حذف سياسي براي جرياني است كه فقط ميخواهد منفعلانه در صحنه باشد. بايد براساس شرايط و ضوابط مشخص دو طرف بنشينند و پيماني را ببندند كه مثلا در اين چارچوبها وارد صحنه ميشويم. البته با شناختي كه از دو جريان دارم اين اتفاق هرگز نخواهد افتاد. نگاه كنيد در خود همين جريان اصولگرا چه اختلافاتي است.
اينگونه گفته ميشود اين طرح ائتلاف به نوعي راهي است براي اينكه اصولگرايان با توجه به كارنامه 8 سالهشان شريك جرم پيدا كنند.
نه اينگونه نيست. تجربه گذشته نشان داده كه هرگز اين ائتلاف اتفاق نخواهد افتاد. در حال حاضر مشكل اصولگرايان براي به ائتلاف رسيدن به مراتب بيشتر از اين است كه بخواهند با اصلاح طلبان به اجماع برسند.
آقاي دكتر! به هرحال شما را به عنوان يك چهره اصلاح طلب و نزديك به آقاي خاتمي ميشناسند، بعد از حوادث سال 88 سكوت شما به جا بود، به هرجهت برخي آقايان هر اصلاح طلبي را پيدا ميكردند سعي مينمودند با زدن انگ وي را از صحنه خارج كنند...
اگر اجازه بدهيد اين سوال را بگذاريد براي جلسه ديگر. من در مورد سكوتم حرف خواهم زد. دليل اين سكوت سوال خيليهاست. اين را هم بگويم سكوت كردن و حرف نزدن خيلي سخت است. ما اگر پيرو امام علي (ع) هستيم ايشان 25 سال سكوت ميكنند.
زنده باد عارف