arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۹۹۳۱
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۱۴ - ۲۳ مهر ۱۳۹۱

طنز/ جشن تولد خاتمی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شهرام شکیبا در خبرآنلاین نوشت:

جشن تولد 69 سالگی سیدمحمد خاتمی برگزار شد. یکی از دوستان گزارشی مصور و البته ناقص برایم ایمیل کرده بود از این جشن تولد. اما اصلاً معلوم نبود چه کسی کارد را با حرکات موزون آورده، چه کسی کادوها را باز کرده و «دستتون درد نکنه، چرا زحمت‌کشیدین...» را خوانده و قس‌علی‌هذا.

به این می‌گویند بایکوت خبری. در حالی که اگر جشن تولد اسفندیار رحیم‌مشایی بود، الان همه‌مان از همه چیزش خبر داشتیم. تازه بلوتوثش هم آمده بود. چراکه لابد پر بود از انواع بازیگران اناث و ذکور.

من اصلاً نمی‌دانم چرا باید جشن تولد را جشن گرفت. جشن تولد یعنی اینکه طرف مربوطه یک سال پیرتر شده. خب این شادی کردن دارد؟ جماعت جمع شده‌اند و رفته‌اند به یک پیرمرد 69 سال پیرتر شدنش را تبریک گفته‌اند و تلویحاً به ایشان گفته‌آند که یک سال دیگر از عمر شما در دولت آقای احمدی‌نژاد سپری شد،‌لذا مبارک باشد ان‌شاءالله.
سلام شاعری که گفته بود خداحافظ
قرار است علی معلم دامغانی به دنیای شاعری برگردد و شعری برای کنگره ملی شهدای جهاد علمی بگوید. ایشان پارسال از دنیای شعر و شاعری رسماً خداحافظی کرده. آن هم در مراسم اختتامیه شعر فجر که رئیس‌جمهور در آن جلسه یکی از اشعار خودش را خواند که:
ما از تبار رستم و فرهاد و آرشیم
و اندر شرار فتنه آخر سیاوشیم
در انتظار رویت آن مهر آخرین
در مجمر سپیده سپندی بر آتشیم
حالا سؤالات گوناگونی در ذهن من دور می‌زند که:
1- ایا رئیس‌‌جمهور به قدر کافی از تبار رستم و فرهاد و آرش نبوده است که آقای معلم باید برگردد؟
2- آیا آقای معلم به سیاوش بودن ایشان در شرار فتنه آخر شک داشته که برگشته، یا موضوع به اتمام دوران ریاست جمهوری ارتباطی دارد؟
3- آیا بالاخره استاد به نقش فرهاد در پرونده خانمی موسوم به شیرین که همسر شخصی به نام خسرو بوده و ارتباط مسئله‌دار فرهاد و ماجرای مثلث عشقی که منجر به خودکشی فرهاد می‌شود پی برده؟ و تازه متوجه شده که از تبار فرهاد بودن چیزی همردیف از تبار رستم و آرش بودن نیست؟
4- آیا آقای معلم امید داشته که رئیس‌جمهور جای خالی وی را در عرصه شاعری هم پر کند و حالا امیدش ناامید شده؟ اگر این‌طوری باشد که باید همه کسانی که الان چند سال است بیکار شده‌اند، سر کارهایشان برگردند.
رئیس جمهور در قاعده امور
محمود امادی، نماینده ساری و یکی از طراحان سئوال از رئیس‌جمهور: «شأن احمدی‌نژاد بالاتر از آن است که در نشست سئوال از رئیس‌جمهور به کسی توهین کند.»
اولاً که «آن ممه را لولو برد» ثانثاً: «آب را دقیقا همان جایی بریزید که می‌سوزد» ثالثاً با راهیان نور بروید و چند عکس با جفیه بیندازید برای تبلیغات آینده به دردتان می‌خورد»
رابعاً: «اوه اوه!!»
کروش و لاریجانی
سرمربی تیم‌ملی فوتبال به رئیس‌ مجلس گفته است: «گارانتی می‌کنم مقابل کره بهترین بازی‌مان را انجام دهیم.»
از وقتی این جمله را شنیده‌ام تن و بدنم می‌لرزد. نمی‌دانم چرا دائم یاد قول شرف دادن بعضی‌ها به مجلسیان می‌افتم. اساساً این مجلس یک طوری است که هرکس می‌رود آنجا قول می‌دهد یک‌طور دیگری از آب در می‌آید.
از طرف دیگر لاریجانی در حاشیه همان دیدارش از تمرینات تیم ملی گفته است: «فوتبالیست‌ها نمی‌توانند مثل سیاستمداران سخن بگویند.» و اصلاً به این اشاره نکرده که در عوض سیاستمداران می‌توانند مثل فوتبالیست‌ها با هیاهوی فراوان بازی کنند و اگر گل هم خورند و باختند، باز بگویند داور به نفع تیم مقابل سوت می‌زد و همه دیدند که برنده واقعی ما بودیم.
شوخی‌های اهل سیاست
عزت‌الله ضرغامی، رئیس صداوسیما: «ای کاش می‌شد در جلسات دوربین مخفی ببریم و شوخی‌ها و جوک‌هایی که مسئولان می‌گویند را پخش کنیم تا مردم ببینند مطالبی که برخی رسانه‌ها از اختلاف و خط‌کشی بین مسئولان می‌گویند غلط است.»
این حرف آقای ضرغامی مرا یاد یک لطیفه و یک برداشت جدید انداخت. همین جوری در شرایط کنونی بخوانید و بخندید. فعلاً که شرایط کنونی ما را به جوک نویسی انداخته.
اول - لطیفه
پسر: شما دخترا وقتی دور همین درباره چی حرف می‌زنین؟
دختر: هیچی! همون چیزایی که شما پسرا وقتی دور هم هستین می‌گیرد.
پسر: وای! شماها چقدر بی‌ادبین.
دوم - برداشت جدید
خبرنگار: با تشکر از وقتی که در اختیار بنده گذاشتین، می‌خواستم بپرسم شما مسئولان وقتی دور هم هستید، چه چیز‌هایی به هم می‌گویید؟
مسئول: همان چیز‌هایی که شما‌ها نباید بنویسید.
خبرنگار: پس شما رسماً تعطیلید. چون ما اگه بنویسیم تعطیل می‌شیم.

 


نظرات بینندگان