arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۰۲۲۸۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با مجاهدین خلق؛ قسمت چهل و پنج؛

ماجراهای حزب توده، توبه و جنازه موسی خیابانی

عمده کار حزب توده را سپاه انجام داد؛ چون توده ای‌ها کار اطلاعاتی می‌کردند. درست است دست به سلاح نبرده بودند ولی بعد از ضربه‌هایی که از نفوذی‌های منافقین خوردیم، تجربه کسب کردیم که این‌ها که مثلاً در نیروی دریایی نفوذ دارند برای چیست؟ حداقل قضیه جاسوسی است؛ این بهترین دلیل برای برخورد است. حتماً که نباید دست به سلاح ببرند. کار اطلاعاتی می‌کردند و ارتباطشان با سرویس اطلاعاتی شوروی محرز شده بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب رعد در آسمان بی ابر: تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق، توسط نشر ایران در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این کتاب مجموعه مصاحبههای محمد حسن روزی طلب و محمد محبوبی با جمعی از مسئولین امنیتی دهه شصت در رابطه با برخوردهای امنیتی با سازمان مجاهدین خلق است. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این گفتگوها را برای علاقهمندان منتشر خواهد کرد. به دلیل ملاحضات امنیتی، نام مصاحبه شوندهها ذکر نشده و تنها عنوان آنها در متن آمده است.

 

گفتگو با یکی از کارشناسان امنیتی شاغل در دادسرای انقلاب مرکز

- آیا شهید لاجوردی برای به تصمیم رساندن نظام در دستگیری اینها نقش داشت با فقط بعد از این که اینها را دستگیر میکردند، میآوردند و تحویل میدادند؟

عمده کار حزب توده را سپاه انجام داد؛ چون توده ای‌ها کار اطلاعاتی می‌کردند. درست است دست به سلاح نبرده بودند ولی بعد از ضربه‌هایی که از نفوذی‌های منافقین خوردیم، تجربه کسب کردیم که این‌ها که مثلاً در نیروی دریایی نفوذ دارند برای چیست؟ حداقل قضیه جاسوسی است؛ این بهترین دلیل برای برخورد است. حتماً که نباید دست به سلاح ببرند. کار اطلاعاتی می‌کردند و ارتباطشان با سرویس اطلاعاتی شوروی محرز شده بود.

-خاطرتان هست موضع شهید لاجوردی در این باره چه بود؟

 نه بعید می‌دانم موضع منفی داشته باشد تحلیلم این است، اما اطلاعی ندارم.

-عباس امیرانتظام چیزهایی گفته بود و نسبتهایی داده بود بعضیهایش خیلی غیر قابل باور است ولی در بعضیها جوری فضاسازی کرده است که به نظر واقعی میآید. با بعضی از همکاران شما که صحبت کردیم مثلاً میگویند فلان فرد تند برخورد کرد و حتی موجب اخراجش از دادستانی شد.

 لاجوردی با کسی که سلاح برمی داشت و با نظام معارضه داشت، برخورد می‌کرد؛ در آن جایی هم که باید عطوفت می‌کرد این کار را می‌کرد حتی نسبت به همان افراد. یک وقت هست کسی یک بعدی نگاه می‌کند و می‌گوید من رفته‌ام اینجا را خراب کنم

و بگیرم و بزنم، ولی شهید لاجوردی این تیپی نبود درست است به اقتضای روز این برخورد اغلبیت پیدا کرده بود.

همان طور که اشاره کردید رویکرد شهید لاجوردی در مورد گروه فرقان این بود که آن‌ها برگردند؛ آن‌ها را اردو می‌برد، مدت‌ها با آن‌ها گفت وگو می‌کرد، اما برخوردش با منافقین یک مقدار متفاوت بود

چرا؟

 حضرت امیر (صلوات الله علیه) می‌گوید باید چشم فتنه را درآورد. در قضیه‌ی فرقان همه‌شان شدند و دیگر چیزی نبود که ریشه کن کنند گروهی هم در خوزستان بود به اسم که همه‌شان جمع و ارشاد شدند یک وقت هست شما جریانی را جمع می‌کنید، یک وقت هنوز باقی هستند. شک نکنید اگر نظام توفیق داشت در سال ۶۰ به بعد رجوی و سایر سران منافقین را بگیرد و این‌ها از خر شیطان پایین می‌آمدند و ابراز ندامت می‌کردند خیلی از کسانی که زندان رفتند سر از زندان در نمی‌آوردند و می‌گفتند این بابا که رئیس ما بود، برگشته است؛ چرا ادامه بدهیم؟

چون فتنه ادامه داشت توبه را تاکتیکی نمیدانست؟

نه توبه را تاکتیکی نمی‌دانست. کسی که عده‌ای را بدون محافظ به نماز جمعه می‌برد، یعنی پذیرفته که طرف توبه کرده و دارد محکومیتش را سپری می‌کند؛ ولی توبه کردنش برای ایشان محرز شده است خداوند حسی به او داده بود که توبه‌ی بعضی‌ها را نمی‌توانست بپذیرد و می‌گفت دارد دروغ می‌گوید؛ لذا امکان مقایسه بین فرقان و منافقین نیست همه‌ی فرقان جمع شدند؛ ضمن این که گروه کوچکی بودند و ارتباطات بیرونی زیادی از آن‌ها به دست نیامد مثل شمر قربت الی الله داشتند کار می‌کردند ولی منافقین این طور نبودند و سر قضیهی پرونده‌ی سرلشکر، مقربی ارتباطات‌شان با شوروی درآمده بود و بعد ارتباطاتی با عراق داشتند. از سوی دیگر، منافقین الزاماً مذهبی نبودند در فضای عمومی انقلاب همه مذهبی شده بودند و دیگر آن مینی ژوپ پوش هم چادر سرش می‌کرد این فرق می‌کند با متدینی که قبل از انقلاب اهل نماز چادر و حجاب بود منافقین مخلوطی از همه‌ی این‌ها بودند.

بعد از گرفتن خانهی اشرف روز بعد نوزده نفر اعدام شدند ارتباط اینها با هم چیست؟

آن موقع حجم اتفاقات بالا بود ارتباطی با هم نداشتند. عده‌ای محاکمه شده بودند و حکم‌شان اعدام بود و شورای عالی قضایی هم تأیید کرده بودند؛ حالا با گرفتن خانه‌ی تیمی موسی تلاقی پیدا می‌کرد.

 آیا واقعیت دارد که شهید لاجوردی سران اینها را که کشته شدهاند ـ مثلاً موسی خیابانی را به اوین میآورد و نشان زندانیها میداد؟

 نه، به این شکل نبود آن روز که جنازه‌ی موسی خیابانی و زن مسعود رجوی را آوردند یک تاکتیک بود و شهید لاجوردی می‌خواست به آن‌ها بفهماند که ما داریم چشم فتنه را در می‌آوریم و داریم به آن نقطه‌ی کانونی می‌رسیم مصاحبه‌اش هم هست که بچه‌ی مسعود رجوی بغلش بود و مصاحبه کرد؛ از این باب بود؛ ولی یک وقت هست می‌خواهید جنازه نشان بدهید و طرف را بترسانید یک وقت هم می‌خواهید بگویید آخرش این است؛ ضمن این که این رأس شما بود.

 

نظرات بینندگان