
سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.
فرزندان خانم فیروز از شوهر اول است؟
کیانوری: بله، افسانه و افسر البته در مسأله طلاق مریم مظفر خیلی کمک کرد. مریم مهرش را بکلی بخشید و همه اناثیه و وسایل زندگی را که متعلق به خودش بود، در خانه شوهرش گذاشت و البته دوران سختی را هم گذرانید. بچهها نزد اسفندیاری بودند و مریم حق داشت که فقط هفتهای یک بار آنها را ببیند و این بچهها علاقه خیلی زیادی به مریم پیدا کرده بودند.
ظاهراً شما ایشان را به حزب توده جلب کردید؟
کیانوری: خبر اصلاً دروغ است! او خودش روی کینهای که به رضاخان داشت در ابتدا عضو حزب شد.
-معرفهای او چه کسانی بودند؟
کیانوری: بنظرم کشاورز و یزدی بودند. در ابتدا که مریم قصد داشت وارد حزب شود سلیمان میرزا زنان را نمیپذیرفت و مریم عضو تشکیلات زنان شد و بلافاصله در اولین انتخابات دبیر تشکیلات زنان شد در آن زمان به زنان وعده داده بودند که بعدها، اگر قرار شد زنان را به عضویت حزب بپذیریم تاریخ عضویت شما را از همان تاریخ عضویت در تشکیلات زنان محاسبه میکنیم که بعداً زیر این قول زدند. در آن موقع زنانی بودند که علاقه داشتند عضو حزب شوند مثل مریم و خانم وزیری
-ولی شما او را در حزب بالا کشیدید
کیانوری: بکلی دروغ است! مریم زن واقعاً شایستهای بود. او از همان روز اول با یک گذشت فوقالعاده که برای من قابل تصور نیست خدمت کرد هر چه داشت تکه تکه فروخت و به حزب داد. در دوران زندگی مخفی خرج مرکز حزب را که خانهای بود و در آن فروتن و بهرامی و مریم زندگی میکردند تقریباً مریم میداد تمام کرایه خانه و مخارج را او تأمین میکرد. دکتر بهرامی و فروتن مبلغی از حزب میگرفتند ولی هر دو فقط ماهیانه ۲۰۰ تومان میدادند، در حالیکه کرایه خانه به تنهایی ۴۵۰ تومان بود. در دورهای که من در زندان بودم و بعد که بیرون آمدم تمام زندگی من را مریم اداره میکرد چون من هیچ ثروتی نداشتم. در کنگره دوم حزب هیچ کس مریم را کاندید عضویت در کمینه مرکزی نکرد یک نفر از کسانی که هستند. بابک، آذرنور و غیره ـ نمیتواند بگوید که آقای کیانوری توصیه مریم را کرده بود. اصلاً وقتی که نام مریم به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی درآمد خود من تعجب کردم. بهرحال، مریم با فعالیت و کار زیاد با سخنرانیها خودش را نشان داده بود. اغلب کسانی که در کنگره بودند زنانشان در تشکیلات زنان فعالیت داشتند و کیفیت زندگی و کار مریم را میشناختند. محرومترین و مظلومترین فرد در رهبری حزب مریم بود. پس از اینکه در کنگره دوم به مشاورت کمیته مرکزی انتخاب شد ۱۵ سال این انتخاب را به رسمیت نشناختند. او را از دبیری تشکیلات زنان برداشتند و چه کسی را به جای او گذاشتند؟ هما هوشمندراد که گرچه زن خوبی بود ولی شخصیت چنین مقامی را نداشت مریم زنی است که این همه مطلب نوشته است تقریباً تمام مقالات مجله بیداری ما را او نوشته است. این همه مقاله و جزوه در زمینههای اجتماعی و سیاسی نوشته است. کدام زن در حزب چنین کارهایی کرده است؟ در پلنوم چهارم پس از اینکه من به عضویت هیئت اجرائیه انتخاب شدم خود ایرج اسکندری پیشنهاد کرد که حق قانونی مریم را که در کنگره دوم به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی انتخاب شده بود به رسمیت بشناسیم این هم به راستی سوگند - پیشنهاد خود اسکندری بود و من در این زمینه هیچ پیشنهادی نکردم البته مریم در پلنوم شانزدهم عضو کمیته مرکزی شد. ما میخواستیم عدهای را به عضویت کمیته مرکزی انتخاب کنیم و باید اول از میان مشاورین انتخاب میکردیم با سابقهترین عضو مشاور مریم بود با آن همه گذشت و فداکاری. او هشت سال با چادر سیاه و کفش پاره و گیوه در این شهر تهران در سختترین شرایط پلیسی کار مخفی کرده بود. واقعاً محرومترین فرد در حزب ما از همه نظر مریم بود. به او واقعاً بد کردند. از هیچ رذالتی در حق او کوتاهی نکردند.
-علت کینه آنها به خانم فیروز چه بود؟
کیانوری: در درجه اول به علت شخصیت مستقل خود مریم بود که مطلقاً حاضر نبود برای به جایی رسیدن خود را کوچک کند. مریم که وارد حزب شد خیلیها کوشش کردند که نظر او را جلب کنند ولی او همسر من شد. این علت دوم است؛ او همسر و تأییدکننده کیانوری بود. پس باید با او دشمن میبودند.
-هر کدام از اینها که مطلبی نوشتهاند بخشی از آن علیه خانم فیروز است.
کیانوری: بله همینطور است به همان دلایلی که گفتم طبیعی است.