سرویس تاریخ «انتخاب»: برخیز و اول تو بکش: تاریخ مخفی ترورهای هدفمند اسرائیل؛ کتابی است که در سال ۲۰۱۸ میلادی به قلم رونن برگمن نوشته شدهاست. این کتاب تاریخچه ترورهای مخفی موساد است. نویسنده که خبرنگار روزنامه یدیعوت آحارانوت و از نویسندگان ارشد سابق بخش نظامی روزنامه «هاآرتص» است، از طریق مصاحبه با افراد مطلع و بررسی اسناد تلاش کردهاست که تاریخچهای از عملیات ترور مخفیانه اسرائیل را ارائه دهد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را در ساعت 6 عصر منتشر خواهد کرد.
اسد از تجاوز اسرائیل به این نتیجه رسید که سوریه مقابل اسرائیل هیچ شانسی در عرصه نبرد کلاسیک ندارد و باید سعی کند آسیب غیر مستقیم به اسرائیل وارد کند. اسرائیل با خارج کردن نیروهایش از لبنان درست در زمین سوریه بازی کرد. هدف اسرائیل تأمین امنیت و آرامش ساکنان شمال اسرائیل بود؛ اما با این کار یک جبهه تقابلی دیگر برای خودش درست کرد که در معرض خطر حملههای چریکی بود. منیر داگان که آن زمان فرمانده نیروهای اسرائیلی در لبنان بود، میگوید: «اسد بزرگ، یعنی حافظ اسد با کمال تأسف مردی زیرک بود. او سازوکاری درست کرده بود که بدون پرداخت حتی یک پنی خون اسرائیل را بیرون بکشد. »
این سازوکار در واقع همان شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران بود که محتشمی پور برای ایجاد آن مشتاق بود. جولای ۱۹۸۲ ایران و سوریه پیمان اتحاد نظامی امضا کردند که به سپاه پاسداران تحت فرماندهی محتشمی پور اجازه میداد در لبنان عملیات کنند. آنها در ظاهر به غیر نظامیان فقیر شیعه خدمترسانی میکردند و ساختمانهای اجتماعی و مذهبی مانند مدرسه و مسجد میساختند. آنها کمکهای خیریه و اجتماعی برای فقرا و سایر اهالی نیازمند مانند معتادان به الکل و مواد مخدر ارائه میدادند و یک سیستم سلامت نسبتاً سطح بالا ایجاد کردند. ایران جمعیت شیعه لبنان را با هر چیزی که دولت لبنان هرگز به آنها نداده بود پشتیبانی میکرد.
مخفیانه هم اقدام به آموزش و تسلیح یک نیروی چریکی کردند که خلأ فتح را پر کرد و در عرض دو دهه به یکی از نیرویهای سیاسی و نظامی برتر و مقتدر در خاورمیانه تبدیل شد. محتشمی پور با درک اهمیت تاریخی این جنبش در حال پیدایش برای آن یک نام باشکوه و بزرگ انتخاب کرد؛ حزب الله...
احمد جعفر قصیر پسر شانزده سالهای بود که در یک خانواده شیعه فقیر در روستای دیر قانون النهر لبنان به دنیا آمده بود والدینش می گفتند او بچه باهوش و زود فهمی بود؛ مؤلفههایی که موجب شد او به جوانی مستقل و تصمیم ساز تبدیل شود. وقتی چهار سالش بود پشت سر پدرش در مسیر مزرعه میدوید تا مقداری سبزی بچیند و پیش از اینکه کار پدرش تمام شود به خانه برگردد. مسجد محل خیلی زود به خانه دوم او تبدیل شد؛ چون احمد مکرر برای خواندن نماز و قرآن به آنجا میرفت او یکی از شیعیان مستضعف به بود که شور و اشتیاق حزب الله را داشت و پاییز ۱۳۶۲ جذب یکی از شاخههای نظامی پنهان به نام جهاد اسلامی شد. احمد مخفیانه چند عملیات نظامی علیه دشمن اسرائیلی انجام داد. همچنین از تدابیر و هوش خود برای انتقال تسلیحات از بیروت به هر جایی که لازم بود با نیروهای دشمن اسرائیلی مواجه شوند؛ استفاده میکرد.
او صبح یازدهم نوامبر درست کمی پیش از ساعت هفت با یک پژوی سفید از مواد منفجره به سمت ساختمانی هفت طبقه که ارتش اسرائیل از آن به عنوان مقر محلی نظامی و دولتی در جنوب شهر صور استفاده میکرد رفت و سپس خودش را منفجر کرد.
این انفجار موجب تخریب ساختمان و کشته شدن هفتادوشش سرباز اسرائیلی پلیس مرزی و نیروهای عملیاتی شین بت شد. بیست و هفت لبنانی هم شامل کارگران و غیر نظامیانی که نیازمند اخذ مجوز از ارتش بودند و همین طور زندانیان کشته شدند. این اولین حمله انتحاری اسلامگرایان حزب الله در خارج از ایران بود و بیش از هر حمله مشابه دیگری در گذشته موجب کشته شدن اسرائیلیها شد. حزب الله سالها مشارکت خود در این عملیاتها و همچنین هویت افراد دخیل در این عملیاتها را پنهان میکرد؛ اما کمی بعد بنای یادبودی از احمد قصیر در روستایش بنا و نامه تجلیل رهبر معظم آیت الله خمینی به خانواده قصیر را منتشر و در سالروز شهید محل کشته شدن او را اعلام کرد. این پنهانکاری برای تشکیلات دفاعی اسرائیل مناسب بود؛ چون آنها سریع سهل انگاری بزرگ خود را درباره اجازه برای انجام حملههای انتحاری جبران کردند. یوسی گینوسار رئیس وقت شین بت در جبهه شمالی و یگان او مسئول جمعآوری اطلاعات و جلوگیری از انجام حملههای مانند عملیات انتحاری انفجاری احمد قصیر بود.