سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.
حزب توده پس از کودتا
در زمان کودتا و پس از آن تا خروج از ایران چه مسئولیتهایی داشتید؟
کیانوری: درست پنج ماه پیش از کودتای ۲۸ مرداد یعنی در آخر اسفند ۱۳۳۱ اختلافات ما با گروه چهار نفری بهرامی، یزدی جودت علوی به حد اعلا رسید. در عین آنکه در مسأله دکتر مصدق آنها تسلیم نظرات من شده بودند و نامههای سرگشاده به دکتر مصدق را من مینوشتم معضلک کینه آنها به من هر روز شدیدتر میشد. علت این بود که کادرهای حزبی دیگر از اختلاف نظرهای ما اطلاع پیدا کرده بودند و در نتیجه اعتبار آنها در میان افراد حزب به شدت تنزل یافته بود لذا این توهم در آنها ایجاد شده بود که جون من مسئول سازمان ایالتی تهران هستم نظرات خود را به اعضاء منتقل میکنم، البته گالوست زاخاریان - نزدیکترین دوست نادر شرمینی - عضو کمیته ابانتی تهران بود و به آنها مرتب گزارش میداد و آنها میدانستند که من در جلسات کمیته ایالتی تهران کلمهای بر خلاف تصمیمات هیئت اجرائیه سخن نمیگویم و حتی در مواردی که خودم در هیئت اجرائیه با تصمیمی مخالف بودم: تصویب شده را منتقل میکردم در نتیجه این کینه آنها در اسفند ۱۳۳۱ مرا از مسئولیت سازمان ایالتی تهران برکنار کردند و دکتر حسین جودت را که اصلاً سابقه کار تشکیلاتی نداشت و واقعاً فردی بی لیاقت و بی عرضه بود به این مسئولیت گماردند. افزون بر این، مسئولیت سازمان، افسری مسئولیت شورای متحده مرکزی و مسئولیت تشکیلات آذربایجان یعنی بخش مهمی از مسئولیتهای حزب را قبلاً جودت در اختیار داشت. دکتر یزدی هم مسئول سازمان اطلاعات بود. در مقابل تقریباً من هیچ کاره شدم و فقط مسئولیت شعب تبلیغات و تعلیمات که قبلاً هم به عهده من بود برایم ماند. مسئولیت جمعیت مبارزه با استعمار هم از من گرفته شد و به دکتر یزدی واگذار شد همزمان با سلب مسئولیت از من، مریم نیز از مسئولیت تشکیلات زنان برکنار شد و این مسئولیت به بانو هما هوشمند راد سپرده شد. بدین ترتیب در زمان کودتا و مدتها پس از آن مسئولیت من فقط اداره روزنامه مخفی مردم اداره روزنامهای که بطور علنی به جای بسوی آینده منتشر میشد و اداره نشریه داخلی حزب بود. ضمناً مسئولیت کمیسیون فنی که وظیفه تهیه جا و مکان چاپخانههای مخفی و شناسنامه و پاسپورت را به عهده داشت با من بود شمای تشکیلات حزب در سال ۱۳۳۳ در کتاب سیر کمونیسم در ایران (مقابل صفحه ۲۴۰) آمده است در این زمان مسئولیت اعضای هیئت اجرائیه چنین بود: ۱ دکتر محمد بهرامی دبیر هیئت اجرائیه مسئول سازمانهای جوانان و دهقانان ۲ دکتر حسین جودت مسئول سازمان ایالتی تهران سازمان نظامی شورای متحده مرکزی کارگران سازمان ایالتی آذربایجان
مهندس علی عُلوی مسئول تشکیلات کل شهرستانها، شعبه مالی، تشکیلات زنان
چاپخانههای حزب
دکتر مرتضی یزدی مسئول سازمان اطلاعات
- دکتر نورالدین کیانوری مسئول شعیه تبلیغات و تعلیمات کمیسیون فنی (جا و مکان تهیه پاسپورت و شناسنامه تهیه چایخانههای مخفی اسلحه)
در شعبه تبلیغات و تعلیمات چه کسانی عضویت داشتند؟
کیانوری: داوود نوروزی و محمد حسین تمدن جهرمی
ظاهراً تهیه گذرنامه جعلی و فرار از مرز هم به عهده شما بود؟
بله؛ شبکه تهیه گذرنامه و وسایل مسافرت از ۳ نفر و چند دستیار تشکیل میشد. این سه نفر سیف الله، همایون ابری و من بودیم ایری مسئول تهیه گذرنامه و تغییر عکسها بود یا سبورتها را به وسیله دوستان، حزبی متناسب با سن و سال و مشخصات کسانی که باید خارج میشدند میگرفتیم و عکسها را عوض میکردیم و با مهرهای تهیه شده مجدداً نصب میکردیم به همین، طریق عدهای از کادرها را از راه عراق به کشورهای سوسیالیستی فرستادیم. رفقای کمیته مرکزی در مسکو ترتیب تقسیم آنها را در کشورهای سوسیالیستی می دادند. عدهای را هم بدون گذرنامه از مرز گرگان به شوروی میفرستادیم سیف الله همایون که از گروه روز به بود این افراد را رد میکرد این افراد را گاه یک یک و گاه چند نفر با هم میفرستادیم همایون با آخرین گروه خودش هم به شوروی رفت.
این همان فردی است که با نام «گامایون» رمانهای شوروی را به فارسی ترجمه میکرد؟
کیانوری: بله
طبق نوشتههای روزبه، ظاهراً پس از ۲۸ مرداد حزب به تشکیل بک سناد خنثیسازی کودتا دست زد که در آن کیانوری جودت و علوی از هیئت اجرائیه)، سرهنگ مبشری و سرگرد جعفر وکیلی از هیئت دبیران سازمان (افسری و امان الله قریشی و گالوست زاخاریان از کمیته ایالتی تهران عضویت داشتند. لطفاً درباره این ستاد و اقدامات آن توضیح دهید.
کیانوری: بله پس از کودتا تا مدتی جودت و بهرامی و علوی و من هفتهای یک بار با سرهنگ میسری و سرگرد وکیلی از هیئت دبیران سازمان افسری ملاقات میکردیم و مسائل مربوط به مقابله با کودتا و از جمله طرح ایجاد یک پایگاه پارتیزانی را مورد مشاوره قرار میدادیم. قریشی و زاخاریان عضو ستاد مقابله با کودتا. نبودند اولین تلاشهای ما برگزاری تظاهرات کوتاه مدت موضعی در نقاط پر جمعیت شهر توسط عده کوچکی از افراد بود. ما در این تظاهرات موضعی خیانت کودتاچیان را توضیح میدادیم و از دکتر مصدق حمایت میکردیم به محض نزدیک شدن مأمورین فرمانداری نظامی افراد متفرق میشدند.