پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وقتی که میخواستند بورس کالا را راهاندازی کنند، گفتند قاتق نان صنعت و
تولید است، مزیتهایش را برشمردند، در ستایشش رسالهها نوشتند و در منقبش
سخنها سرودند. حالا همانکه قرار بود حلال برخی مشکلات باشد، شد مایه
دردسر.
از مهمترين اهداف تاسيس شرکت بورس كالا، ايجاد بازاري قانونمند، شفافسازي
معاملات و قيمتها، حذف واسطهگريهاي غيرضروری و مبادله آزاد كالا بين
عرضهكنندگان و تقاضاكنندگان بود، این بورس حضور مستمر نهادهاي نظارتي،
توليدكنندگان، مصرفكنندگان و تجار به همراه حضور كارشناسان و ناظران،
بازاري شفاف و عاري از خلل در روند عرضه و تحويل كالا را نويد میداد و در
واقع قرار بود خريداران و فروشندگان در بورس كالا با خيالي آسوده از خريد و
فروش خود، از مزاياي مترتب بر قوانين و مقررات حاكم بر بورس برخوردار
میشدند، اما ظاهرا بانیان این سازمان در طراحی آن دو چیز را فراموش کردند
یکی شرایط اقتصاد ایران و افزایش قیمت ارز و دیگری راه جلوگیری از
ویژهخواهی برخی را با توجه به چنین شرایطی. انان پیشبینی نکردهاند که
اگر بازار ارز چنین شد، این بورس چگونه عمل خواهد کرد که تالی فاسد نداشته
باشد، ظاهرا یک خط از ماموریت یا قائده و قانون بورس کالا نانوشته ماند و
آن اینکه چگونه باید باشد که این سازمان خود به قول وزیر عامل گرانی نباشد و
چنین نشود که شده است.
حالا آقایان میگویند بورس کالا شده است بلای جان. بلای جان صنعت، بلای جان
تولید، بلای جان مشتری و بلای جان همه. آش آنقدر شور شد که صدای خان هم
درآمد. کار بالا گرفت و آقای وزیر تهدید کرد که «خودتان این وضع را کنترل
کنید وگرنه اقدام قانونی میکنیم».
با اوج گرفتن قیمت ارز در کشور در شرایط کنونی این بورس که یکی از کارهایش
کنترل نوسانات قیمت کالا در هنگامه نوسانات ارزی است، در این فقره از خاصیت
افتاد و آنجا که مقرر شده بود همه فعالان بازار اعم از تولیدکنندگان و
مصرفکنندگان نیازهای خود را در یک فضای رقابتی، شفاف و قانونمند مطرح
کنند، براثر افزایش دو تا سه برابر قیمت پایه در کالاهایی چون فولاد و
پتروشیمی ترجیح داد تا در بازی سود بیشتر شرکت کند و از خلاء موجود در
نظارت بر عملکرد خود استفاده کرده، قیمتهارا بیمحابا بالا ببرد. حاصلش هم
معلوم است، اوضاع چنان میشود که کار و تولید در کشور به محاق میرود،
صنایع پایین دستی، کوچک و بخشهای تولیدی که به نوعی وابسته به قیمت
کالاهای پایه هستند، از رمق میافتند و در آستانه تعطیلی قرار میگیرند و
نتیجه نیز این میشود که شد. یادمان باشد که قرار بود نتایج عملکرد این
بورس تاثیرات بسیار مثبتی در مناسبات تولید، توزیع، مصرف و در نتیجه افزایش
رفاه اقتصادی جامعه به دنبال داشته باشد.
شاید شجاعانهترین تصویر از عملکرد بورس کالا را آقای وزیر صنعت، معدن و تجارت ارائه دادهاند، ایشان به ایجاز چنین میگوید:
- گرانی ریشههای متعددی دارد که نوسانات و افزایش قیمت ارز و رفتار نامناسب بورس کالا دو ریشه آن محسوب میشوند.
- متاسفانه بورس کالا به پدیده ای برای گرانی کالاهای «پایه تولید» (پتروشیمی و فولاد) تبدیل شده است.
- کالاهای «پایه تولید» داریم که از خارج وارد نمیشود اما با کمال تاسف در
بورس کالا (مثل فولاد و پتروشیمی) عرضه میشوند و خود را با قیمتهای
جهانی مقایسه میکنند، ارز را 2 تا 3 هزار تومان در نظر میگیرند و باعث
میشوند که در بورس کالا قیمت فولاد از اول سال تا حالا 2 برابر و قیمت
پتروشیمی تا 3 برابر شود و به اصطلاح ظاهر کارشان قانونی است، چون بورس
کالا است هر قیمتی میتواند بیرون دهد، کسی نیست اعتراض کند.
- همه مراحل تولید کالاهای پایه تولید به شکل مناسبی کنترل میشود اما در
بورس کالا به بهانه رقابت در بازار بورس قیمت هر کدام از کالاها بالا
میرود، افزایش بیرویه در قیمت کالا منجر به بالا رفتن شاخص بورس سهام شده
و این شاخص در وضعیت کنونی علامت رشد متوازن اقتصاد نیست.
- فراموش کردیم که بورس کالا باید در شرایط رقابتی تعیین قیمت کند نه در
این شرایطی که دچار نوسان شدید هستیم و در همین بورس کالا که پتروشیمی و
فولاد را قیمتگذاری میکند، قیمتهای چند برابری، تعداد بسیاری از صنایع
پاییندستی استفادهکننده را تحت تاثیر قرار داده است.
- نتیجه این قیمتهای چند برابری آن میشود که صنایع لبنی میگوید، ظرفی
که شیر را در آن میفروشم برای من گرانتر از شیر تمام میشود، سطل ماستی که
به دست مردم میدهم برایم گرانتر از ماست تمام میشود.
- ظاهرش این است که کار قانونی است و کشف قیمت میشود، اما محل کشف قیمت
باعث شده که کالای پایه از اول سال 3 برابر افزایش یابد و چون ما محصول
فراوان نداریم، همینطور در کنار هم بالا می رود.
- این روزها میشنویم که شاخص بازار بورس بالا رفت، رکورد زد، خیلی بالا می
رود، اما به نظر من این اتفاقات به ظاهر خوشایند موجب بروز مشکلات
عدیدهای برای بنگاههای کوچک و متوسط و صنایع پاییندستی میشود.
با چنین تصویری از کارکردهای شرکت بورس کالا در این مقطع آیا باید همچنان
تماشاگر ایستاد یا نه، مدیران میتوانند تمهیدی بیندیشند و تدبیر کنند که
کار نکشد به جایی که اوضاع از این که هست هم خرابتر شود؟ به عنوان مثال
آیا رفتار و عملکرد شرکت بورس کالای ایران نیازمند نظارت بیشتر نیست؟ یا
آیا اساسا نمیتوان این دکان را تعطیل کرد و مسوولیت نظارت بر قیمت کالاها
را بر عهده سازمان حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده نهاد تا همانگونه که
عزم تام و تمام در کنترل قیمت محصول نهایی دارند، دستی نیز در تحدید و
تعیین قیمت مواد اولیه و پایهای داشته باشند که تولیدکننده و مصرفکننده و
به طریق اولی همه صنعت و تولید وابسته به آن است؟