محمد ایمانی طی یادداشتی با عنوان «راز دو ماه تأخیر؛ نوبت مجازات اسرائیل است» نوشت:
۱) سردار محمدرضا زاهدی و همراهانش، در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، در حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به کنسولگری سفارت ایران در دمشق به شهادت رسیدند. آن زمان، رئیسجمهور و وزیر امور خارجه، به پیغام فریبکارانه واسطههای غرب درباره خویشتنداری، «نه» گفتند و با قاطعیت در کنار فرماندهان میدان ایستادند. بنابراین، کمتر از دو هفته بعد (۲۵ فروردین) عملیات انتقامی وعده صادق به اجرا درآمد و چند پایگاه مهم نظامی و جاسوسی اسرائیل با چهارصد پهپاد و موشک درهم کوبیده شد. جهان هم به صورت آنلاین، این اقتدار را که با عبور از سامانههای راداری و پدافندی دشمنان انجام شد، به چشم دید.
۲) رئیس دفتر سیاسی حماس، میهمان مراسم تحلیف ریاست جمهوری آقای پزشکیان، چند ساعت بعد از مراسم (بامداد ۱۰ مرداد ۱۴۰۳) ترور شد. این جنایت تروریستی اسرائیل، هم تعرض به امنیت ملی کشورمان بود و هم میهمانکشی. رئیسجمهور خیلی متاثر شد و حق هم داشت. خونخواهی میهمان شهید، حق و مسئولیت ذاتی جمهوری اسلامی ایران است، اما ادای این تعهد حقوقی و عقلانیِ بازدارنده، دو ماه به تاخیر افتاد. این تاخیر، به دشمن فرصت و جرات داد تا دور تازهای از جنایات تروریستی را این بار در لبنان مرتکب شود.
۳) چرا مجازات اسرائیل به تاخیر افتاد؟ به خاطر دو انگاره غلط: اولی، همان که یک هفته قبل بر زبان وزیر خارجه هم جاری شد: «رژیم اسرائیل در غزه در باتلاق گرفتار شده و تصور میکنند با گسترش میدان جنگ میتواند از بن بست خارج شوند. ما کاملا هوشیار هستیم و در تله آنها نخواهیم افتاد. حرکات آنها از سر استیصال است». تکرار این ادبیات طی چند ماه گذشته (و در ادوار دیگر) از سوی برخی سیاسیون، امر را بر دشمن صهیونیست مشتبه کرد.
۴)، اما فریبکاری و تلهگذاری محاسباتی دشمن، ضلع دومی هم داشت. آقای پزشکیان روز یکشنبه در جلسه دولت خبر داد: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد». آقای ظریف «معاون راهبردی رئیسجمهور» هم سهشنبه گذشته در گفتگو با شبکه
با NBC.NEWS خبر داده بود: «بعد از ترور شهید هنیه، جامعه جهانی [آمریکا و برخی دولتهای اروپایی]از ما خواست برای پایان دادن به جنگ غزه خویشتنداری کنیم، اما وعده آتشبس محقق نشد».
۵) عملیات فریب اخیر غرب برای سست کردن اراده قاطع ایران، مشابه همان عملیات روانی مؤثری بود که موجب شد تیم آقایان روحانی و ظریف به آمریکا و تروئیکای اروپایی اعتماد کنند، توافقی نامتوازن را بپذیرند و وعده لغو بدون بازگشت همه تحریمها را بدهند، قبل از «روز اجرای برجام» ظرف دو ماه همه تعهدات برای اوراقسازی یا تعلیق ۹۵ درصد برنامه هستهای را به اجرا بگذارند، در سه سال بعد، از موضع پایین به خاطر اجرا نشدن تعهدات غرب صرفا گله کنند، و بعد از خروج آمریکا و پایمال شدن حقوق ایران نیز، به مدت دو سال و ۹ ماه، همچنان به خاطر وعده تروئیکای اروپایی انفعال به خرج دهند و اقدام متقابل نکنند تا جایی که دشمن جرات کند تحریمها را دو برابر، و سردار سلیمانی را در بغداد ترور کند؟!
۶) اشتباه محاسباتی اخیر (اعتماد به وعده آتشبس غرب و آرزوی توافق جدید)، در حالی رخ داد که نه آمریکا و نه اروپا، اولویتشان برنامه هستهای ایران نیست. مسئله امروز و دیروز آنها -که برجام تله مقدماتی آن بود- خلع قدرت از ایران و محور مقاومت است تا سپس، بتوانند بدون واهمه از ضربت متقابل، ضربه بزنند. این که چه کسانی موجب افتادن در تله دشمن و سوءمحاسبه میشوند، محل بحث این یادداشت نیست. تهدید نفوذ محاسباتی، فراتر از نفوذ سازمانی است. این همان تذکر مهمی است که رهبر انقلاب، چند هفته قبل در دیدار دولتمردان بیان فرمودند:
«رجوع به کارشناس، حکمرانی را خردمندانه، و ملت را راضی میکند، اما مراقب تحمیل نظرات غلط با لباس کارشناسی باشید. کارشناسی را انتخاب کنید که به دنبال نسخههای نسخ شده خارجی نباشد».
«به دشمن هم امید نبندید. حالا ایشان [رئیسجمهور]هم اشاره کردند، دیروز پریروز هم ظاهراً وزیر خارجه محترم یک اشارهای کرده بودند. ما به دشمن امید نبندیم؛ برای برنامههایمان منتظر موافقت دشمنان و کسانی که با ما [دشمنند نباشیم]؛ این منافات ندارد با اینکه آدم با همان دشمن در یک جایی تعامل هم بکند؛ مانعی ندارد؛ اما امید به او نبندید، اعتماد به دشمن نداشته باشید».
۷) حسرت گذشته، بیهوده است و فقط میتوان از آن عبرت آموخت. مهم، اکنون و آینده است. استراتژیستهای بزرگ دنیا، این کلام حکیمانه امیر مؤمنان (ع) را تایید میکنند که بهترین دفاع، پیشدستی بر دشمن است: «اُغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا... با دشمنان بجنگید، پیش از آن که با شما بجنگند. به خدا سوگند، با هیچ قومى در خانهشان نجنگیدند، مگر آنکه آنها را خوار ساختند». (خطبه ۲۷ نهجالبلاغه). مدیران ما با این مطالبه امیر مؤمنان (ع) که تبدیل به راهبرد انقلاب اسلامی شده، برخورد یکسانی نداشتهاند. برخی نه تنها بر دشمن پیشدستی نکردهاند، بلکه حتی بهنگام دستدرازی دشمن هم مدعی بودند که باید همه هزینهها را به جان خرید، اما در «تله تنش و جنگ او» نیفتاد! این انگاره، بیشترین خسارات را به کشور زده است. اما حکایت مدیران مسئولیتشناس، جداست. مردان میدانی که در حوزه فعالیت خود -نظامی یا سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی و فرهنگی- به عمق دشمن زدهاند؛ از سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان، تا سرداران سلیمانی، همدانی، سید رضی موسوی، حاجی رحیمی، زاهدی و این آخری، سردار عباس نیلفروشان که درکنار
سید حسن نصرالله (ره) به شهادت رسید.
۸) اینک با عبرت اندوختن از روند تحولات، نوبت آن است که دیگر حوزههای دولتی و حاکمیتی بیش از پیش، پشت فرماندهان میدان نظامی بایستند و مجازات به تاخیر افتاده دشمن صهیونیست را به انجام برسانند. سخنان روز یکشنبه رئیسجمهور محترم، امیدوارکننده بود، آنجا که گفت: «فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد. جنایات رژیم صهیونیستی بدون پاسخ نخواهد ماند. این رژیم جنایتکار ثابت کرد به هیچ یک از موازین بینالمللی پایبندی ندارد».