
سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب گفتوگو با هیتلر، اثر هرمن رائوشنینگ، فیلسوف و نویسنده آلمانی است که از سال ۱۹۳۳، گفتوگوهای خود را با هیتلر به چاپ رسانده است. او که فرماندار یکی از شهرهای آلمان بود، با نگاهی فلسفی به گفتوگو با هیتلر پرداخته است. این کتاب از نشر پرسش و با ترجمه منوچهر اسدی به چاپ رسیده است. هرمان آدولف راینهولد راشنینگ (۷ اوت ۱۸۸۷ - ۸ فوریه ۱۹۸۲) سیاستمدار و نویسنده آلمانی، طرفدار جنبش انقلاب محافظهکار بود که قبل از جدایی از جنبش نازی برای مدت کوتاهی به جنبش نازی پیوست. او از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ رئیس مجلس سنا شهر آزاد دانزیگ بود. در سال ۱۹۳۴، عضویت حزب نازی را کنار گذاشت و در سال ۱۹۳۶ از آلمان مهاجرت کرد
انهدام کلی مردم همچون یک تکلیف
آیا این واقعاً برنامه هیتلر برای روسیه بود؟ در آن زمان هنوز من به این نظر نرسیده بودم که هیتلر احیاناً هیچ هدف سیاسی استواری نتواند داشته باشد، بلکه عقیده داشتم او بر فراز فرصتهای مناسب تاب میخورد، تا از هر آن چیزی چشم بپوشد که تا آن وقت دفاع شده بود تا صرفاً قدرت آن تقویت شود. شاید آنچه او دربارهٔ روسیه میگفت فقط بداهه گویی بود، تا چیزی گفته باشد تا معنایی به حرفهایش دهد مگر او همیشه بازیگر نیست! او حالا چیزهایی شنیده و میداند که آنها را باید چنان به کار گیرد که برای شنونده تداعی شود که از خیلی وقت پیش به این امور فکر میکرده است.
شاید هیتلر به مهمانی بعد از من درست عکس این را گفته باشد، که آن را برای من به منزله ماحصل نظرات عمیق سیاسی مطرح کرده بود. سیاست هیتلری سیاست بی ملاحظهای مبتنی بر فرصتهاست که با سهولتی باور نکردنی همۀ آن چیزهایی را از کشتی بیرون میریزد که الساعه متضاد آنها را جا داده باشد.
در اینجا گذشته هیتلر دخیل است گذشته او به مثابه کارگزار سیاسی، مزدور که آماده بود بهرۀ پیشنهادی را از هر کسی به گوش بگیرد، که امروز با مارکسیسم ور میرود و فردا مزد ترمیم بایرن را میگیرد. سراسر این مشغلهٔ سیاسی دو جور مختلف ترسیم میشود یک دغلکاری تصوّر ناپذیر و یک ساده لوحی به راستی دست و پا بسته تا هیچ عهدی و حتی هیچ گفتهای یادآوری نشود اکثر این مردان ناسیونال سوسیالیست، بی اغراق مثل زنان عصبی حافظهشان را گم میکنند، تا آنچه باب میلشان نباشد دیگر یادآوری نشود و من گمان میکنم همۀ آن کسانی که با هیتلر سروکار داشتند بارها چنان کردهاند که وقتی مثلاً حرفی پیش کشیده میشد؛ که یکی از آنها قبلاً آن را گفته بود با حیرتی با آن مواجه میشدند و یا چنان سفت و سخت آن را رد میکردند انگار هرگز چنان چیزی را نگفته بودند. صرفاً چنین آدمهایی که با چنین آسانی قادر باشند از فراز سایه خود بجهند و دور شوند این مجال را دارند تا خطر احتمالی چنین سیاست تعویض جبهه را با چنین افراطی بپذیرند پس به راستی آن مردی که نام او در اینجا مسمّی یافت یعنی هیتلر که سیاستش به نظر خودش متکی به مشاهدات ثابت نسبت به جهان حاضر است سیاستمداری شده که با کنایهای بی سابقه همۀ گذشته اش را منکر شود اگر فقط بتواند در قدرت باقیبماند
چرا ما بدتر جدیت قابلیت و صنعتمان و تواناییهای نظامیمان همواره در مرتبه دوم آنها بهتر خود را مهار میکنیم؟ از این رو باید من برای آلمان فضایی را بمانیم همیشه پشت، انگلیس پشتِ فرانسه عقب بنشینیم گرچه از هر دوی بیافرینم که چنان عظیم باشد که قادر شویم در برابر هر ائتلاف نظامی از خودمان دفاع. کنیم در صلح میتوانیم به خودمان کمک کنیم. ولی این با صلح دست نمیدهد بلکه با آزادی عمل در جنگ حاصل میشود.