arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۵۲۹۰
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۱۲ - ۰۷ آذر ۱۳۹۱

عضو خبرگان: برای 3- 2 میلیون رای، عقل آدم اجازه می‌دهد نامزد شود؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اعتماد نوشت : روز گذشته خبری با این عنوان منتشر شد: مجمع روحانیون حق فعالیت در انتخابات را ندارد. گوینده این جمله مطابق خبر فارس آیت‌الله حسن ممدوحی یکی از اعضای مجلس خبرگان است. به همین دلیل با وی گفت‌وگو کردیم و او ضمن تکذیب خبر فارس درباره انتخابات سال 88 و حوادث بعد از آن نکات جالبی را مطرح کردند. گفت‌وگوی تلفنی ما با ایشان را بخوانید.



طبق آخرین موضع‌گیری شما مجمع روحانیون حق فعالیت در انتخابات را ندارد، چرا؟

به خاطر اینکه اینها در فتنه 88 در خیابان‌ها با مردم درگیر شدند.

یعنی اعضای مجمع روحانیون با مردم درگیری فیزیکی پیدا کردند؟

بله. برخی از افرادشان درگیر شدند.

تحلیل شما به عنوان یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری از اتفاقات بعد از انتخابات 88 چیست؟

من به این مساله کاری ندارم اما در طول فتنه اینها اکثرشان آن‌وری بودند. یعنی علیه خط مستقیم صحبت‌هایی می‌کردند. حرف من این نیست که آنها حق ندارند بیایند، من می‌گویم آنها قهرا اگر بیایند شکست می‌خورند. نمی‌گویم نیایند. مردم دیگر به اینها رغبتی ندارند.

اینکه تایید صلاحیت شوند و رای مردم را کسب نکنند بهتر است یا اینکه اصلا اجازه ورود به صحنه را پیدا نکنند؟

بیایند. اما فایده ندارد به نظرم نیایند بهتر است. شما توجه کن ما با کسی عناد نداریم. توجه کردید؟

بله.

فقط مساله سر این است که باید در چه راهی فکر کنیم که در این اوضاعی که همه دنیا علیه ما هستند روی پای خودمان بایستیم. ایجاد اختلاف در درون، بینی و بین‌الله برای کشور مضر است. اینها یک مقداری از آن حد روحانیت تجاوز کردند. روحانیت باید در پی مدیریت مردم باشد نه اینکه طرف مقابل مردم بایستد و در خیابان با آنها درگیر شود. من خودم فیلمش را دیده‌ام. این کارها برای روحانی درست نیست. این کارها روحانی را از وجهه می‌اندازد. حرف من این است؛ والله ما با کسی عناد نداریم، ما دلمان می‌خواهد همه با هم یکدست باشند.

این نقشی که شما برای روحانیت قائلید شاید تا 30 سال پیش درست باشد اما بعد از انقلاب هر کدام از تشکل‌های روحانی سوگیری سیاسی خاصی را اتخاذ کرده‌اند و گرایش‌های سیاسی آنها با هم تفاوت دارد.

گرایش اشکال ندارد اما در مرحله عمل وقتی که همه باید موافق عمل کنند مهم است. خیلی‌ها موافق عمل کردند. مثلا جامعه مدرسین. اختلاف سلیقه هست اما روزی که گرفتاری برای کشور ایجاد می‌شود اینها باید با هم باشند. عرض کردم ما عناد با کسی نداریم اینجور هم نیست که بگوییم حزب ما و حزب آنها. ما دست می‌گذاریم روی شاهین ترازو می‌گوییم همه باید باهم باشند. مقابل هم ایستادن غلط است. شما قبول ندارید؟

اما می‌خواستم بدانم تصویر شما از اتفاقات سال 88 چیست چون من دقیقا نفهمیدم اینکه می‌گویید اعضای مجمع با مردم درگیر می‌شدند یعنی چه؟

نشد! اعضا نه. شما حرف من را همین الان دارید تحریف می‌کنید.

اگر می‌خواستم این کار را کنم که سوالم را تکرار نمی‌کردم.

بعضی از اعضای آنها. اعضای اصلی هم نه. اعضای منتسب. شما اگر حرف من را عوض کنی تکذیب می‌کنم. حرف من را عوض نکن.

به روی چشم حاج‌آقا. فقط به من بگویید درگیری بعضی اعضای منتسب به مجمع روحانیون با مردم یعنی چه؟

بعضی از این افراد در خیابان با مردم زد و خورد کردند. من فیلمش را دیده‌ام و الان هم فیلمش هست.

قطعا همینطور است.

این کار نیاید بشود. آدم نباید وقتی اقلیت شد در مقابل اکثریت بایستد. واقعا این کار برای روحانی با لباس روحانی خیلی بد است. چقدر بد بود! علی‌ایحال من عرضم این است که من فرد دلسوخته‌یی هستم. برای آنها هم دلسوزی می‌کنم. می‌گویم این کار واقعا درست نبوده و این باعث می‌شود مردم حالت مربیگری و استادی را نسبت به آنها نداشته باشند. همه بیایند و همه با هم باشیم. همه یک کلام را بگوییم و از خدا این را می‌خواهم. خدا کند به حق امام زمان این‌طوری باشد ولی ما با هیچ‌کس عناد نداریم. من به عنوان یک فرد سیاسی این حرف را نزدم به عنوان یک ناصح مشفق زدم.

رهنمود شما برای بهتر شدن اوضاع کشور چیست؟

خانم شما اگر به حرف من درست گوش بدهی درست می‌شود. من یک آدم مصلحی هستم. گوش به حرف من بده حرف من را عوض نکن. بنشینیم فکر بکنیم به اینکه با هم کار کنیم نه مقابل هم. شما الان ملاحظه می‌کنید که تهاجم بین گروه‌ها چطوری است. آدم می‌داند برخی از این تهاجم‌ها غرض‌ورزی است. نمی‌خواهند وحدتی درست شود. مدام دنبال عیب می‌گردند، مدام دنبال این هستند که یک چیزی را بزنند توی سر دیگری. من می‌گویم این کار غلط است. آدم باید ملحق به عموم شود و تنها راهش هم تبعیت از رهبری است و لاغیر. رهبری چقدر فریاد زد که راجع به این انتخابات دیگر اینقدر داد و بیداد نکنید، آتش به کشور نزنید، آب به آسیاب دشمن نریزید. گفت یا نه؟ شما را به خدا رهبری گفتند یا نه؟

بله فرمودند.

اینها به حرف رهبری عمل کردند یا نه؟

به هر حال اعتراضاتی داشتند.

شما را به خدا راست بگو به حرف رهبری عمل کردند؟

به دلایل مختلف اعتراضات ادامه پیدا کرد.

این شد. من هم همین را می‌گویم. می‌گویم این کار غلط است. شما نمی‌گویی غلط است؟

من خبرنگارم. نظرم اهمیتی ندارد.

شما سیاسی هستید. درس خوانده‌اید. خیلی چیزها را زیر و رو کرده‌یی، واقعا می‌دانید. من کاری ندارم شما خبرنگار کجا هستید. جایی که کار می‌کنی ممکن است شخصیت خاصی به شما بدهد که دست از خواسته شخصی‌تان بکشید. من این احتمال را می‌دهم. من این را می‌گویم که کشور وضعیت خاصی دارد که این وضعیت ایجاب می‌کند همه با هم پشت رهبری بایستیم. یک جمعیت 75 میلیونی با مشت گره کرده پشت رهبری باشیم که پشت ما را خم نکنند. خانم اعتقاد من این است. یک کلام به شما بگویم عرضم تمام است و آن این است که یک مو از این انقلاب بیفتد والله هیچ ‌کس، هیچی نیست. اگر این انقلاب صدمه‌یی بخورد و راه به دشمن بدهیم وضعیتی خواهد شد، سیلی کشور می‌خورد که هیچ‌کس هیچ‌کس نخواهد بود.

هیچ کس هیچی نیست به چه معنا؟

یعنی نه من منم. نه شما از شمایی نه فلانی بالاست نه بهمانی پایین است. همه باید زیر لگد دشمن له و لورده شویم. ما به آنها سیلی زدیم. اگر موفق شوند دیگر به ما رحم نمی‌کنند یک سقف بالای سر ما نمی‌گذارند. ما در چنین وضعیتی هستیم. شما را به خدا قسم آیا صلاح هست در چنین وضعیتی رو در روی هم قرار بگیریم و پشت سر رهبری نرویم؟ حرف من این است.

در این 33 سال شما سالی را به خاطر دارید که ما وضعیت ویژه‌یی نداشته باشیم؟

همین‌طور است. فلذا ما فقط به درصدی از آنچه تلاش کردیم رسیدیم. آن هم به خاطر همین اختلافات. اختلافات داخلی کشنده‌تر از اقدامات صهیونیسم است. خانم ما از اقدامات صهیونیسم نمی‌ترسیم از اختلافات داخلی می‌ترسیم.

این جمله شما که فلان گروه حق فعالیت دارد در راستای وحدت است یا نه؟

ببینید من نگفتم حق ندارند و می‌گوییم اینها با کاری که کردند آن وجهه خودشان را از دست داده‌اند. اصلا من از شما سوال می‌کنم تو را به خدا این را درست جواب بده. آیا اینها آن وجهه قبلی را که زمان امام داشتند الان دارند؟

برخی از شخصیت‌های مجمع‌ روحانیون محبوب‌تر هم شده‌اند.

حرف من را جواب بده. شما حرف من را جواب نمی‌دهی. من دارم سوال می‌کنم وجدانا، بینی و بین‌الله قضاوت کن اینها آن شخصیتی که زمان امام داشتند- به هر حال شخصیت‌های والایی بودند به فرمایش شما شخصیت‌های محبوبی در بین آنها بودند- الان در نظر عامه مردم آن شخصیت را دارند؟

یک راه فهمیدن این نکته این است که بگذاریم در انتخابات شرکت کنند، بفهمیم چقدر رای می‌آورند.

شما جواب من را نمی‌دهی خانم. شما هرچی سوال می‌کنی من جواب می‌دهم اما شما جواب من را نمی‌دهی. من وقتی سوال می‌کنم شما در می‌روی.

من اگر بگویم آنها شخصیت‌های محبوبی هستند عصبانی نمی‌شوید؟

خیر، عصبانی نمی‌شوم اما می‌دانم اشتباه می‌کنی. برحسب شرکتی که با آن کار می‌کنی داری جواب می‌دهی.

به هر حال آنها در بیشترانتخابات‌هایی که تایید صلاحیت شدند و اجازه حضور به آنها داده‌اید از رقیب‌شان بیشتر رای آورده‌اند.

همین الان دوباره شانس‌شان را امتحان کنند.

ردصلاحیت نمی‌شوند؟

معلوم هم نیست، خیلی‌های آنها ردصلاحیت هم نمی‌شوند بیایند شانس‌شان را امتحان کنند اما اگر من جای آنها باشم این کار را نمی‌کنم، شانس را آدم یک‌بار بیشتر امتحان نمی‌کند.

البته پشتکار در سیاست صفت پسندیده‌یی است.

برای دو سه میلیون رای آوردن عقل به آدم اجازه می‌دهد دوباره امتحان کند؟ یک خواهش از شما دارم، همه حرف‌های من دلسوزانه است. کسی که میلیون‌ها تومان خرج کرده –حالا من نمی‌خواهم عدد بگویم – بعد یک تعداد کمی رای آورده عقل حکم می‌کند دوباره شرکت کند. اصلا ردصلاحیت هم نشود عقل حکم می‌کند بیاید؟

شما اگر یک دوره مجلس خبرگان رای نیاورید دیگر کاندیدا نمی‌شوید؟

این‌جوری باشد بله. من در شهر خودم 300 هزار رای آورده‌ام اما من حرف دیگری با شما می‌زنم. می‌گویم اگر من بدانم که یک بار شانسم را امتحان کردم با آن وضع کذا مواجه شدم - خودت می‌دانی من که را می‌گویم - من نمی‌گویم رد می‌شود می‌گویم فایده ندارد. به قول حافظ من جرب المجرب حلت به الندامت، می‌دانی یعنی چه؟

شما بفرمایید؟

یعنی هر چه آزمودم از وی نبود سودم... من همنوع‌دوستم، دلم می‌خواهد همه با هم باشند ولی وقتی می‌بینیم برخی از برادرهای ما اتفاقاتی برایشان افتاده صلاح‌شان نیست دوباره شرکت کنند.

این حرف دیگری است اما تیتر صحبت شما در فارس دقیقا این است «آیت‌الله ممدوحی: مجمع روحانیون حق فعالیت ندارد».

شما این را از قول من تکذیب کنید. من نگفتم حق فعالیت ندارند. من همین حرف‌هایی را که به شما گفتم به آنها گفتم. خانم اگر شما حرف‌های من را عوض کنید تکذیب و شکایت می‌کنم.

من قول می‌دهم عین جملات شما را پیاده کنم
نظرات بینندگان