ارگان مطبوعاتی دولت امروز در قالب یک سرمقاله مواضع تندی را علیه حبیب الله عسکراولادی درج کرده است.
این مطلب در واقع واکنش به سرمقاله روز گذشته روزنامه رسالت به قلم دبیر کل جبهه پیروان است.
متن کامل سرمقاله امروز روزنامه ایران را بازنشر می کند:
اول) ریاست جمهوری اسلامی ایران شنبه شب در گفتوگوی زنده تلویزیونی که از
شبکه اول سیما پخش شد هر جا خواست از عدم همکاریها و مشکلاتی که در مسیر
حرکت دولت ایجاد میشود سخن بگوید، کلام خود را فرو برد و به ادامه بحث
نپرداخت. وی بارها تأکید کرد تمام مسئولان در قوه مقننه و قضائیه دلسوزند و
اختلافاتی که به وجود آمده عمدتاً از روی دلسوزی مسئولان بوده و بار دیگر
طی چند ماه اخیر از همه قوا و نهادهای داخل نظام درخواست کرد دولت را در
مسیر تعالی کشور کمک کرده و از آن حمایت کنند.
با این حال حبیبالله عسگراولادی مرد کهنه کار سیاست ایران و دبیرکل جبهه
پیروان خط امام و رهبری، که خود بهتر از هر فرد دیگری از فشارهای وارده بر
دولت آگاه است روز گذشته در سرمقاله روزنامه مؤتلفهای رسالت نوشت: « آقای
احمدینژاد چندی است نمای حرکتش به بهانههای گوناگون کوبیدن بر طبل
واگرایی با نزدیکترین دوستان خود است... رئیسجمهور محترم علاقهای به
وحدت قوا و پایبندی به ساز و کارهای قانونی موجود در قانون اساسی برای
تنظیم قوا نشان نمیدهد!»
اما آیا حبیبالله عسگراولادی از وضعیت تحمیل شده بر دولت هیچ اطلاعی ندارد
که اینگونه قلم میزند؟ اگر اینطور است چرا در گفتوگوی چندی پیش خود با
روزنامه جام جم گفته بود: «عدهای مایل نیستند احمدینژاد دوره خود را به
پایان ببرد و میخواهند این تجربه را شکست خورده نشان دهند» به واقع دولتی
که با تلاشی علنی و آشکار برای شکست خود روبهرو است باید چه کند. ریاست
جمهوری در گفتوگوی زنده تلویزیونی به صراحت تأکید کرد: « نصف گلایه
دولتهای قبلی را هم مطرح نکردهایم و این در حالی است که فشارها بر این
دولت بیسابقه بوده است»
جناب عسگراولادی چطور از سویی رئیسجمهور را مخالف وحدت قوا معرفی میکنند و
از سوی دیگر میگویند عدهای مایل نیستند احمدینژاد دوره خود را به
پایان ببرد! ایشان چطور تمام جفاهایی که به این دولت شده را نادیده گرفته و
احمدینژادی را که ماهها سکوت الهام بخش وحدت پیشه کرده و اکنون نیز به
خاطر شرایط کشور از بازگو کردن جزئیات مسائل خودداری میکند به وحدت شکنی
متهم مینمایند! آیا جناب عسگراولادی خبری از تحدید بیسابقه اختیارات
رئیسجمهور طی سالهای گذشته ندارند، تا آنجا که دکتر احمدینژاد ناگزیر
میشود در گفتوگوی تلویزیونی خود بگوید: «ریاست جمهوری را وقتی تحویل
گرفتم دارای شئوناتی بود، باید با همان شئونات این مسئولیت را به منتخب ملت
تحویل دهم» آیا جناب عسگراولادی نمیداند مجلس در مدت اخیر در چه حوزههای
اجرایی دخالت کرده و چه بر سر لایحههای دولتهای نهم و دهم آورده که آقای
رئیسجمهور در این خصوص میگوید: «برخی تصمیمات مدیریتی است و نباید آن را
تبدیل به قانون کرد» آیا آقای عسگراولادی از فشار به اطرافیان و حامیان
رئیسجمهور آگاه نیست. علی اکبر جوانفکر اکنون کجاست و به چه جرمی قریب به 3
ماه را در زندان اوین به سر برده؟ نگارنده احساس میکند جرم او حمایت از
احمدینژاد بوده و لاغیر...
از جناب عسگراولادی سؤال میکنم چه کسی موضوع بازدید از زندان اوین را
تبدیل به یک ماجرای رسانهای کرد؟ سخنگوی کدام قوه، رئیس قوه دیگر را متهم
کرد که با اهداف سیاسی قصد بازدید از اوین را دارد؟ نیروی شاخص کدام گروه
سیاسی گفت اطرافیان احمدینژاد مانند خوارج هستند و حاکمیت باید ریشه آنها
را بخشکاند! احتمالاً آقای باهنر از نزدیکان سیاسی جناب عسگراولادی نیست؟
چرا جناب عسگراولادی هیچگاه آن افرادی را که نمیخواهند دوران ریاست جمهوری
احمدینژاد به پایان برسد به افکار عمومی معرفی نمیکنند. بالاخره مردم به
شخصی رأی دادهاند و میخواهند دشمنان داخلی این فرد را بشناسند. با این
حال ما همچنان بر سکوت اصرار داریم چرا که بر بالای سر خود این جمله مولا
را نصب کردهایم که فرمود: «از امروز تا روز انتخابات هر کس احساسات مردم
را در جهت ایجاد اختلاف به کار گیرد قطعاً به کشور خیانت کرده است»
دوم) جناب عسگراولادی اخیراً گفتهاند: «موسوی و کروبی تا قبل از انتخابات و
اعلام نتیجه آن فتنه گر نبودند و اگر چنین چیزی بود، شورای نگهبان آنها را
تأیید صلاحیت نمیکرد و بعد از انتخابات بود که جریانهای نفوذی آنها را
تحت تأثیر قرار دادند و من آنها را فتنه گر نمیدانم بلکه اشخاصی هستند
مانند برادران یوسف که میتوانند توبه کنند و به دامان نظام بازگردند!»
ظاهراً ایشان این روزها چندان به اخبار رسانهها و اظهارات مدعیانه و
هتاکانه حامیان جریان فتنه توجهی ندارد. جناب عسگراولادی، حامیان و فعالان
فتنه امروز از شما و دوستانتان در جریانهای اصولگرایی میخواهند بابت
حمایت
نیمبند سیاسی از دولت توبه کرده و از مردم عذر خواهی کنید! اما آیا باز
شما، اینان و دوستانشان را در حالتی شبیه به حالت برادران یوسف میبینید؟!
آیا اینها به واقع پشیمان هستند و اگر بار دیگر حوادث سال 88 پیش بیاید
به رأی ملت تمکین خواهند کرد؟ البته زمانی که شما و دوستان هم حزبیتان به
خدمت نویسنده «نامه سلام و والسلام» شرفیاب شدید بنده و امثال بنده از
امکان چنین اظهاراتی احساس خطر میکردیم. جناب عسگراولادی آیا میتوان از
خونهای بیگناه بر زمین ریخته در جریان فتنه توبه کرد؟ آیا میتوان از هتک
حرمت مقدسترین نظام مستقر در کره خاکی توبه کرد و آنگاه بازگشت و در صدر
جایگاههای سیاسی قرار گرفت! حاشا و کلا!
سوم) رئیسجمهور محترم شنبه شب هنگامی که در خصوص انتخابات آتی ریاست
جمهوری صحبت کرد نشان داد که قویاً معتقد است انتخابات سال 92 باید با
مشارکت 49 میلیون ایرانی انجام شود. این نگاه البته بسیار متفاوت است با
نگاهی که از عدم حضور حداکثری مردم در انتخابات استقبال کرده و نفع خود و
جریان سیاسیاش را در مشارکت حداقلی میداند. اما رئیسجمهوری که با صلابت
بر عدد 49 میلیون تأکید میکند، نشان داده به ملت خود و فهم و شعور آنان
اطمینان دارد و منویات ولی خود برای تحقق انتخابات حداکثری را در حوزه عمل
اجرا خواهد کرد. احمدینژاد پیش از این نیز تأکید کرده بود: «ما کاملاً
خیالمان از جانب مردم راحت است و حتی یک دقیقه درباره این که چه کسی نامزد
شود یا رأی بیاورد فکر نمیکنیم بلکه تمام تمرکز خود را بر این قرار
دادهایم تا مشکلات مردم را حل کنیم و معتقدیم ملت تصمیم خود را در
انتخابات میگیرد و برای بنده این یک امر یقینی است که هر تصمیمی که ملت
بگیرد بهترین تصمیم است»
اما به غیر از دولت که نمیخواهد و البته از نظر بسیاری از سیاسیون نباید
به فکر نامزد انتخابات باشد ظاهراً تمام گروهها و اشخاص در حال تدارک
گسترده برای انتخابات آتی هستند. راستی جناب عسگراولادی از جلسات انتخاباتی
شما با گروه سه نفره آقایان حداد عادل، علیاکبر ولایتی و محمد باقر
قالیباف تازه چه خبر؟!