کد خبر: ۸۹۰۱۵۸
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۰ - ۲۴ مهر ۱۴۰۴

ژاپن در مسیر تغییر سیاست‌های نظامی باقیمانده از جنگ جهانی دوم / سیاست «ضربهٔ متقابل» توکیو در برابر قدرت هسته‌ای چین و کره شمالی دوام می‌آورد؟

«ما پیمان دفاعی با ژاپن داریم. اگر به ژاپن حمله شود، ما خواهیم جنگید. و اگر به آمریکا حمله شود؟ ژاپنی‌ها کاری نمی‌کنند، فقط روی تلویزیون سونی تماشا خواهند کرد.» کلماتِ رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در جریان نخستین دورهٔ ریاست‌جمهوری‌اش و در حاشیهٔ نشست گروه بیست که آن زمان در اوزاکا ژاپن برگزار شد، صرفاً شوخی یا لغزش زبانی نبود. برای ژاپنی‌ها آن عبارت شکنندگیِ فرضی را که از سال ۱۹۴۷ برقرار بود آشکار ساخت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

الجزیره نوشت: «ما پیمان دفاعی با ژاپن داریم. اگر به ژاپن حمله شود، ما خواهیم جنگید. و اگر به آمریکا حمله شود؟ ژاپنی‌ها کاری نمی‌کنند، فقط روی تلویزیون سونی تماشا خواهند کرد.» (دونالد ترامپ — ژوئن ۲۰۱۹) کلماتِ رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در جریان نخستین دورهٔ ریاست‌جمهوری‌اش و در حاشیهٔ نشست گروه بیست که آن زمان در اوزاکا ژاپن برگزار شد، صرفاً شوخی یا لغزش زبانی نبود. برای ژاپنی‌ها آن عبارت شکنندگیِ فرضی را که از سال ۱۹۴۷ برقرار بود — مبنی بر اینکه سایهٔ محافظت آمریکا همیشه باز خواهد ماند — آشکار ساخت.

به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: این جمله که از سوی رئیس دولت و در قلب خاک ژاپن ایراد شد، به مثابه دعوتی برای بازنگری در ترتیبات امنیتی بود که بیش از هفت دهه رابطهٔ دو کشور را تنظیم کرده بود. از آن لحظه به بعد، چیزی در محاسبات امنیتی ژاپن تغییر کرد.

پس از ده‌ها سال پایبندی سخت‌گیرانه به آموزهٔ «صرفاً دفاع»، توکیو ناگزیر شد شالوده‌های امنیت ملی‌اش را بازبینی کند — نه به‌عنوان کشوری که تحت پوشش محافظت آمریکا قرار دارد، بلکه به‌عنوان قدرتی که ابتکار عمل را در برابر تهدیدهای رو به افزایش از کرهٔ شمالی و چین به دست می‌گیرد.

و سه سال پس از آن تاریخ، دقیقاً در دسامبر/آذر ۲۰۲۲، ژاپن رسماً اعلام کرد که از عقیدهٔ «صرفاً دفاع» به سمت داشتن توان «ضربهٔ متقابل» گام برداشته است؛ بخشی از یک مفهوم به‌روز شده برای دفاع از خود.

این تغییر در چارچوب یک استراتژی جدید امنیت ملی رخ داد که حملات موشکی را «تهدیدی محسوس» توصیف کرد و تصریح نمود که توسعهٔ توانایی برای انجام حملات پیش‌دستانه علیه مراکز پرتاب مهاجم دیگر امری ضروری است تا حداقل حفاظت تأمین شود.

با این اعلام توکیو صفحه‌ای را بست که از پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت؛ صفحه‌ای که در آن «قانون اساسی صلح‌آمیز» و به‌ویژه مادهٔ نهم آن ژاپن را مقید کرده بود: «ملت ژاپن برای همیشه از جنگ به‌عنوان حقیِ حاکمیتی برای ملت خود و از تهدید یا استفاده از نیروی نظامی برای حل‌وفصل منازعات بین‌المللی دست خواهد کشید.» این محدودیت‌ها توکیو را از توسعهٔ صریح سلاح‌های تهاجمی مانند موشک‌های بالیستیک یا بمب­افکن‌های راهبردی بازداشته بود و ژاپن را ملزم می‌کرد که تنها در صورت رویارویی با حملهٔ مستقیم از نیروی مسلح استفاده کند.

جالب این است که این تحوّل تنها به سطح سیاسی و امنیتی محدود نمی‌ماند؛ تغییر در روحیهٔ عمومی ژاپن نیز همراه آن بوده است؛ نظرسنجی اخیر نشان می‌دهد حدود ۶۰٪ ژاپنی‌ها اکنون از داشتن توان «ضربهٔ متقابل» حمایت می‌کنند — درصدی که یک دهه پیش چنین چیزی قابل تصور نبود.

«تایپ-۱۲»؛ برد بیشتر و اثر راداری کمتر

در این چارچوب، موشک‌های دوربرد محور استراتژی دفاعی جدید توکیو را شکل می‌دهند؛ زیرا اجرای «ضربهٔ متقابل» نیازمند در اختیار داشتن تسلیحات هجومی دقیق و توانمند برای نفوذ به عمق دشمن است. برای رسیدن به این هدف، ژاپن در دههٔ جاری سرمایه‌گذاری‌های عظیمی را برای ساخت و به‌روزرسانی زرادخانه‌اش اختصاص داده، چه از مسیر پروژه‌های توسعهٔ داخلی و چه از طریق همکاری‌های تسلیحاتی با متحدانش.

یکی از برجسته‌ترین این پروژه‌ها، توسعهٔ نسخهٔ پیشرفته‌ای از موشکِ «تایپ-۱۲» است؛ موشکی ضدکشتی ساخت شرکت میتسوبیشی سنگین ژاپن که اساساً برای دفع تهدیدات دریایی برد کوتاه (حدود ۲۰۰ کیلومتر) به کار می‌رفت، اما برد آن به حدود ۹۰۰ کیلومتر ارتقا یافته است؛ بردی که امکان پوشش بیشتر خاک کرهٔ شمالی و بخش‌های وسیعی از سواحل چین را در صورت پرتاب از پایگاه‌های زمینی در جزیرهٔ کیوشو یا جزایر جنوبی ژاپن فراهم می‌آورد.

آزمایش‌های اولیهٔ نمونهٔ بهبودیافته نتایج امیدبخشی نشان داد و وزارت دفاع را به تسریع برنامه‌های تولید انبوه واداشت تا واحدهای زمینی بتوانند اواخر امسال به آن تجهیز شوند.

این به‌روزرسانی جهشی کیفی در توانمندی دفاعی ژاپن محسوب می‌شود؛ موشک به گونه‌ای طراحی شده که اثر راداری‌اش کاهش یابد — به سبب بدنهٔ بیرونی‌ای با آیرودینامیک نرم‌تر — که ردیابی و کشف آن را دشوارتر می‌سازد؛ همچنین به فناوری‌های هدایت پیشرفته‌ای مجهز شده است، از جمله هدایت با اینرسی (قابلیت هدایت داخلی) با به‌روزرسانی‌های مداوم عبر سامانهٔ موقعیت‌یاب جهانی (GPS) تا دقت مسیر را تضمین کند.

علاوه بر این، این موشک دارای یک کلاهک هدایت‌شوندهٔ هوشمند است که مسئول ردیابی هدف و هدایت دقیق حمله است. «هوشمندی» این کلاهک ناشی از داشتن رادار فعال با آرایهٔ اسکن الکترونیکی (AESA) است که به آن امکان می‌دهد اهداف متحرک را — چه دریایی و چه زمینی — شناسایی و دنبال کند و حتی در شرایط جنگ الکترونیک یا آب‌وهوای پیچیده با آن‌ها مقابله نماید.

بنا بر گزارش ادارهٔ تدارکات، فناوری و لجستیک، نسخهٔ بهبودیافتهٔ «تایپ-۱۲» طوری طراحی شده که از سکوهای چندگانه شلیک شود که این انعطاف‌پذیری بالا و توان عملیاتی فراتر از پرتاب زمینی سنتی را به آن می‌دهد.

در مقایسه با سامانه‌های مشابه جهانی، این موشک در ویژگی‌های خود به موشک‌های «استورم شادو/اسکالپ ای‌جی» بریتانیایی-فرانسوی و «NSM» نروژی نزدیک می‌شود، چه از نظر طراحی با اثر راداری کم و چه از حیث توانایی اجرای ضربات دقیق؛ اما در بردِ درگیری و تنوع واسطۀ پرتاب از آن‌ها پیشی می‌گیرد که این ارزش عملیاتی‌اش را در چارچوب استراتژی ضربهٔ متقابل ژاپن افزایش می‌دهد.

با این حال، برخی کارشناسان می‌گویند نقطهٔ ضعف اصلی «تایپ-۱۲» در نوع کلاهک جنگی آن است؛ به‌گونه‌ای طراحی شده تا عمدتاً علیه کشتی‌ها موثر باشد و بنابراین در تخریب باندهای پرواز یا پناهگاه‌های بتنی مستحکم کمتر کارآمد است.

برای پر کردن این خلأ ممکن است توسعهٔ مهمات تخصصی مورد نیاز باشد یا اتکا به موشک‌های فراصوت و بالیستیک میان‌برد که توان نفوذ به سنگرهای تقویت‌شده را داشته و بتوانند اهداف حیاتی را بی‌اثر سازند.

برنامهٔ ژاپنیِ فراتر از سرعت صوت

این مسأله ژاپن را واداشت تا از سال ۲۰۱۸ توسعهٔ سامانه‌ای موسوم به «موشک‌های گلایدری فوق‌سریع» (HVGP) را آغاز کند؛ سامانه‌ای هجومی و متحرک که در ردهٔ تسلیحات فراصوت جای می‌گیرد؛ موشک‌هایی که سرعت‌شان بیش از پنج برابر سرعت صوت (ماخ ۵) است و این امر زمان رسیدن به هدف را بسیار کاهش می‌دهد و امکان عبور از دفاع‌های دشمن را افزایش می‌دهد.

برخلاف موشک‌های بالیستیک سنتی که مسیر قابل‌پیش‌بینی دنبال می‌کنند، گلایدرهای فراصوت توانایی مانور درون جو را حین پرواز دارند، که رهیابی و رهگیری آن‌ها توسط سامانه‌های دفاع هوایی سنتی را دشوار می‌سازد، زیرا موشک قادر است در لحظات حساس جهت و ارتفاع خود را تغییر دهد و محاسبات راداری و سامانه‌های رهگیری را گیج کند.

ژاپن نخستین آزمایش واقعی این سامانه را در سال ۲۰۲۴ انجام داد و هم‌زمان دو هنگ تخصصی برای بهره‌برداری از آن تشکیل داد: یکی در کیوشو برای تأمین جبهات جنوبی و غربی در مواجهه با چین و کرهٔ شمالی، و دیگری در هوکایدو برای تقویت دفاع شمالی.

انتخاب این دو جزیره نشان‌دهندهٔ موقعیت استراتژیک جغرافیایی برنامه است: کیوشو در جنوب‌ترین بخش جزایر اصلی ژاپن قرار دارد و به دریای چین شرقی و شبه‌جزیرهٔ کره نزدیک است؛ این موقعیت پوشش مناسبی را در برابر تهدیدات جنوبی و غربی فراهم می‌کند. هوکایدو نیز در شمالی‌ترین نقطه است و به دریای اوخوتسک مشرف است و نقاط تماس و نفوذ روسیه را در همسایگی دارد؛ بنابراین این توزیع، قرارگیری توان‌های موشکی را در دو جبههٔ اصلی برای حفاظت از قلمرو استراتژیکِ کلِ کشور تضمین می‌کند.

بنا بر گزارش‌ها، توکیو نمونهٔ اولیه‌ای از این سامانه را با بردی در حدود ۵۰۰–۹۰۰ کیلومتر تکمیل کرده تا آن را در طول سال جاری وارد خدمت کند. این مدل با سوخت جامد کار می‌کند که گلایدر را به ارتفاعات بالا می‌برد و سپس گلایدر درون جو به سمت هدف سر می‌خورد.

نسخهٔ پیشرفته‌تر که قرار است تا سال ۲۰۳۰ وارد خدمت شود، بردی تا حدود ۳۰۰۰ کیلومتر خواهد داشت و این دستاورد از طریق بهره‌گیری از فناوری «موجهٔ گلایشی» محقق می‌شود.

این فناوری بر پدیده‌ای فیزیکی در پرواز با سرعت‌های فراصوت مبتنی است؛ هنگامی که جسمی با سرعت بیشتر از صوت حرکت می‌کند، یک موج شوک پیش روی آن شکل می‌گیرد که لایه‌ای متراکم از هوای فشرده است و مانند یک دیوار نامرئی عمل می‌کند.

در حالی که طراحی‌های سنتی سعی می‌کنند در برابر این موج مقاومت کنند، موشک‌های مزبور طوری طراحی شده‌اند که از آن بهره ببرند، همانند موج‌سوارانی که با نیروی موج همراه می‌شوند؛ این کار به آن‌ها نیروی باال برآورده می‌دهد که زمان پرواز را طولانی‌تر و برد را افزایش می‌دهد.

هر دو نسخه قرار است به سامانه‌های هدایت پیشرفته مجهز شوند که ترکیبی از ناوبری ماهواره‌ای و هدایت اینرسی باشند، همراه با حسگرهای راداری و تعقیب فروسرخ برای تضمین دقت هدف‌گیری در شرایط گوناگون؛ همچنین امکان تجهیز آن‌ها به کلاهک‌های نفوذکننده یا انفجاری شدید بسته به ماهیت هدف پیش‌بینی شده است.

«ضربهٔ متقابل» در برابر قدرت هسته‌ای؟

اصرار ژاپن بر شتاب‌دادن به داشتن توان‌های موشکی فراصوت نشان‌دهندهٔ درک عمیقِ توکیو از ناتوانی زرادخانهٔ کنونی‌اش در پاسخ‌گویی به الزامات یک درگیری منطقه‌ای گسترده، به‌ویژه در صورتی که چین طرفِ مقابل باشد، است.

به‌گفتهٔ گزارشی از مؤسسهٔ مطالعات دریایی چین، استراتژی حامل‌های هواپیمابر نیروی دریایی چین بر یک سیستم دفاعی سه‌لایه استوار است که به آن امکان می‌دهد عملیاتِ پهنهٔ آب‌های آبی (دور از ساحل) با برد بالا را با سطح زیادی از استقلال و حفاظت انجام دهد.

این ساختار دفاعی چین از منطقهٔ دفاع خارجی (حدود ۱۸۵–۴۰۰ کیلومتر از مرز چین) آغاز می‌شود که ناوچه‌ها و زیردریایی‌ها و جت‌های جی-۱۵ مجهز به قابلیت‌های دوربرد و جمع‌آوری اطلاعات و کشف و رصد را شامل می‌شود.

پس از آن منطقهٔ دفاع میانی (۴۵–۱۸۵ کیلومتر) قرار دارد که توسط ناوهای نابودگر و فروندهای مجهز به رادارهای پیشرفته و سامانه‌های پرتاب عمودی و همچنین توانایی‌های ضدزیردریایی تأمین می‌شود. سپس منطقهٔ دفاع داخلی وجود دارد که با سامانه‌های نقطه‌ای برای رهگیری و نابودی تهدیدات نزدیک محافظت می‌شود، و همچنین سلاح‌هایی برای مقابله با هر تهدیدی که از لایه‌های قبلی عبور کند.

در برابر چنین ساختار پیچیدهٔ دفاعی، توکیو بر این باور است که در اختیار داشتن موشک‌های فراصوت — به‌دلیل سرعت بسیار بالا و توان مانور — ابزار حیاتی برای نفوذ به سامانه‌های دفاعی یکپارچه و رسیدن به اهداف با ارزش بالا داخل خاک دشمن یا کشتی‌هاست، و بدین‌وسیله کارآییِ استراتژی ضربهٔ متقابل ژاپن را تقویت می‌کند.

اما این کارآمدی با واقعیت توانایی‌های کرهٔ شمالی نیز روبروست؛ پیونگ‌یانگ زرادخانهٔ هسته‌ای پراکنده‌ای را روی سکوهای زمینی و دریایی در اختیار دارد که شامل موشک‌های بالیستیک کوتاه‌، میان‌برد و دوربرد می‌شود، افزون بر سامانه‌های پرتاب دریایی و موشک‌های سوختِ جامد که می‌توانند پنهان شده و به‌سرعت شلیک شوند و فرصت کشف یا هدف‌گیری پیش از پرتاب را کاهش دهند. سکوی‌های متحرک و زیردریایی‌های حامل موشکِ بالیستیک، امکان مانور بالایی فراهم می‌آورند، و سوخت جامد نیز زمان آماده‌سازی را از ساعت‌ها به دقایق کاهش می‌دهد و این امر اثربخشی هشدار اولیه را کم می‌کند.

نیز تأسیسات ثابتِ کرهٔ شمالی، مانند یانگ بیون، تا عمق بالا مستحکم یا زیرزمینی هستند و برخی در دل پستی و بلندی‌های کوهستانی جای گرفته‌اند؛ این امر هدف‌گیری دقیق آن‌ها را بسیار دشوار می‌کند و خطر پاسخ هسته‌ای را در صورت شکست یک ضربهٔ ضربتی حفظ می‌کند. بنابراین هرگونه استراتژی ژاپن برای ضربهٔ متقابل علیه کرهٔ شمالی بسیار محدود است، و حتی موشک‌های فراصوت یا سامانه‌های هدایت پیشرفته هم تضمین‌کنندهٔ خنثی‌سازی کامل زرادخانه نیستند.

ماساشی مورانو، پژوهشگر مؤسسهٔ هدسون در آمریکا، بدین نکته اشاره دارد که توانمندی‌های کنونی یا در برنامهٔ ژاپن برنامه‌ریزی‌شده عمدتاً متکی بر سامانه‌های موشکی متعارف است و با فقدان سلاح‌های هسته‌ای، ایجادِ بازدارندگی مؤثر در برابر دشمنی مسلح به سلاح هسته‌ای مانند چین یا کرهٔ شمالی، هدفی بسیار دشوار است؛ حتی با دستیابی به پیشرفت در توان‌های اطلاعاتی، نظارتی، شناسایی و هدف‌گیری دقیق.

به گفتهٔ مورانو، اجرایِ «حملهٔ هدف‌مندِ باارزش» با استفاده از نیروهای متعارف و با سطحی از تخریب که با سلاح‌های هسته‌ای قابل قیاس باشد، مستلزم مقادیر عظیمی از مهمات و سکوی پرتاب است — امری که برای نیروهای ژاپنی تقریباً غیرممکن است، چون آن‌ها از قبل با کمبود جدی در مخازن مهمات مواجه‌اند.

کندی در سطح آمادگی

از سوی دیگر چین نیز علاوه بر توان هسته‌ای، زرادخانهٔ موشکی عظیمی دارد که بخش عمده‌ای از شرق آسیا و اقیانوس آرام را پوشش می‌دهد، و این توان با برتری هوایی و دریاییِ چین تجلی می‌یابد؛ حامل‌های هواپیمابر و ناوگان نوینی از ناوهای جنگی و فروندها.

در مواجهه با این نابرابری فزاینده در توازن قوا، ژاپن بر وارد کردن ضربات موشکی دوربرد برای اخلال در توانِ طرف مقابل و مراکز پرتاب او در زمان بسیار ابتداییِ هر درگیری تکیه می‌کند، تا با این کار زمان بخرد و محاسبات تشدید توسط طرف مقابل را پیچیده‌تر سازد پیش از آن‌که طرف مقابل بتواند ضربهٔ آغازین قاطع خود را اجرا کند.

اما این رویکرد چالش‌های سیاسی و امنیتی ایجاد می‌کند: چین مخالفت خود را با استقرار موشک‌های دوربرد ژاپن در کیوشو ابراز کرده و هشدار داده است که چنین اقدامی ثبات را برهم خواهد زد. نیز استقرار این موشک‌ها در جزایر جنوبی ژاپن آن‌ها را هدف‌های نخستینِ احتمالی در صورت درگیری می‌سازد، موضوعی که ترس جوامع محلی را برانگیخته است؛ آنان نگرانند که مناطق‌شان به خط مقدم تبدیل شود و خواستار تضمین‌های امنیتی و سامانه‌های دفاع ضدهوایی در نزدیکی مکان‌های پرتاب به‌عنوان شرط پذیرش شده‌اند.

علاوه بر این، برنامه‌های موشکی ژاپن با چالش‌های داخلی دیگری نیز روبه‌روست، از جمله نیاز پروژه‌های تولید داخلی به چند سال دیگر پیش از ورود عملیاتی؛ گزارش‌ها نشان می‌دهند که استقرار نسخهٔ پیشرفتهٔ موشک‌های گلایدری ممکن است از جدول زمانی اعلام‌شده عقب بیفتد، که این موجب ایجاد شکاف زمانی در سطح آمادگی عملیاتی می‌شود.

این تأخیر توکیو را به خریدهای تسلیحاتی خارجی برای تسریع پر کردن خلأ واداشت، ولی معاملات خارجی نیز خود مواجه با موانعی هستند؛ مانند تأخیر در تحویل برخی سامانه‌ها یا نیاز ژاپن به تطبیق مشخصات سفارش‌دهی‌شده که نمونهٔ آن در معاملهٔ موشک‌های «توماهاوک» رخ داد؛ جایی که ژاپن بخشی از نسخه‌های جدیدتر را با نسخه‌های قدیمی‌تر جایگزین کرد تا تحویل زودهنگام را تضمین کند و از گلوگاه‌های تولیدی عبور کند.

گفته شد که بر اساس گزارش‌ها، توکیو قراردادی به ارزش ۱٫۷ میلیارد دلار برای خرید ۴۰۰ فروند موشک کروز آمریکایی از نوع «توماهاوک» نسخهٔ «بلوک-۵» امضا کرده است، اما تمایل به تسریع در کسب این توان سبب شد تا در معامله نسخه‌هایی از «بلوک-۴» قدیمی‌تر نیز درج شود تا تحویل سریع‌تر ممکن شود.

«بلوک-۵» بردی نزدیک به ۱۶۰۰ کیلومتر دارد و توان پرواز در ارتفاع پایین و قابلیت مانور برای اصابت به اهداف زمینی و دریایی با ارزش بالا را داراست.

طبق برنامهٔ اعلام‌شده، ناوهای شناور نیروی دریایی دفاعی ژاپن که مجهز به سامانهٔ «ایجیس» هستند، از این موشک‌ها استفاده خواهند کرد؛ برنامه‌ای که قرار است از امسال آغاز شود و تکمیل تسلیح همهٔ هشت ناوچه را تا سال ۲۰۲۷ در دستور کار دارد.

همچنین توکیو در پی دستیابی به موشک‌های هوا به زمین دوربرد از نوع «جاسم ای‌آر» (JASSM-ER) آمریکایی است؛ موشک‌های هدایت‌شونده‌ای که می‌توان آن‌ها را از جنگنده‌هایی مانند «اف-۳۵» و «اف-۱۵» پرتاب کرد و امکان تجهیز برای پرتاب از هواپیماهای ترابری «کاواساکی C-2» یا جنگنده‌های مِیتسوبیشی «F-2» ژاپنی نیز وجود دارد.

یادآور می‌شود که بردِ «جاسم» بیش از ۹۰۰ کیلومتر است که به هواگردهای ژاپنی امکان می‌دهد اهدافی دور را از خارج از حوزهٔ مختص دفاعات دشمن مورد هدف قرار دهند، بدون آن‌که وارد حریم هوایی دشمن شوند.

همهٔ آنچه گفته شد نشانگر تغییری شتابان در ژاپن است؛ کشوری که روزگاری زیر سایهٔ دو بمب هسته‌ای زندگی می‌کرد و واقعیت اجتماعی و سیاسی‌اش به سمت دفاع صرف شکل گرفته بود، اما توکیوی امروز، توکیوی دیروز نیست: اکنون پنجه‌های خود را تیز می‌کند؛ پنجه‌هایی که منتظر حمله نیستند تا فقط از خود دفاع کنند، بلکه احتمالاً قادر خواهند بود در صورت نیاز حملاتی غافلگیرکننده انجام دهند.

فراتر از توانایی‌های فنی نظامی، خودِ روندِ تحول نظامی در ژاپن معانی خاصی دارد: نشانه‌ای از جهانی است که پیوسته در حال تسلیح است، و آمادهٔ جنگ یا جنگ‌های آینده می‌شود.

نظرات بینندگان