پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حسین موسویان مینویسد: واشنگتن باید بداند که اسلام منبع اصلی قدرت ایران است و ساختارهای مذهبی نقشی مهم را در تحولات آینده ایران و منطقه بازی خواهند کرد.
به گزارش فارس، حسین موسویان محقق دانشکده امور عمومی و بینالملل «وودرو ویلسون» دانشگاه «پرینستون» در مقالهای با عنوان «فرصتی برای تغییر الگوی روابط ایران-آمریکا» در مرکز مطالعات بینالمللی و راهبردی آمریکا به تشریح اوضاع منطقه و لزوم همکاری ایران و آمریکا به عنوان دو بازیگر و میانجی مهم منطقه میپردازد؛ وی از سال 2003 تا 2005 سخنگوی ایران در مذاکرات هستهایش با اتحادیه اروپا بود. وی همچنین نویسنده مقاله «تاریخچه بحران هستهای ایران» است که توسط موسسه صلح بینالمللی «کارنگی» در ژوئن 2012 منتشر شد. بخش سوم مقاله وی در مرکز مطالعات بینالمللی و راهبردی آمریکا را در زیر میخوانید.
* اسلام منهای روحانیت اسلام منهای اسلام است
تنها یک سال بعد پیرمردی روحانی به نام آیتالله روحالله خمینی پس از 14 سال تبعید به وطن بازگشت و منجر به سقوط سیستم 2500 ساله پادشاهی و همچنین متحد اصلی آمریکا در منطقه شد. آیتالله خمینی روز اول فوریه 1979 در حالی از فرانسه به ایران بازگشت که هشت تا 10 میلیون نفر در خیابانهای تهران جمع شده بودند تا به وی خوشامد بگویند و این خوشامدگویی به یکی از حوادث منحصربفرد تاریخ بشر تبدیل شد.
حدود 10 سال بعد روز سوم ژوئن 1989 کمی پس از پایان جنگ ایران و عراق امام خمینی درگذشتند و ملت را عزادار کردند. ایران در دوران رهبری آیتالله خمینی از سال 1979 تا 1989 سختترین دوران تاریخ مدرن خود را پشت سر گذاشت. شش تا هشت میلیون نفر از ایرانیها در مراسم خاکسپاری وی شرکت کردند. چنین مراسمی در کل تاریخ بشر مشاهده نشده است. از نظر این روحانی ایرانی اسلام شیعه «اسلام منهای روحانیت اسلام منهای اسلام است.» تفسیر این حرف این است که وجود اسلام مستقیما به وجود روحانیون بستگی دارد. این یکی از رازهایی است که سیاست تغییر حکومت که از سوی آمریکا دنبال میشود را پیچیدهتر میکند زیرا روحانیون آن را تهدیدی علیه اسلام میدانند.
* واشنگتن باید بداند که اسلام منبع اصلی قدرت ایران است
حاکمیت روحانیون در ایران از زمان انقلاب تاکنون قادر به گسترش نفوذ و قدرت خود در شبکهای از مساجد سراسر کشور بوده و صدها هزار روحانی به طور روزانه نماز جماعت را در این مساجد برپا میکنند و بازوی خدمات اجتماعی محسوب میشوند که به فقرا کمک کرده و یتیمخانهها و بیمارستانها را مدیریت میکنند.
این عوامل و دیگر عوامل منجر به درآمیختن روحانیون با چارچوب اصلی جامعه شده و سیستم را بیش از آنچه که آمریکا تصور میکند، انعطافپذیر کرده است. در حالی که غرب غرق در اندیشه قدرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر عالی و تصمیمگیرنده نهایی در ایران است، باید این نکته را نیز درک کند که سیستم روحانیت قدرت را به یک فرد خاص تخصیص نداده است بلکه دارای روند تصمیمگیری جمعی به همراه بحثها و مجادلات زیاد میان 20 آیتالله العظمی و عالیقدر در کشور است. لازم است واشنگتن این مشخصه اساسی را به منظور ارتباط موثرتر با سیستمهای مذهبی در ایران بشناسد.
به طور مشابه و در محیط منطقهای بزرگتر نیز آیتالله العظمیهای سرشناس شیعه در کشورهایی که جمعیتهای شیعه دارند مانند پاکستان، هند، افغانستان، بحرین، لبنان و عراق حضور دارند. آنها نیز در میان جوامع مربوط به خود و خارج از مرزهایشان وزنههای بزرگی محسوب میشوند. پیروان آیتالله العظمیها محدود به ملیت یا مکان نیستند و این مسئله درباره آیتالله العظمی سیستانی، شهروند ایرانی که در عراق زندگی میکند و بیشترین نفوذ و قدرت را در این کشور دارد، مشهود است.
آمریکا نیز نفوذ آیتالله سیستانی را به عنوان کلید ثبات در عراق تایید کرده است تا حدی که رئیس جمهور اوباما نامهای را به آیتالله سیستانی نوشته و از وی خواست در تشکیل دولت جدید عراق در سال 2010 کمک کند. این نکات ظریف در مشخصات حکومتهای مذهبی در صورتی که قرار باشد روابط ایران و واشنگتن بهبود یابد، از مهمترین مسائل هستند.
واشنگتن به مدت بیش از سه دهه از قدرت سیاسی خود برای ایجاد ائتلافی بینالمللی برای منزوی کردن و فشار وارد آوردن بر ایران استفاده کرده غافل از اینکه این تحریمها، قطعنامههای سازمان ملل، جنگ سایبری و حتی حملات نظامی نمیتواند حاکمیت مذهبی یا ملت ایران را تسلیم کند. واشنگتن باید بداند که اسلام منبع اصلی قدرت ایران است و ساختارهای مذهبی نقشی مهم را در تحولات آینده ایران و منطقه بازی خواهند کرد.
* ٱمریکا باید در راهبرد تغییر حکومت ایران تجدیدنظر کند
«میت رامنی» نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه آگوست به سیانان گفت که ایران به طور بالقوه بزرگترین تهدید امنیت ملی علیه آمریکا محسوب میشود. به طور مشابه، «میشل فلورنی»، مشاور سیاست خارجی اوباما در دوران مبارزات انتخاباتی ایران را به عنوان تهدید اصلی در خاورمیانه برشمرد. به دلیل این ارزیابیها و درک نادرست ماهیت واقعی حکومت ایران، مسئله تغییر حاکمیت سیاست اصلی دولت کنونی آمریکاست.
این سیاست نقشی بزرگ را در رقابتهای ایران و آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه بازی کرده و احتمالا همچنان یکی از بخشهای اصلی شکلگیری آینده منطقه است. آمریکا باید سیاست راهبردی گستردهتری را اتخاذ کند که فراتر از برنامه هستهای ایران باشد تا بتواند توافق بزرگ با ایران را ممکن سازد. آمریکا باید در راهبرد تغییر حکومت ایران تجدیدنظر کند.
سیاست آمریکا مبنی بر تحریمهای قهرآمیز، فشار، تحدید و انزوای ایران تاکنون نتوانسته است به اهدافش دست یابد. علاوه بر این، آمریکا نتوانسته است به دیگر اهداف سیاسی خود از جمله بهبود ثبات در عراق و افغانستان، توافق درباره تشکیل کشور فلسطینی و خودداری از درگیری نظامی دیگر در منطقه دست یابد.
* روحانیون ایران در صورت تهدید تندروتر میشوند
درک این مسئله که روحانیون ایران در صورت تهدید تندروتر میشوند برای سیاستمداران آمریکایی خصوصا آن دسته از افرادی که از تحریمها و تغییر حکومت حمایت میکنند، مهم است. اگر این فشار کمتر شود منجر به میانهروی آنها خواهد شد. تاریخ جمهوری اسلامی میگوید که روحانیون هنگامی که با سیاستهای آرامشبخش روبرو میشوند همکاری و نرمش بیشتری را درباره مسائل بینالمللی و منطقهای از خود نشان دادند.
مثالهای متعددی وجود دارد که این عقیده را تقویت میکنند مانند هنگامی که روحانیون در دهه 1990 بزرگترین تبادل انساندوستانه میان حزبالله و اسرائیل را تسهیل کرده و به «رینالدو گالیندو پل»، نماینده ویژه حقوق بشر در امور ایران اجازه دیدار از این کشور را دادند. در موردی دیگر، سخنرانی جرج دابلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا بود که در آن گفت «حسن نیت حسن نیت میآورد» و راه را برای نقش سازنده ایران در آزادی گروگانهای غربی در لبنان هموار نمود.
درخواست واشنگتن برای همکاری ایران در جنگ علیه تروریسم نیز منجر به حمایت ایران از مبارزه با القاعده و طالبان در سال 2001 شد. از سوی دیگر هنگامی که اوباما و نتانیاهو اخیرا ایران را با حمله نظامی تهدید کردند، رهبر ایران در خطبه نماز جمعه پاسخ داد که «از هماکنون به بعد ما از هر ملت و گروهی که علیه رژیم صهیونیستی در سراسر جهان مبارزه میکند، حمایت کرده و از اعلام این مسئله نگران نیستیم.»
آمریکا به جای تغییر حکومت ایران باید سیاست منطقهای خود را بر سه چیز متمرکز کند: پرداختن به مسئله فلسطین، تعامل با اسلامگرایان میانهرو و دنبال کردن پیمان امنیتی منطقهای. گرچه اسرائیل به شدت بر نشان دادن ایران به عنوان مسئله اول خاورمیانه تمرکز کرده است اما روشن است که برای منطقه و جهان از جمله سیاستمداران آمریکایی مسئله اصلی در منطقه بیشک وضعیت بد فلسطینیان است و این مسئله به مدت دههها همچنان باقی خواهد ماند.
بنابراین تا زمانی که این مسئله حل نشود نه منطقه روی صلح و ثبات را خواهد دید و نه آمریکا اعتبار خود را بازمییابد. علاوه براین، چهره تخریبشده آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جنگطلب همچنان تلاشهایش را برای بهبود روابط با جهان اسلام خنثی میکند. و همانطور که شرایط فلسطینیان بدتر میشود امنیت و ایمنی جمعیت یهود نیز کاهش مییابد.