پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : به گزارش فارس، از دیدگاه قرآنکریم، انسان در
برابر سرنوشت خود، همیشه دست بسته نیست، بلکه راه سعادت برای او باز است و
میتواند با بازگشت به راه حق و رفتارهای شایسته، مسیر فرجام زندگی خود را
دگرگون سازد. از این رو، قرآنکریم این حقیقت را به عنوان یک اصل فراگیر و
پایدار، چنین بیان میکند: «اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ
یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم؛ هیچگاه خداوند وضع گروهی را تغییر نمیدهد تا
اینکه خود، وضع خویش را دگرگون سازند. (رعد/۱۱)».
دعا نجاتبخش یونس(ع)
واژه «بداء» در لغت عرب، به معنای ظهور و آشکار شدن است و در اصطلاح
دانشمندان شیعه، بر دگرگونی مسیر طبیعی سرنوشت یک انسان در پرتو رفتار صالح
و پسندیده وی، اطلاق میشود.
مسأله بداء یکی از فرازهای بلند مکتب پویای تشیع است که برخاسته از منطق وحی و کاوش عقل است.
خداوند
متعال در جای دیگر میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ
وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ
وَالأَرْضِ»، هرگاه اهل آن مناطق ایمان میآورند و پرهیزکار میشدند، درهای
برکات آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم (سوره اعراف/ آیه ۹۶).
درباره
تغییر سرنوشت حضرت یونس(ع) میفرماید: «فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ
الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»؛ پس اگر
او از تسبیحکنندگان نمیبود، تا روز رستاخیز، در شکم او (نهنگ) باقی
میماند. ( سوره مبارکه صافات/آیات ۱۴۳ و ۱۴۴)
از آیه اخیر چنین
برمیآید که ظاهر جریان، ایجاب میکرد یونس پیامبر(ع)، تا قیامت در آن
زندان ویژه باقی بماند، لیکن رفتار شایسته آن حضرت (تسبیح گفتن) مسیر
سرنوشت وی را دگرگون ساخت و او را نجات داد.
این حقیقت در روایات
اسلامی نیز پذیرفته شده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) در این زمینه
میفرماید: «إنّ الرّجل لیحرم الرّزق بالذّنب یصیبه و لا یردّ القدر إلّا
الدّعاء و لا یزید فی العمر إلا البرّ»؛ یک انسان، به سبب گناه، از روزی
خود محروم میشود و هیچ چیز نمیتواند این تقدیر و سرنوشت را دگرگون سازد
مگر دعا کردن و هیچ چیز بر عمر وی نمیافزاید مگر نیکی کردن.
از این
روایت و امثال آن، به خوبی استفاده میشود که انسان بر اثر عصیان و گناه،
به محرومیت از روزی، محکوم میشود؛ لیکن با رفتاری شایسته؛ مانند دعا
میتواند مسیر سرنوشت خود را تغییر دهد و با نیکی کردن، بر عمر خود
بیفزاید.
نتیجه:
از آیات قرآن و سنت استفاده میشود که چه
بسا انسان در چهارچوب رفتارهای متعارف خود، از دیدگاه اسباب و مسببات طبیعی
و روال عادی عکسالعمل کارها، به سرنوشت خاصی محکوم شود و یا احیاناً یکی
از اولیای خدا؛ مانند پیامبر و امام، به آن خبر دهد، به این معنا که اگر
این طرز رفتار وی ادامه یابد، سرنوشت مذکور در انتظار او خواهد بود. لیکن
بر اثر یک چرخش ناگهانی، رفتاری متفاوت در پیش گیرد و از این راه، فرجام
خود را دگرگون سازد.
این حقیقت برخاسته از منطق وحی و سنت پیامبر و کاوش عقل سلیم، در اصطلاح دانشمندان شیعه، «بداء» نامیده میشود.
شایسته
است روشن شود که تعبیر به بداء، از ویژگیهای تشیع نیست بلکه در نوشتارهای
اهل سنت و در سخنان پیامبر گرامی اسلام(ص)، این تعبیر به چشم میخورد؛ به
عنوان نمونه، پیامبر(ص) در حدیث یادشده در زیر، واژه «بداء» را به کار برده
است: «بدالله عزوجل أن یبتلیهم».
خداوند بر تمام اعمال انسان، آگاه است
لازم
به ذکر است که مسأله بداء به معنای راه یافتن دگرگونی به ساحت مقدس علم
خداوندی نیست؛ زیرا خدا از ابتدا بر روند طبیعی رفتار انسانها و هم بر
تأثیر عوامل دگرگونکننده این روند، که موجب بداء میشود، آگاه است و خود
نیز در قرآن بدان خبر داده است.
در سوره مبارکه رعد، آیه شریفه ۳۹
میفرماید:«یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده امالکتاب» خدا هر چه را بخواهد
محو و هر چه را بخواه اثبات میکند و اصل کتاب (لوح محفوظ) نزد اوست.
بنابراین،
خداوند بزرگ به هنگام بروز بداء، حقیقتی را که نزد وی از ازل معلوم بوده،
بر ما آشکار میسازد و بر همین اساس امام صادق(ع) میفرماید: «ما بدالله فی
شیء الا کان فی علمه قبل أن یبدوله» در هیچ موردی برای خدا بداء رخ نداد
مگر اینکه در ازل، از آن آگاه بود.
خروج از بن بست، فلسفه بداء
شکی
نیست که اگر انسان، دست خود را در تغییر سرنوشت خویش باز بداند، درصدد
ساختن آیندهای بهتر برمیآید و با روحیهای برتر و تلاشی بیشتر در بهسازی
زندگی خود میکوشد.
به بیانی دیگر، همانگونه که مسأله توبه و شفاعت،
انسان را از نومیدی و سردی زندگی نجات میدهد، حقیقت بداء نیز موجب نشاط و
شادابی وی میشود و او را به آیندهای روشن امیدوار میسازد؛ زیرا در پرتو
این بینش، انسان میداند که میتواند سرنوشت خود را به حکم خدای بزرگ،
تغییر دهد و به سوی آینده ای بهتر و فرجامی درخشانتر قدم بردارد.
منابع:
- کتاب شیعه پاسخ میدهد (زیر نظر آیتالله جعفر سبحانی)
- اصول کافی، جلد ۱، کتاب توحید، باب البداء، حدیث ۹
- النهایة فی غریب الحدیث والاثر، جلد۱، صفحه ۱۰۹
- مستدرک الحاکم، ج۱، ص ۴۹۳ و مسند احمد ج ۵، ص ۲۷۷