پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۵۲: امروز صبح... سفیر شوروی دیدنم آمد. راجع به تشریف بردن والاحضرت شمس به شوروی، که در ژوئن قرار بود باشد [ولی] والاحضرت رد کردند، برای سپتامبر دعوت میکرد. واقعاً زیر سایه شاه به کجا رسیدهایم. دعوت دولتی مثل شوروی را رد میکنیم، مجدّداً با التماس دعوت میکنند. یا سفیر انگلیس و تملّقهایی به من میگویند! مدتی راجع به اوضاع آمریکا دنیا صحبت کردیم و جای تعجب است که تنها به دیدنم آمده بود (بدون مترجم) و به انگلیسی صحبت داشتیم. البته انگلیسی او خیلی ضعیف و آب کشیده است، ولی قابل درک میباشد. گویا این انگلیسی من هم تعریفی ندارد، ولی خیلی از او بهتر است.... راجع به خاورمیانه اظهار نگرانی میکرد و میگفت... ما از حق و عدالت و مظلومین (یعنی عربها) پشتیبانی میکنیم و آمریکاییها از متجاوزین (یعنی اسرائیل). و میگفت با آن که شاهنشاه فرمودهاند که در خلیج فارس باید مسئولیت حفظ امنیت با کشورهای ساحلی آن جا باشد، ولی سیاست شما غیر از این است، میخواهید [تفوق داشته] dominant باشید. گفتم شما از کجا این مطلب را میدانید؟ گفت سالز برگر گفته است! من گفتم اگر بین شما و آمریکاییها [ تفاهم] entente به وجود بیاید، مسائل خاورمیانه حل میشود و این حمایت ظالم و مظلوم و این حرفها هم بهانه برای حفظ منافع خود شما [ابرقدرتها] super powers است. آن وقت باید کشوری نظیر ایران را که روی پای خود و با یک سیاست مستقل ملی ایستاده است، تقویت کنید تا ما میانجی شده مسائل را حل کنیم. از من پرسید خوب ممکن است چه نوع منافعی در خاورمیانه داشته باشیم؟ گفتم دسترسی به منابع انرژی و دسترسی به آبهای گرم و نفوذ در بازار این جا و آفریقا. این کم است؟ چیزی نگفت و خودش خجل شد. بعد استدعای شرفیابی کرد.
در آخر گفت کتابی از طرف یک نویسنده آمریکایی به نام [ماروین زونیس Marvin Zonis] منتشر شده، خیلی به کشور شما بد میگوید. چرا ورود آن را به ایران قدغن نمیکنید؟ گفتم رویه ما این نیست. چنان که کتابهای کمونیستی هم در کشور ما هستند، ما رد آنها را مینویسیم... گفت در کتاب زونیس نوشته شده که تو تنها نخست وزیری بودی که جرأت میکردی [با نظر] شاه [مخالفت] contradict کنی، درست است؟ گفتم مزخرف نوشته است. ولی من به خودم اجازه میدهم که عقایدم را به شاه عرض کنم، چون نسبت به او صادق و وفادار هستم.
بعد با یک نماینده مجلس انگلیس به نام [تاپ سل] Topsel ملاقات داشتم. محافظه کار است. مدتی در [لژیون] عرب در عمان خدمت کرده و با دنیای عرب مربوط است. نسبت به آینده خاورمیانه خیلی اظهار نگرانی میکرد که هم از لحاظ عدم توازن سیاسی و هم از لحاظ عدم توازن مالی قابل انفجار است.... یک مطلبی که با [او]... صحبت میکردم تغییر و اضافه دستمزد کارگرها برحسب [شاخص] index قیمتها بود که ما طبق قانون هر ساله در این مورد تجدید نظر میکنیم. یا آن که کارگرها در منافع کارخانهها شریکند، همچنین سهم در کارخانهها دارند. میگفت این غلط است، برای اینکه یکی از عوامل مبارزه با انفلاسیون پایین نگهداشتن دستمزد کارگرهاست! گفتم عجب غلطی میکنید. این [واقعیت] را چه طور میتوان فراموش کرد؟ به این جهت است که اغلب دچار اعتصاب هستید. از این مقوله صحبت زیاد کردیم و اینکه کشور ما یک نوع سیاست خاص دارد فارغ از [ایسم] ism است، یعنی کمونیسم و فاشیسم و غیره....