آیتالله موسوی بجنوردی سالهای ابتدای انقلاب اسلامی ایران در شورای عالی قضایی و هیئت عفو عضویت داشته است. او زندان را به شرط رعایت شرایط اسلامی جایگاهی برای تادیب مجرم میداند اما اعتقاد دارد در قرآن هیچ توصیهای درباره زندان مطرح نشده است.
متن گفت وگو با آیت الله موسوی بجنوردی به این شرح است:
زندان امروزه اگرچه کارکرد بازدارندگی دارد اما به یکی از معضلات دستگاههای قضایی تبدیل شده و تبعات اجتماعی نامطلوبی نیز برجای میگذارد. در اندیشه اسلامی از سویی منع مطلق زندان دیده نمی شود و از سوی دیگر بر استفاده از آن نیز تاکید نشده؛ آیا مجازات زندان، شیوه رایجی در شرع اسلام به شمار می رود؟ نگاه قرآن به پدیده زندان چیست؟
موسوی بجنوردی: اصلا قرآن راجع به زندان، توصیهای ندارد...
چهار آیه در قرآن مجید وجود دارد که برخی مفسران آنها را در ارتباط با زندان تفسیر کرده و مباحثی مطرح کردهاند...
موسوی بجنوردی: مثلا؟
یکی از آنها در مورد جزای محارب است، آیه 33 سوره مائده که واژه «نفی» به کار رفته است.
موسوی بجنوردی: نفی فی الارض که زندان نیست.
عدهای از مفسران و قرآن پژوهان این تعبیر را داشتهاند.
موسوی بجنوردی: إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ....(آیه 33 سوره مائده)؛ "یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ" یعنی اصلا استقرار نداشته باشد، هر جا که رود او را بیرون کنند و به جای دیگری برود. این مفهوم، ارتباطی به زندان ندارد.
در آیاتی که اشاره شد واژههای مختلفی مانند حبس، حصر، مسک و نفی به کار رفته بود که غالبا مفسران، این الفاظ را به معنای زندان تعبیر کرده و از آنها مشروعیت زندان را استنباط کردهاند؛ یکی دیگر از این آیات، آیه 15 سوره نساء در ارتباط با مجازات زانیه است که در آنجا مفهوم زندان خیلی واضح تر برداشت شده، در آیه 5 سوره توبه نیز در ارتباط با کافران حربی، گروهی از مفسران عقیده دارند که لفظ حصر در آیه به معنی حبس آمده است لذا بر مبنای نظر ایشان، می توان از آیه فوق، مشروعیت زندان را استنباط کرد. آیه 106 سوره مائده نیز یکی دیگر از آیات ذکر شده است.
موسوی بجنوردی: آیاتی که بیان کردید اصلا تصریح به زندان ندارد.
یعنی در قرآن توصیهای به زندان نشده است؟ آیهای نیست که در آن بر این مسئله تصریح شده باشد؟
نه، نیست. اساسا تاسیس زندان در زمان خلافت امیرالمومنین صورت گرفت و ایشان زندان را تشکیل دادند. زندان یکی از راه های تأدیب است برای مودب شدن انسان نسبت به آن جرمی که مرتکب شده اما زندان در اسلام، شرایطی دارد. زندان اسلامی باید به گونه ای باشد که فرد زندانی هنگام آزاد شدن، اصلاح شده باشد نه اینکه به صورت یک فرد عادی به زندان رود و یک مجرم بیرون آید؛ برای رسیدن به این هدف، شرط اول این است که زندان باید طبقه بندی شود و اینطور نباشد که همه زندانی ها با جرم های متفاوت را با هم در یک محل قرار دهند و یک آدمکش در کنار کسی قرار بگیرد که موعد پرداخت چک او تاخیر افتاده است که اگر چنین اتفاقی بیفتد به این معناست که فردی سالم را وارد زندان می کنیم و انسانی مجرم بیرون می آوریم. با توجه به موارد تاکید شده طبقه بندی و تفکیک نکردن زندانی ها از یکدیگر آسیب های عظیمی خواهد داشت. بنده زمانی هم که در شورای عالی قضایی بودم مرتب بر این مساله تاکید می کردم که زندان ها باید طبقه بندی شود. زندان هم باید طوری و به اندازه ای باشد که فرد زندانی مودب شود و صدق کند که ایشان تادیب شده است؛ برای رسیدن به این نتیجه نیز باید در زندان، آموزش باشد، با کمال رأفت اسلامی با زندانی برخورد شود و مورد خشونت قرار نگیرد زیرا اصلاح شدن زندانی این نیست که او را شکنجه و آزار دهیم، تحت فشار بگذاریم و کارهایی از این دست که نه تنها اصلاح را در پی ندارد بلکه موجب بدتر شدن وضعیت او خواهد شد در نتیجه زندان در اسلام یکی از راه های اصلاح افراد است در صورتی که به شرایط آن عمل شود. اولین شرط از شرایطی که برای زندان وجود دارد این است که زندان ها باید طبقه بندی شده باشد. شرط دوم در نظر گرفتن زمانی معقول برای دوران زندانی شدن است. سومین مورد تاکید بر آموزش است که باید به زندانیان آموزش دهند تا از گناهی که کرده متنبه شود، آنها را به احکام اسلام روشن کنند، زندانی باید رأفت اسلامی که از همه چیز مهم تر است را احساس کند.
در برخورد امیرالمومنین(ع) با ابن ملجم، رافت اسلامی به خوبی نمایان می شود. هنگامی که پس از ضربت خورد برای حضرت علی(ع)، شیر می آوردند، حضرت می گفتند برای زندانی یعنی ابن ملجم که از او به «أشقی الاولین و الآخرین» تعبیر میشود و آن ضربت را به امیرالمومنین(ع) زد، برده اید یا نه؟ اول برای او ببرید، بعد برای ما بیاورید. همه اینها درس است که می بینیم مولا امیرالمومنین با زندانیای که أشقی الاولین والآخرین است، این گونه معامله می کند بنابراین زندانی باید رافت اسلامی را ببیند. حضرت امام(س) اشکال میکردند که زندان از مصادیق تعزیر باشد و این مسئله را به شورای عالی قضایی نیز گفته بودند که شما طبق نظر آیت الله منتظری عمل کنید چون خود ایشان، زندان را به عنوان تعزیر قبول نداشت. این بحث دیگری است که کسی زندان را اصلا به عنوان تعزیر قبول ندارد مگر مواردی که حد باشد اما اگر پذیرفتیم زندان یکی از مصادیق تعزیر و تادیب و یکی از موارد کیفر در حقوق اسلام با رعایت شرایط آن است و برای اصلاح متهمان است بنابراین هنگامی که فرد از زندان آزاد می شود باید اصلاح شده باشد نه اینکه به دلیل عدم رعایت شرایط گفته شده، نتیجه عکس نیز بگیریم و فردی عقده ای و فاسد که می خواهد انتقام بگیرد پس از آزادی وارد جامعه شود، این خلاف نظر اسلام است.
زندانی کردن در اسلام برای تشفی دل یا انتقام جویی نیست بلکه همانطور که گفتم برای اصلاح فرد و تبدیل تاریکی به وجود آمده در نفس او به دلیل گناهی که مرتکب شده به روشنایی است بنابراین تاکید می کنم زندان را در اسلام وقتی می پذیریم که به تمام شرایط آن یعنی طبقه بندی که از سایر آنها مهم تر است، رافت اسلامی، وجود آموزش با توجه به نوع جرم او و در نظر گرفتن زمانی معقول برای زندانی کردن عمل شود. خاطره ای از دوران فعالیتم در شورای عالی قضایی دارم که دختری شانزده ساله به دلیل دعوای خانوادگی به زندان و در میان زنان بدکاره قرار گرفته بود یعنی زندانی ها بدون طبقه بندی و توجه به جرم مرتکب شده در کنار هم گذاشته شده بودند؛ این مسئله بسیار مهمی است، آن دختر اگر در آن شرایط باقی می ماند یک فاسد از زندان بیرون می آمد که مساله را پیگیری و حل کردیم. نباید به زندانی سختگیری کرد؛ کار امیرالمومنین(ع) باید برای ما اسوه و درس باشد که چگونه باید با زندانی و اسیر معامله و رفتار کرد. اگر با زندانی معامله خوبی کردید، طبقه بندی، آموزش، محبت و رافت اسلامی بود، انسان سالمی بیرون می آید اما اگر اینها رعایت نشود فردی عقده ای و بدتر از پیش خواهد شد. مسئله زندانی در حقوق، موضوع بسیار ظریفی است. کیفر در اسلام که منادی عدالت اجتماعی است برای انتقام و تشفی دل نیست بلکه برای اصلاح است.
از صحبتهای شما میتوان این گونه برداشت کرد که زندان با سنت اسلام، روایات و عملکردی که پیامبر(ص) و امام علی(ع) در حکومتهای خود داشتند، منافاتی ندارد؟ یعنی می توان از روایات و سنت این نتیجه را گرفت که زندان به شرط رعایت شرایط آن منافاتی با مشی اسلامی ندارد. درست است؟
بله عرض کردم که اصلا زندان در زمان امیرالمومنین(ع) تاسیس شد اما با چه معیاری؟ زندانی که با عدل علی(ع) همراه بود. زندان با عدل علی همراه و هدف مولا امیرالمومنین از تاسیس زندان، اصلاح بود. این مسئله، بسیار مهم و ظریف است و باید با رعایت شرایط ذکر شده و نکات ریز آن به این مهم نایل شد. نظام اسلامی در این حد است، ممکن است بگوییم زندان های خارج دنبال این مسایل نیستند؛ ما در محیط اسلامی صحبت میکنیم، مقتدا و الگوی ما مولا امیرالمومنین(ع) است که خود او زندان را تاسیس کرده، هنگامی که برخورد او با اشقی الاولین و الآخرین را می بینیم که می آید شیر را - که با آن ضربت سمی برای او داروست- اول به اسیر می دهد. این عملکردها چه میخواهد بگوید؟ درس است برای ما که ما یاد بگیریم. مقتدای ما امیرالمومنین است و باید آن روشی را که او پیاده کرد عمل کنیم تا بتوانیم موفق شویم وگرنه رعایت نکردن شرایط لازم زندان و زندانی برای اسلامی بودن به ضرر نظام و جامعه اسلامی تمام می شود؛ لذا مسوولان باید به این مساله اهمیت بسیاری دهند. ما در اسلام شکنجه نداریم، شخص مجرم باید کیفر شود؛ به یاد دارم زمانی که در شورای عالی قضایی بودم، امام(س) مرتب تاکید می کردند «مبادا زندانی ها شکنجه شوند، مبادا با آنها بدرفتاری شود، بی جهت کسی را در زندان نگه ندارید و اگر محکومیت او تمام شد سریعا آزاد شود».
در دورهای چهار نفر بودیم- من و آیتالله ابطحی کاشانی، آیتالله محمدی گیلانی، آیتالله قاضی خرم آبادی- که عضو هیات عفو هم بودیم؛ کار ما این بود که مرتب بازرس و نماینده ای به زندان ها می فرستادیم تا افرادی که اصلاح شده بودند را در لیست عفو قرار دهد. امام در این موضوع، مرتب به شورای عالی قضایی تاکید می کرد افرادی که واقعا اصلاح شدهند آزاد شوند و کسی را بی جهت و صرف احتمال در زندان نگاه ندارید؛ این گونه آزاد کنید تا رافت اسلامی برای آنها مشخص شود.
این گفته امام خمینی(س) همان است که اسلام میگوید، نه اینکه این نگاه، خصوصیت ویژه ایشان باشد. عرضم را خلاصه میکنم، ما در اسلام زندان داریم اما با شروطی که گفته شد که در درجه یک، لزوم انجام طبقه بندی است و زندانهای نظام اسلامی باید به گونه ای باشد که فرد هنگام آزاد شدن اصلاح شده باشد نه اینکه خدای ناکرده تبدیل به فردی فاسد گشته باشد. اینها مسایل مهمی است که با این قیود، زندان، زندان اسلامی می شود وگرنه اینطور نیست و اسلام قبول ندارد.
به نگاه قرآن در مورد زندان بازگردیم، منظورم در مورد نوع نگاه قرآن بیشتر از این زاویه بود که آیا در قرآن مجید، زندان تجویز شده یا تقبیح و مذمت؟ آیا در آیات قرآن زندان ارزش گذاری شده است؟
به ذهن من نمی رسد جایی در قرآن در ارتباط با زندان توصیه یا بحثی شده باشد؛ اگر اشاره شما به آن قضایای تبعید و... برای محارب است، باید تاکید کنم که تبعید، زندان نیست.
پس نظر شما این است که نفی از مساله سجن و زندان جداست؟
بله! نفی، جداست و حساب دیگری دارد. زندان، جایی است که برای تعزیر و تادیب، فرد را در آنجا نگاه می دارند. معنای تادیب این است که تمام مقدمات مودب شدن فرد را انجام دهیم. همانطور که پیش از این نیز تاکید کردم، فرض اول برای مودب شدن زندانی، طبقه بندی است فرض دوم این است که باید به رافت اسلامی عمل شود. فرض سوم باید آموزش باشد. فرض چهارم اینکه بیخود کسی را بعد از مودب شدن در زندان نگاه نداریم، باید آزاد شود و بیرون بیاید. اینها مسایل مهمی است که در اسلام داریم. امام خمینی(س) نیز بر این مسئله تاکید بسیاری داشتند. نمیگویم در شورای عالی قضایی، صد در صد موفق بودیم اما در حد توان خود تلاش بسیاری برای پیاده کردن فرمایشات امام می کردیم.
در قرآن در داستان حضرت یوسف(ع) یا حضرت موسی(ع) مشاهده می شود که تهدید به زندان صورت میگیرد و حتی حضرت یوسف حدود ده سال در زندان سپری کردند. با توجه به این موارد که از سرگذشت زندانیان در قرآن بیان میشود، میخواهم از این دیدگاه موضوع را بررسی کنیم که از منظر قرآن و در داستانهای قرآنی، زندان بیشتر ابزار زورگویان یا مستبدان بوده است یا مجازاتی برای بدکاران؟
نمیتوان گفت فقط این گونه بوده است و هر دو حالت در آن حاکم است؛ به عنوان مثال حضرت یوسف که از پیامبران الهی است با یک تهمت دروغ، هفت-هشت سال در زندان بود. با توجه به آیات قرآن، زندانی که حضرت یوسف در آن بود طبقه بندی نشده و افراد مختلفی آنجا بودند که بودن حضرت یوسف در آنجا آنها را اصلاح می کرد اما معنای آن این نیست که اسلام می خواهد زندان آنجا را تایید کند بلکه جریان حضرت یوسف را نقل میکند بنابراین در قرآن آیه ای که واقعا زندان را تایید کند مشاهده نمی شود. الگوی ما عمل امیرالمومنین(ع) است در زمان خلافت او که زندان را تاسیس کرد، زندانی که با عدل همراه بود؛ این برای ما مهم و الگوست. زندان دوران حکومت امیرالمومنین با آن عدل علی و شرایط مهمی که عرض کردم همراه بود. نظام ما یک نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است بنابراین باید به «مُرّ اسلام» عمل کنیم، در عمل کردن به مر اسلام، باید از علی(ع) پیروی کنیم.
در مورد زمان زندان و اطاله آن در اسلام محدودیت زمانی بیان شده و شهید اول به این مسئله اشاره و حتی زمان هم برای آن تعیین کرده بودند که نباید شش روز بیشتر باشد. با توجه به چنین متونی چگونه میتوان مجازات زندان را توجیه کرد؟
نظراتی هست مبنی بر این که کسی از ادای دین خود ممانعت کند یا متهم به قتل، بیشتر از شش روز زندانی نباشند. همه این تاکیدات برای این است که نشان دهند زندان جایی نیست که ما بتوانیم فرد خاطی را در آنجا تادیب کنیم، مگر باشرایطی که عرض کردم که آن شرایط نیز بسیار سخت است.
میتوان گفت که زندان در احکام اسلام، حالت استثنا دارد؟ در برداشت هایی که در نگاه بزرگان دینی در این مورد از قرآن است به نظر می رسد زندان را یک استثنا و در شرایط خاص به عنوان کیفر قرار می دهند؛ در حالی که در قوانین ما روی زندان تاکید می شود.
بله! زندان، کیفری است که اختیاری نیست بلکه اضطراری است یعنی واقعا شرایط خاص را داشته باشد، فردی مجرم و خطرناک باشد که او را باید به زندان برد؛ آن هم نه اینکه او را بگیریم، کتک بزنیم و اعمالی این چنینی، باید هنگامی که فردی زندانی می شود در ابتدا روی آموزش او کار کرد و رافت اسلامی را ببیند و بچشد.
افراد بسیاری با اثر عمل انسان ها، هدایت میشوند لذا در روایت داریم «کونوا دعاتا الناس بغیر السنتکم» یعنی دعوت به اسلام شما را از راه سخن نباشد از راه عمل باشد. در این مورد نیز همین گونه است؛ باید طوری رفتار کرد که فرد زندانی با دیدن برخورد من نوعی، رافت اسلامی و اینکه با او با کمال ادب صحبت شود، خود این موضوع بهترین آموزش و بهتر از سخن گفتن است. رسول الله، اسلام را با عمل خود پیش برد. علی بن ابی طالب، اسلام را با عمل خود و عدل خود گسترش داد لذا امروز یک کاتولیک- جرجی جرداق- میگوید «قتل علی لشده عدله» علی کشته عدالت است، این را یک کاتولیک می گوید. زمانی که ما ببینیم سیره پیغمبر اکرم و مولا امیرالمومنین که اسوه و الگوی ما هستند این گونه بوده است باید تلاش کنیم ماهم طبق این موازین رفتار کنیم.
گفتید در اسلام، زندان در شرایط خاص و اضطرار تجویز میشود اما میبینیم در قوانین فعلی روی زندان تاکید شده است؛ این تفاوت عملکرد و نگاه قرآن به زندان و شکاف موجود را چگونه باید از بین برد؟
به عقیده من این وظیفه مجلس شورای اسلامی و شورای محترم نگهبان است که این مساله را کاملا بررسی کنند و برای هر مسئلهای، به سرعت جزای زندان قرار ندهند. در کنار آن، همّ و تلاش قوه قضاییه نیز باید در این مسیر باشد که زندان ها پر نشوند و فقط در مسایل اضطراری افراد را زندانی کنند. این در اسلام یک اصل است که کیفر، تشفی و انتقام نیست بلکه تادیب است. تادیب هم که پیش از این توضیح داده شد، با رعایت شرایطی اتفاق می افتد. در مجموع، زندان مسئله ظریفی است و بایدبسیار با ظرافت به آن پرداخت.
در قوانین قضایی، اصلاح زندانیان به عنوان هدف از زندان تعبیر شده است؛ عفو و تخفیف مجازات زندانیان چه نقشی در اصلاح و بازگشت آنها به جامعه خواهد داشت؟
هنگامی که زندانی رافت اسلامی را احساس کند، خود او تادیب می شود و هدف ما نیز چیزی جز این نیست. یادم می آید در زمانی که عضو هیات عفو بودیم، یک سال برای 22 بهمن تعداد زیادی زندانی مورد عفو قرار گرفته و آزاد شدند؛ در این بین سر و صدای عده ای درآمد که چرا؟ رفته بودند پیش امام که چند نفر از این گروهک ها در میان آنها بوده اند که آزاد شده اند و... پس از اینکه ما خدمت امام رفتیم ایشان فرمود ما نمی توانیم برای اینکه دو نفر یا سه نفر می خواهند فرار کنند و بروند، چهارصد پانصد نفر را در زندان ها نگه داریم و به هیات عفو فرمودند شما انجام دهید به گردن من! ممکن است ضایعاتی در عفو کردن باشد اما هدف بالاتری از آن وجود دارد یعنی فرض کنیم اگر ما چهارصد نفر را آزاد کردیم که دوتای آنها ناجور در آمدند؛ به دلیل وجود آن دو نفر مساله دار، نمی توان چهارصد نفر را در زندان نگه داشت. امام این نکته را در آنجا تصریح کرد. آن چه امام می گوید از متن اسلام است و ایشان سخنگوی اسلام بود؛ در حال حاضر نیز نظام اسلامی ما باید کاملا دنباله رو سیره امیرالمومنین باشد تا بتوانیم انشاالله اسلام را در این کشور، تقویت و مردم را نسبت به اسلام خوشبین کنیم. کاری نکنیم و بهانه ای ایجاد نکنیم که دشمنان بتوانند بهره برداری کرده و تبلیغات سوئی انجام داده و مردم و جوان های ما را از اسلام دور کنند.
اسلام را که تمام آن رحمت و شفقت است طوری معرفی نکنیم که بگویند در اسلام خشونت وجود دارد. این خیلی برای ما درس است که پیغمبر اکرم که در زمان ورود خود به مکه با قدرت وارد شد در عین حال فرمود که "...انتم الطلقاء" یعنی همه آزادید بعد فرمود «الإسلام یجب ما قبل» هرکس که مسلمان شود تمام کارهایی که کرده کان لم یکن است. آیه نازل شد «عفا الله عما سلف»، خداوند از کارهای سابق همه عفو می کند؛ بعد یک مسئله بالاتر فرمود که «کل مال و ماثرة و دم فى الجاهلیة کان تحت قدمى هاتین»، هر خونی که در جاهلیت ریختهاید زیر پای من، آنجا بود که وحشی قاتل حمزه سیدالشهدا اسلام آورد و پیغمبر، او را در کنار مسلمان ها نشاند. آیا خبیث تر از وحشی کسی را داشتیم؟ ببینید عدل و رافت اسلامی تا چه اندازه است که می آید قاتل حمزه سید الشهدا که واقعا شهادت او پیغمبر را آزار داد، پس از اسلام آوردن در کنار مسلمان ها می نشاند. امام خمینی(س) بعد از پیروزی انقلاب، عفو عمومی داد و استثتنا کرد مگر آنهایی که آدم کشتهاند اما عفو عمومی داد بنابراین اساس اسلام بر رافت و شفقت و رحمت است و هیچگاه نمیخواهد با زور کسی را مسلمان کند.
این رافت در قوانین فعلی تا چه اندازه مشاهده میشود؟ آیا ضرورت تبیین جایگاه زندان در اسلام، بازبینی قوانین مربوط به حبس و تصویب قوانین جدید احساس می شود؟
به عقیده من احتیاج به بازبینی دارد. مسئله نظام کیفری، بسیار ظریف و مهم است و نظام کیفری ما باید مو به مو از مُر اسلام گرفته شده باشد. امروزه که ما در دنیا اعلام میکنیم نظام ما نظام جمهوری اسلامی است و اسلام، دین ماست و قوانین ما مبتنی بر کتاب و سنت و برگرفته از اسلام است، باید مواظبت بسیاری کنیم که خدای ناکرده از نظام مقدس اسلام منحرف نشویم.