پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : دلسوزان و شخصیتهایی که در این مقطع بحث وحدت ملی را مطرح میکنند، با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم، چنین بحثی را مطرح میکنند اگرنه زمانی که همین ایده استفاده میشد، اعلام نمیشد که چنین کاری انجام میشود. به عبارت دیگر کاری که به نفع و مصلحت جامعه بود بدون آنکه بهرهبرداری از آن بشود انجام میشد. بهترین مثال هم دولت آقای هاشمی است که در آن دوره از منتهای جناح راست تا منتهای علیه جناح چپ حضور داشتند و نظراتشان را هم میگفتند. در آن دوره هیچگاه شنیده نشد که آقای هاشمی اعلام کند من هم از جناح چپ استفاده میکنم و هم از جناح راست چراکه طبیعیترین کاری بود که باید انجام میشد و انجام هم شد.
اعتقاد آیتا... هاشمی استفاده از همه نیروها بود و از همه نیروها هم استفاده میکردند و به وزرای خود میگفتند همین که من سیاسی هستم کافی است، شما نیروهای کاری و عملیاتی هستید. مهمترین مسالهای که در انتقاد از بحث وحدت ملی وجود دارد این است که عدهای از منتقدان این طرح به هیچ وجه وحدت را برنمیتابند، عدهای نیز منافعی دارند که با ایجاد وحدت، آن منافع به خطر میافتد و دسته سوم عدهای هستند که نه از وحدت بدشان میآید و نه منافعی دارند، بلکه برداشت نادرستی از این مساله دارند. باید توجه کرد بحث وحدت ملی بدین معنا نیست که هر شخصی که حتی چهارچوب نظام را هم قبول ندارد، قرار است بیاید و به وحدت بپیوندد بلکه بنا بر این مساله گذاشته شده که از هر تفکر و هر طیفی که نظام، رهبری، انقلاب و قانون اساسی را قبول دارد، استفاده شود.
در طرح دولت وحدت ملی اصلا اسمی از افراد برده نشده است که مثلا فلان شخصیت وحدت ایجاد کند بلکه تمام بحث این است که از تمام ظرفیتهای کشور چه اصلاحطلب و چه اصولگرا، باید استفاده کرد. به این نکته هم باید توجه نمود که بحث کیفیت تفکر افراد مسالهای مهم است. متاسفانه عدهای این حرف را نمیپذیرند و حتی حاضر نیستند در برداشت اشتباهی که از این حرف دارند، تجدید نظر کنند.
این پرسش هم وجود دارد که واقعا چه دلیلی دارد از نیروهای کارآمد نظام با تفکرات مختلف که توان و کارایی بسیاری دارند، استفاده نشود؟ چرا نباید افرادی که تخصص لازم را برای پیشبرد نظام دارند، به عنوان نیروهای نظام جمع کرد و از ظرفیتهای آنها استفاده کرد؟
مسلم است که چنین اتفاقی هم به مصلحت نظام است و باعث میشود کشور از مشکلاتی که با آن دست به گریبان است، خارج شود. تجربه نشان داده که تاکنون یک جریان خاص نتوانسته به تنهایی بر تمامی مسائل فائق شود. همانگونه که دولت اصلاحات به تنهایی و بدون کمک اصولگرایان نتوانست تمام مشکلات را رفع کند، اصولگرایان هم به تنهایی نخواهند توانست از پس سختیها و مشقتها برآیند کما اینکه تجربه سالهای حضور یکدست اصولگرایان به ما نشان داد این مساله حقیقتی است که بیشتر باید به آن اندیشید.
همین الان هم کم نیستند اصلاحطلبان و اصولگرایانی که از تخصص و دانش کارشناسی آنها استفاده نمیشوند و متاسفانه از مسند امور کنار رفتهاند. برخی از اصولگرایان گمان میکنند بعد از گذشت 34سال از انقلاب، نخستین بار است که کرسیهای اجرایی این گونه در دست آنها قرار گرفته است، پس باید تمام تلاش خودشان را به کار گیرند تا آن را حفظ کنند در حالی که مهمتر از حفظ این کرسیها، حفظ دستاوردهای نظام است. امیدواریم شرایطی حاصل شود تا بتوان به معنی واقعی کلمه از تمام ظرفیتها و تفکرات موجود در کشور که به قانون اساسی، مقام معظم رهبری و نظام پایبند هستند، فارغ از اینکه عضو چه حزبی در کشورند، استفاده شود تا نتایج مثبت آن هم در جریان اداره امور مشاهده شود.
راه درست همین است