arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۱۳۹
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۰۳ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱

استدلال امام صادق علیه‌السلام در خداشناسی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

آیت الله عبدالله جوادی آملی در جمع علما و روحانیون حوزه علمیه در مسجد اعظم قم به ادامه تفسیر سوره مبارکه نمل پرداخت و گفت: چون بحث اصلی سور مکی، اصول دین است و در اصول دین مهم ترین بحث بعد از توحید، ‌وحی و نبوت است، خدای متعال در این سوره از وحی و نبوت سخن گفته است.

این استاد تفسیر حوزه علمیه گفت: خدای متعال در این سوره داستان حضرت موسی، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت صالح و حضرت لوط علیهم السلام را نقل کرده است که با وضع مردم آن روز حجاز هم مناسب بود.

این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به آیه شریفه «فَلَمَّا جَاءهَا نُودِیَ أَن بُورِکَ مَن فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» گفت: خداوند به موسی علیه السلام فرمود آگاه باش این آتش، آتش عادی نیست، ‌برخی در درون این نارند و مبارکند، برخی در اطراف آن هستند و یکی از آن ها تو هستی که به مقام برکت رسیده ای و آن کسی که محیط بر کلّ است الله است. در این جا صحنه عوض شده و دیگر حضرت موسی علیه السلام به یاد سرما و گم کردن راه نبود.

 آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیه شریفه «یا موسی إنه أنا الله العزیز الحکیم» خاطر نشان کرد: امام صادق علیه السلام می فرماید در معرفت شناسی اگر کسی پیش انسان حاضر باشد اول خود او را می شناسد بعد اسم و وصف او را اما اگر غائب باشد اول از راه اسم و وصف و نشانه ها با او آشنا می شود بعد مسمی را می شناسد. بعد حضرت به آیه 90 سوره یوسف استدلال می کند که برادران یوسف علیه السلام به او گفتند آیا تو یوسفی و نگفتند آیا یوسف تویی؛ «أ إنک لأنت یوسف». استدلال حضرت به این است که چون یوسف را دیدند و شخص را شناختند از مسمی پی به اسم و وصف او بردند.

وی افزود: بعد حضرت می فرماید خدا حاضر و شاهد است. آن کسی که به دنبال برهان می گردد و اول خالق و واجب الوجود را می شناسد بعد پی به مسمی می‌برد، در حضور نبوده و همیشه غایب بوده است ولی کسی که الله را با درون خود مشاهده می کند اول او را می شناسد بعد اسم و وصف او را.

آیت الله جوادی آملی گفت: این استدلال و این گونه بهره برداری از آیات فقط به برکت این خاندان علیهم السلام است. این آیات را خیلی ها خواندند و الآن هم می خوانند اما چون با این خاندان و احادیثشان آشنا نیستند از این معارف بی بهره اند. یک نوشته ای را که انسان می بیند، می فهمد که نویسنده ای دارد اما این که آن نویسنده کیست را نمی داند. یک مفهوم کلی را می فهمد و با مفهوم کلی مشکل انسان حل نمی شود. از اثر پی به مؤثر نمی برند بلکه به «مؤثرٌ مّا» پی می‌برند که یک مفهوم کلی است. باید خدا را با درون خود ببینیم که أقرب إلینا من حبل الورید است.

وی ادامه داد: این مفهوم، خدا نیست و لذا مشکل ما حل نمی شود. وقتی از امام صادق علیه السلام می پرسند چرا دعای ما مستجاب نمی شود می فرماید «لعلکم تدعون من لا تعرفون/ شاید از کسی می خواهید که نمی شناسید». اگر باور کردیم که او حاضر است و از رگ گردن به ما نزدیک تر است اول او را می شناسیم بعد به نام و وصف او پی می بریم. در کوه طور هم ذات اقدس اله به موسی علیه السلام می فرماید «مرا که می بینی خدایم» نه «خدایت منم»؛ ‌«إنه إنی أنا الله العزیز الحکیم».

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: این برای همه ما کم یا زیاد هست. ما که در حال اضطرار مفهوم کلی واجب الوجود را نمی خوانیم. اگر این حالت اضطرار برای ما دوام داشته باشد می‌توانیم خدای خود را بشناسیم. راهی را که گفته اند نرفته‌ایم. البته بیش از این هم از غالب ما نخواسته اند چون مقدور ما نیست.

نظرات بینندگان