arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۴۲۶۵۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۰۸ - ۲۳ آذر ۱۳۹۴

تبديل علوم انساني به شير بی يال و دم

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
موضوع علوم انساني و هدايت اين رشته به مدرسه فرهنگ اين روزها به يكي از خبرساز‌ترين مسائل تبديل شده است. اين مساله را كه صاحب‌نظران در كشور به چه ميزان به اين رشته يا ديگر شاخه‌ها اهميت مي‌دهند در نحوه بررسي و فعاليت‌هايشان مي‌توان مورد بررسي قرار داد. اما اينكه در چند سال اخير مساله علوم انساني و به نوعي توجه به كم و كيف آن جزو دغدغه‌هاي وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته است بر كسي پوشيده نيست و اينكه اين علوم تا چه حد مي‌تواند براي همگان موثر باشد با بررسي‌هاي كارشناسانه محقق مي‌شود. آنچه مي‌خوانيد نظرات اميرمحمود حريرچي، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه در اين زمينه است:
 
 
اقدام آموزش و پرورش در زمينه تدريس شاخه علوم انساني در مدرسه فرهنگ تا چه كارشناسي شده است و اين اقدام چه تبعاتي را در پي دارد؟
 
اشخاصي كه چنين تصميمي گرفته‌اند علوم انساني را به عنوان يك علم نمي‌شناسند. اگر زيرشاخه‌هاي مختلف اين رشته همچون روانشناسي، مردم‌شناسي، جغرافيا و... را مورد بررسي قرار دهيد خواهيد ديد كه بنابر دانش بشري هر كدام از شاخه‌ها علم محسوب مي‌شود. اگر اين علم را در قالب كلي درآوريم به اين معناست كه نظريه‌هاي اين علم از بين مي‌رود. اگر با نظريه‌ها به جاي رفتار انتقادي يك رفتار خصمانه اعمال شود بي‌شك صورت مساله پاك مي‌شود. فرهنگ مجموعه آداب و رسوم و باورها و... است، اما بايد دانست كه بنابر تعريف علمي فرهنگ و علم هر يك مقوله جدا از هم هستند. تدريس رشته علوم انساني در قالب مدرسه فرهنگ به معني خروج اين علم از شاخه‌هاي نظري و ورود اين شاخه به حيطه‌اي به دور از جنبه علمي است. رفتار متدولوژي با علوم انساني اين علم را همچون شير بي‌يال و دم و اشكم خواهد كرد. علوم انساني چندين علم است كه با اين اقدام اين علم از جنبه دانشگاهي خارج شده و جنبه عوام به خود مي‌گيرد. بي‌شك كارشناسان در جامعه نتوانسته‌اند علوم انساني را مطابق فرهنگ خود ارائه دهند كه دست به چنين اقداماتي زده‌اند. اين در حالي است كه با اعمال تطبيق‌هايی در اين زمينه مي‌توانستند علوم را در اختيار گيرند. اين اقدام آموزش و پرورش همچون اين است كه به جاي علوم پزشكي در پي رواج طب سنتني در جامعه باشند.
 
اينكه در دبيرستان رشته علوم انساني با چنين حساسيتي مواجه است به چه دليل است؟ چرا بايد اين اعمال سياست‌ها براي يك دانش‌آموز وجود داشته باشد؟
 
تنها دليل اين است كه متاسفانه اشخاص مسئول در علوم انساني، يافته‌ها و نظريه‌هاي اين علم را هماهنگ با باورهاي اعتقادي جامعه ما نمي‌دانند. اين در حالي است كه علمايي همچون علامه طباطبايي يا علامه جعفري علوم را به طور علمي و كارشناسي مورد بررسي قرار داده و در صورت لزوم به نقد مي‌پرداختند و اين بزرگان به هيچ عنوان صورت مساله را پاك نمي‌كردند. اين اقدام از سوي آموزش و پرورش نشان‌دهنده تناقض است، آن هم به اين دليل كه نمي‌خواهند تناقض‌ها را به شكل كارشناسي و با بررسي‌هاي علمي حل و فصل كنند. اگر قرار باشد دانش‌آموزان رشته علوم انساني را با آموزه‌هاي علمي دنيا در كنار برخي اثبات‌ها بياموزند بايد دانست كه هيچ يك از اين آموزه‌ها خلاف اخلاق و دين نيست و اين نوع تدريس براي دانش‌آموزان به نوعي بدآموزي محسوب نمي‌شود. حال نگراني اينجاست كه در صورت جايگزيني علوم آنچه كه تحت علوم گفته شده به جاي تاثيرهاي مثبت با نتايج سوء براي افراد را به همراه داشته باشد؛ يعني دانش‌آموزان محصل در علوم انساني را به جهتي ديگر راهنمايي كند. حال سوال اينجاست كه آيا براي هدايت دانش‌آموزان جايگزيني وجود دارد؟ متاسفانه تحقيق و پژوهش در كشور ما چندان جايگاهي ندارد، بايد دانست كه كار كارشناسي با برداشت‌هاي غيركارشناسي ميسر نمي‌شود، بلكه ابتدا بايد نظر علماي حوزه را در هر زمينه‌اي جويا شد و بر اساس اطلاعات راهكار ارائه داد. اينكه كل صورت مساله پاك شود يك كار غيركارشناسي است. براي مثال يكي از علوم مطرح در علوم انساني شاخه مديريت است و در دنيا در زمينه مديريت اقدامات اساسي گوناگوني انجام شده است. براي مثال براي تدريس رشته مديريت در كشور متون درسي داخلي و خارجي فراواني وجود دارد، اما اينكه در اين رشته فقط به تدريس علوم و يافته‌هاي داخلي بپردازيم چندان ثمربخش نيست. بايد دانست كه اين نوع تدريس تا چه حد بار علمي براي دانش‌آموزان و دانشجويان به همراه دارد. در حوزه علم و دانشگاه تاكنون اين‌چنين اقداماتي نتيجه‌بخش نبوده است.
 
از سال آينده استفاده از ظرفيت هدايت تحصيلي براي انتخاب رشته دبيرستان دانش‌آموزان به كار گرفته مي‌شود، آيا چنين اقدامي براي دانش‌آموزان سودمند است؟
 
يك دوره در مدارس كشور با عنوان راهنماي تحصيلي ايجاد شد كه به فراخور هر رشته يكسري افرادي را تربيت كردند تا بتوانند به راهنمايي تحصيلي بپردازند. از ديگر اقدامات در اين دوره راهنمايي تحصيلي و معرفي مشاغل بود. اين اقدام در آن زمان چندان موفق نبود، آن هم به اين دليل كه بايد بتوان در انتخاب رشته تحصيلي علايق و استعداد افراد را تشخيص داد. اين در حالي است كه بعد از گذشت مدتي ميزان معدل ملاك انتخاب رشته محسوب مي‌شد. هر چقدر كه افراد از معدل مطلوبي برخوردار بودند به نسبت مي‌توانستند به تحصيل در رشته‌هاي علوم تجربي يا رياضي فيزيك بپردازند، اما افراد با معدل‌هاي ضعيف به شاخص‌هاي علوم انساني سوق داده مي‌شدند. در اين شيوه انتخاب رشته تحصيلي استعداد، علايق و توانايي افراد به هيچ عنوان مد نظر توجه قرار نمي‌گرفت، اين در حالي است كه در ابتدا هدف از هدايت تحصيلي كشف استعدادها بود و با توجه به بي‌ثمر بودن اين اقدام در گذشته اكنون دوباره دست به چنين اقدام مي‌زنند. اين در حالي است كه هم‌اكنون ظرفيت‌هاي دانشگاه‌هاي كشور خالي است. با اين اقدام در پي اين هستند تا به نوعي چهار ميليون فارغ‌التحصيل بيكار در كشور را صاحب شغل كنند. در راهنمايي تحصيلي بايد با انتخاب رشته به فرد جهت دهند و تشخيص اين امر نيز يك روند سه ساله را مي‌طلبد.
آرمان
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
mojtaba
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۳
0
0
خیلی جالب بود.ممنون.
نظرات بینندگان