arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۰۴۴۹
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۲۳ - ۰۹ مهر ۱۴۰۰
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۹ مهر ۱۳۷۷

خاطرات آیت الله هاشمی: فائزه آمد. در مورد تلاش آقاى [علی]رازینى و عوامل دیگر، براى انصراف آقاى [محمود علیزاده]طباطبایى، [شاهد کتک خوردن آقایان عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی در حاشیه نمازجمعه تهران]، در مورد دادن شهادت علیه آقاى [محمدرضا]نقدى در دادگاه، توضیح داد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.

 

ساعت پنج ونیم صبح، براى كوه‌نوردى در ارتفاعات مُشرف به باغ فولادى رفتيم. آقايان عباس ملكى، داوود روزبهانى و صالحى هم آمده بودند. آقاى روزبهانى كه مسئول طرح است، توضيحات داد كه اين منطقه تا نزديك كلك‌چال، درگذشته به‌نام [اردشیر] زاهدى ثبت‌شده بوده كه بعد از انقلاب، از رقوم 1800 متر به بالا، ملى اعلام شده و اموال زاهدى هم مصادره شده و در اختيار بنياد جانبازان است و قسمتى هم از ملك فولادى و گلسرخى و... اضافه شده و مجموعاً تبديل به مجتمع فرهنگى مى‌شود، مثل آنچه كه در لشكرك درست شده است. آقاى ملكى، در مورد طرح وزارت امورخارجه، در ارتفاعات كنار منطقه شهيد محلاتى، توضيح و نيز نظراتى در مورد روسيه و آذربايجان ارایه داد.

بيشتر وقت را صرف مطالعه بولتن‌ها و جرايد و كتاب خاطرات تيمسار [عباس] قره‌باغى، ریيس ستاد مشترك ارتش شاه كردم؛ كتاب خواندنى است و اطلاعاتي به‌ دست مى‌دهد و كتاب [خاورمیانه جدید] شيمون پرز كه تلاش دارد، خطرات جنگ و منافع صلح را توضيح دهد و اميد ادغام اسرایيل در مجموعه كشورهاى منطقه را دارد.

فائزه آمد. در مورد تلاش آقاى [علی] رازينى و عوامل ديگر، براى انصراف آقاى [محمود علیزاده] طباطبايى، [شاهد کتک خوردن آقایان عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی در حاشیه نمازجمعه تهران]، در مورد دادن شهادت عليه آقاى [محمدرضا] نقدى در دادگاه، توضيح داد.

شب آقاى [علی‌اصغر] مرواريد و همه اعضاى خانواده‌اش - سه داماد و چهار دختر و يك پسر و چند نوه- میهمان‌مان بودند. بچه‌هاى خودمان هم جمع بودند؛ جز فائزه و بچه‌هايش. جلسه خوبى بود. بعد از سال‌ها كه چنين ملاقاتى نبود، موارد فراوانى از خاطرات گذشته يادكرديم. آقاي مرواريد، هفته قبل در منزل آقاي احمد منتظري در قم، از طريق اِف‌اِف مذاكره كرده بود و با مزاح به احمد گفته بوده كه چون با كم‌شدن درآمد، قدرت پرداخت شهريه نداشته‌ايد، اين وضع را به‎ وجود آورديد!! از من خواست، ساختمانى را كه در خلخال دارد، دانشگاه آزاد اسلامى بخرد. از رد شدن صلاحيت برادرش [آقای محمدتقی مروارید] در ايلام براى [انتخابات مجلس] خبرگان، گله دارد. يك دوره كتاب چاپ چديد مفتاح الكرامه برايم آورد.

نظرات بینندگان