arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۰۳۷۹۵
تاریخ انتشار: ۴۵ : ۲۲ - ۱۱ فروردين ۱۳۹۲

انتخاباتی برای یک رییس جمهور و ترافیک سنگینی از کاندیداها در مسیر پاستور

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خبر: از آغازین هفته بهمن‌ماه سال گذشته که یخ فضای انتخاباتی شکسته شد و تحرکات کاندیداها رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفت تا آخرین هفته‌های اسفندماه 91 که بازار اعلام کاندیداتوری گرم شد، بیش از 20 کاندیدای خود را به عنوان چهره‌ای انتخاباتی در معرض دید سیاسیون و عموم قرار دادند. البته به این تعداد باید ابوترابی فرد و نیکزاد را نیز اضافه کرد که در سال جدید آمادگی خود را برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری اعلام کردند.
حضور ملموس و فعالیت پرشمار کاندیداها در این دور از انتخابات فضا و جغرافیای انتخاباتی را از روال معمول دو قطبی اصولگرا و اصلاح طلب خارج کرده و علاوه بر این دو طیف، دولتی‌ها نیز آستین‌ها را برای حضور جدی در این صحنه از انتخابات بالا زده‌اند. «جدایی طلبان از وحدت اصولگرایان» که از سال 84 راه خود را از حلقه اول اصولگرایان جدا کرده و دولت نهم را با محوریت محمود احمدی‌نژاد که حاضر به تمکین از نظر اجماعی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نشده بود، تشکیل دادند بعدها و پس از انتخابات سال 88، به دو دسته «باقی ماندگان در دولت» و «اخراجی‌های دولت» تقسیم شدند که دسته اول را به دلیل محوریت مشایی و بقایی، جریان موسوم به انحرافی می‌خوانند و دسته دوم، نام «جبهه پایداری» را برای خود برگزیده است.
در کنار این سه طیف اما برخی معتقد به ضلع چهارمی نیز در انتخابات هستند که مستقلین اصولگرا و اصلاح‌طلب حول این ضلع چهارم تجمع کرده‌اند.
تیرماه سال گذشته خبرآنلاین در قالب یک فلش اسامی و سوابق نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را گردآوری کرد [ایـنــجـا]. از آن زمان تاکنون اگرچه برخی هنوز موضع روشنی درباره ورودشان به عرصه انتخابات نداشته‌اند ولی برخی دیگر صراحتا از حضور و کاندیداتوری‌شان در انتخابات سخن گفته و حتی سفرهای انتخاباتی و یا ستادهایشان را نیز فعال کرده‌اند. رد این نامزدها را در تقسیم بندی گروه‌های سیاسی می‌توان جستجو کرد.
تعدد کاندیداهای اصولگرا؛ تهدید یا فرصت!
اصولگرایان انتخابات 92 را با کاندیداهای پرشمار آغاز کرده‌اند، کاندیداهایی که هر یک با نقد عملکرد دولت محمود احمدی نژاد این روزها احساس تکلیف می کنند و در مسیر پاستور گام بر می‌دارند.
اصولگرایان گرچه یکه‌تازان چند سال اخیر صحنه سیاسی ایران بوده‌اند اما رگه‌های اختلاف که از انتخابات 84 نمایان شده بود و برخی نو آمدگان اصولگرا پشت به تصمیمات بزرگان و ریش سفیدان مسیری متفاوت را در پیش گرفتنددر چند انتخابات بعدی نیز دامن این جریان حداکثری را گرفت تا علی رغم آنکه در انزوای اصلاح طلبان کرسی‌های ریاست قوای سه گانه در اختیار آنها بود اما دامنه‌های اختلاف هر روز گسترده‌تر و گسترده‌تر شود تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با بیش از 20 کاندیدای اصولگرا که در قالب ائتلاف‌های چندگانه یا مستقلا عزم به ورود به انتخابات کرده اند را روبرو باشیم.
گرچه برخی تعدد و تکثر نامزدهای اصولگرا را فرصتی برای این جریان می‌دانند اما در مقابل عده ای نیز بر این اعتقادند که نامزدهای پرشمار اصولگرا در مقطع کنونی خود می‌تواند به آسیبی برای این جریان تبدیل شود، چه آنکه اصلاح‌طلبان نیز در زمانه‌ای که به پیروزی‌های پی‌درپی‌شان غره شده بودند، با نامزدهای متعدد خواستند هم پیروز میدان شوند و هم وزن‌کشی درون‌گروهی کنند که نتیجه آن، شکستی سنگین برای این جریان بود و امروز سایه این تهدید بر بالای اردوگاه اصولگرایی نیز دیده می‌شود.
اشکالی که شاید بیش از هر زمان دیگری پیران اصولگرا را نگران از آینده این انتخابات و جریان اصولگرا کرده است تا در آخرین تصمیم، «ائتلاف بر محور جامعتین» را راهکار حل مشکل پیش آمده بدانند.

اتلاف 1+2 یا ائتلاف سه گانه؟!
1+2؛ اولین ائتلاف انتخاباتی که از چندماه پیش و به یکباره در فضای انتخابات زده کشور بر سر زبان ها افتاد؛ ائتلافی متشکل از علی‌اکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل.
گرچه هنوز نه «یک» و نه «دو» این ائتلاف مشخص نشده اند اما اعضای ائتلاف مذکور تلاش های ائتلاف گونه خود را در مسیر وحدت بین اصولگرایان تعریف می کنند و اعداد کنار هم قرار گرفته را شیطنت رسانه ها می‌دانند تا تقسیم کارهای درون ائتلافی شان.
پزشک سیاستمدار، با سابقه سال‌ها سکانداری دستگاه دیپلماسی کشور، حال مبدع ائتلافی شده است که بنا بر گفته هایش در راستای رفع دغدغه انشقاق بین اصولگرایان بوده است. «بنده با توجه به حساسیتی که در خصوص انتخابات ریاست جمهوری وجود داشت، ابتدا موضوع را با آقای قالیباف و سپس با آقای حدادعادل در میان گذاشتم و خوشبختانه هر دو این عزیزان موضوع را پذیرفتند و بر این اساس طرحی که مطرح شد مورد قبول هر سه نفر قرار گرفت.»
بنا بر گفته های اعضای این ائتلاف تفرق و تشتت بین نامزدها موجب می‌شود که نتایج مطلوبی از انتخابات به دست نیاید. از این رو آنها با توجه به شرایط حساس کشور بر این تاکید دارند که هر کدام از این سه نفر، این آمادگی را داشته باشند که اگر اتفاق نظر بر هر یک از آنها نبود، بدون چانه‌زنی فرد منتخب را پذیرفته و تقویتش کنند، ولو اینکه آن فرد خارج از این سه نفر باشد. این سه نفر معتقدند این موضوع بیت‌الغزل این ائتلاف است و این حرف تازه‌ای است که در تاریخ انتخابات ریاست‌جمهوری در کشور شکل می‌گیرد.
از دیگر تاکیدات این ائتلاف آن است که خدمت کردن به نظام فقط در کسوت ریاست‌جمهوری اتفاق نمی‌افتد، بلکه فرد خدوم می‌تواند در دیگر سمت‌ها خدمت کند؛ یعنی آن کسی که از بین اصولگرایان رئیس جمهور می‌شود، دیگر افراد کارآمد اصولگرایان را هم به کار می‌گیرد.
در این میان اما برخی بر این اعتقادند که ائتلاف شکل گرفته را نباید تمام و سقف ظرفیت اصولگرایی دانست و از سوی دیگر کنار هم قرار گرفتن پزشک دیپلمات، سردار شهردار و مرد فرهنگ و سیاست، دچار یک خلاء می‌باشد و آن عدم حضور چهره‌ای روحانی است که باید در هماهنگی با جامعتین آن را مرتفع سازند.
ائتلاف اکثریت اصولگرایان با محوریت جامعتین
گرچه در ابتدا از آن به عنوان ائتلاف جبهه پیروان خط امام و رهبری نام برده می شد اما به فاصله ای اندک به «ائتلاف اکثریت اصولگرایان» تغییر نام داد؛ تغییری که به واسطه پیوستن دو چهره روحانی از جامعه روحانیت مبارز اعضای این ائتلاف مذکور را از 3 چهره محمدرضا باهنر، یحیی آل اسحاق و منوچهر متکی به ائتلاف 5 نفره همراه با مصطفی پورمحمدی و محمدحسن ابوترابی فرد رساند تا در همراهی و هم قدمی با جامعتین ائتلاف شکل گرفته به ائتلاف برزگ اصولگرایان مبدل گردد.
مصطفی پورمحمدی یک ضلع از ائتلاف مذکور سازوکار تعریف شده در ائتلاف را سازوکاری هماهنگ با جامعتین دانسته است که در سر دیگر آن کاندیدای نهایی براساس نظرسنجی انتخاب و معرفی خواهد شد و دیگر افراد در درون کابینه به تناسب تخصص و توانایی مورد استفاده قرار می گیرند.
مستقلین انتخابات
در بین اسامی پرشمار نامزدها، نام چند کاندیدای سابق و چند کاندیدای جدید به چشم می خورد. پرسابقه ترین کاندیدا را اما باید محسن رضایی دانست که برای سومین بار خود را محیای رسیدن به ساختمان سفیدرنگ پاستور می‌کند.
برادر محسن، در سال 84 و در فاصله چند روز مانده به برگزاری انتخابات، با انتشار اطلاعیه‌ای انصراف خود را با هدف جلوگیری از پراکندگی آرای مردم در اثر کثرت نامزدها عنوان کرد اما در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری دهم تا آخر در صحنه ماند و از همان زمان که رای لازم مردم را کسب نکردند استارت را رای انتخابات 4 سال بعد زد تا امروز با سفرهای استانی و سخنرانی های پی در پی به یکی از کاندیداهای اصلی این دور از انتخابات مبدل گردد. رضایی گرچه با وجه ممیزه اصولگرا بودن پا به عرصه انتخابات گذاشته است اما خود را به عنوان نامزدی مستقل معرفی کرده که قصد کنار کشیدن و ائتلاف با فرد یا گروهی را ندارد.
حسن روحانی از چهره‌های نزدیک به ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی در جامعه روحانیت مبارز نیز دیگر چهره انتخاباتی است که تحلیل های متفاوتی از حامیان او می شود، گرچه برخی بدون تحلیلی مشخص شانس رای آوری وی را بالا نمی دانند اما نزدیکی حسن روحانی به جریان اصلاحات از یک سو و مقبولیت در طیفی از سنتی های اصولگرا پایگاه رای احتمالی را برای او رقم خواهد زد تا روحانی دیپلمات هم خود را به مانند دیگر کاندیداها در معرض رای مردم قرار دهد.
محمد سعیدی کیا وزیر مسکن دولت نهم را نیز باید از دیگر کاندیداهای مستقل و چهره ای جدید در فضای انتخاباتی کشور دانست که بر حضور تا آخرین لحظه و عدم کنار کشیدن به نفع کسی سخن می گوید.
جدایی طلبان از وحدت اصولگرایان؛ حامیان امروزه احمدی‌نژاد و اخراجی‌های دولت
علاوه بر سعیدی‌کیا، متکی و پورمحمدی که روزگاری وزیر احمدی‌نژاد بوده و امروز از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هستند، از احتمال نامزدی پرویز فتاح، مسعود میرکاظمی و کامران باقری لنکرانی نیز در حلقه وزرای اخراجی دولت، نام برده می‌شود. البته لنکرانی گفته است که «کاندیدای ریاست جمهوری نخواهم شد». اما با پیوستن حدادعادل به ائتلاف سه گانه و بی رغبتی سعیدی جلیلی برای کاندیداتوری از لنکرانی به عنوان گزینه محتمل جبهه پایداری در انتخابات پیش رو نام برده می شود.
جبهه‌ای که با نام حامیان کفتمان سوم تیر از تابستان 90 ساز جدایی از اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم را زدند، پایداری‌ها در حالی این روزها برگزاری همایش ها و دیدارهای پی در پی را دستور کار انتخاباتی خود برای معرفی نامزدی از درون این جبهه قرار داده اند که خود از درون به انشقاقی مشهود دچار گردیده اند، آنجا که طیفی از پایداری‌های نزدیک به دولت معتقد به همراهی با نامزد مورد تایید دولت هستند و طیفی دیگر از این جبهه و از نزدیکان به آیت الله مصباح خط قرمز خود را جریان موسوم به جریان انحرافی دانسته و حاضر به همراهی با کاندیدای دولت نیستند. با این وجود این جبهه علی رغم چندین بار علام قبلی مبنی بر معرفی کاندیدا هنوز مصداقی را برای نامزدی اعلام نکرده است. این تشکل از دهم تا سیزده فروردین در مشهد گرد هم می آیند تا برنامه های انتخاباتی شان را جمع بندی کنند و 14 فروردین به اطلاع آیت الله مصباح یزدی برسانند.
دولت در فکر ماندگاری در قدرت

کیستی کاندیدای منتخب دولت یکی از موضوعاتی است که توجه سیاسیون را به خود معطوف داشته و همگان به دنبال گزینه مورد نظر پاستور هستند. اگرچه احمدی‌نژاد معرفی نامزدی از سوی خودش را تکذیب کرده اما روزی نیست که در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور از حمایت پنهان و آشکار رئیس جمهور از نامزدی اسفندیار رحیم مشایی ذکری نشود. با وجود تکذیب‌های صوری مشایی، انتخاب شعار «زنده باد بهار» از سوی وی و تکرارش از جانب رئیس جمهور در سخنرانی 22 بهمن، این گمانه را بیش از پیش تقویت کرده است.

در این میان اما موضوع تایید صلاحیت وی چندان شفاف نیست. شاید از همین روست که دولت نمی‌خواهد با دستان خالی وارد عرصه شود و از گزینه‌های دیگری نیز نام برده می‌شود. گاهی از آقای چندشغله اخیر دولت علی نیکزاد نیز سخن گفته شده و او روز دهم فروردین در سفر به زادگاهش اردبیل کاندیداتوری اش را اعلام کرد [ایـنـجـا] و گاهی نام علی‌اکبر صالحی به میان می‌آید. البته جدای از تمامی این افراد نام یک تن همواره به گوش رسیده و او کسی نیست جز غلامحسین الهام ملقب به ابوالمشاغل دولت نهم. حقوقدانی که رفیق گرمابه و گلستان احمدی‌نژاد بود و پس از آغاز به کار دولت دهم میان وی و آقای رئیس، جدایی پیش آمد و اکنون با پذیرش سخنگویی دولت و عهده‌داری معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری گویا آب رفته به جوی بازگشته است.
اصلاح‌طلبان در برزخ آمدن و نیامدن!
اصلاح طلبان هم اگرچه برخی حضورشان در انتخابات را مشروط خوانده‌اند و به فراهم‌آوری شرایط و بسترها می‌اندیشند اما برخی همچون عارف رسما اعلام حضور کرده‌اند. معاون اول دولت اصلاحات اولین کسی بود که اعلام نامزدی کرد. نامزدی او که با انتقادهای فراوانی از جانب اصلاح‌طلبان همراه شده است، نقطه آغاز ورود چهره‌های اصلاح‌طلب به میدان رقابت بود.
عارف که بعد از سه سال سکوت مطلق و 11سال سکوت نسبی سیاسی، پی در پی موضع‌گیری‌های سیاسی انجام می‌دهد، در تلاش است تا چهره‌ای اصلاح‌طلب، مورد اعتماد نظام و کارآمد از خود نشان بدهد.
مصطفی کواکبیان از دیگر کاندیدای اصلاح طلبی است که در آخرین روزهای سال 91 اعلام کاندیداتوری کرد. نمایندگی دوره هشتم مجلس سکوی پرش وی در عرصه سیاست بود. کواکبیان که در طول چند سال گذشته با پرچم حزب مردم‌سالاری به نقش‌آفرینی فعالانه در سپهر سیاسی پرداخته و از معدود چهره‌های فعال منتسب به اصلاح‌طلبان بوده است همواره اعلام داشته قصد حضور دارد اما این حضور را مقید به شروطی کرده بود. او گفته بود تنها در صورت حضور رئیس دولت اصلاحات یا اجماع اصلاح‌طلبان پا به عرصه انتخابات نخواهد گذاشت.
محمد شریعتمداری وزیر بازرگانی دولت اصلاحات نیز از دیگر کاندیداهای حاضر در صحنه است که مشغول چیدن اعضای ستادهای انتخاباتی‌اش است. در میان دیگر نامزدهای احتمالی اصلاح طلبان می‌توان به محمدعلی نجفی وزیر اسبق و عضو شورای شهر اشاره کرد که پس از سکته ناگهانی اش کمتر در مظان نامزدی است. و اسحاق جهانگیری هم ماه‌هاست در رسانه‌ها حضور پررنگی ندارد.

محسن مهرعلیزاده با آنکه به صراحت از حضورش نگفت اعلام داشت اگر اصلاح‌طلبان به اجماع نرسیدند کاندیداهای منتسب به این جریان ستاد مشترک انتخاباتی ایجاد کنند. حسین کمالی که سابقه 12 سال وزارت در دوران هاشمی و خاتمی را یدک می‌کشد نیز از جمله افرادی است که مورد توجه رسانه‌ها بوده و فعالان کارگری پیرامون حمایت از وی و شایستگی‌اش برای حضور در این عرصه سخن گفته‌اند.
وجه مشترک همه این چهره‌‌ها این است که نیم نگاهی به نامزدی احتمالی سید محمد خاتمی دارند و در صورت کاندیداتوری وی کناره‌گیری خواهند کرد و از سوی دیگر به جلب آرای خاموش یا آرای خاکستری در انتخابات آتی امید بسته‌اند.
اعلام عدم حضور سیدحسن خمینی در نقش کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری و تکذیب نامزدی کمال خرازی  را هم که به مجموعه اسامی نامزدهای احتمالی اصلاح طلبان بیافزاییم، مطایبه محمد شریعتمداری که گفته بود اصلاح طلبان آنقدر نامزد دارند که می‌توانند صادر کنند؛ جدی به نظر می‌رسد.
در این میان اما برخی معتقد به آن هستند که قطب بندی‌های انتخاباتی فعلی را باید معطوف به شرایط حاضر دانست و کاندیداتوری احتمالی افرادی چون هاشمی یا سیدمحمد خاتمی و مشایی صف بندی ها را تغییر خواهد داد.
نظرات بینندگان