arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۶۸۰۹
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۱۰ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۲

عشق ممنوع، سر پسر میوه‌فروش را به باد داد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 یک مرد جوان که با همدستی همسرش، دست به جنایت آتشین زده بود، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران به قصاص و پرداخت دیه محکوم شد.


به گزارش فرهیختگان، بیست و چهارم آذر ۱۳۹۰ مردی میانسال به کلانتری ۱۵۱ یافت‌آباد تهران رفت و از ناپدید شدن پسر ۲۴‌ساله‌اش «یعقوب -ح» خبر داد.

سپس ماموران به سراغ همسر موقت «یعقوب» به نام «مرجان» رفتند و به
پرس و جو پرداختند. این زن گفت: چند هفته پیش با «یعقوب»  آشنا شدم و به عقد موقتش درآمدم. شوهر صیغه‌ای‌ام می‌گفت با یک زن دیگر به نام «رقیه- ق» ارتباط تلفنی دارد. شاید «رقیه» بداند چه اتفاقی برای «یعقوب» افتاده است.

با اطلاعاتی که این زن به پلیس ارائه داد «رقیه- ق» در «یافت‌آباد» دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. «رقیه- ق» می‌خواست با دروغگویی، تجسس را به بیراهه بکشاند اما وقتی در بن‌بست اطلاعاتی قرار گرفت، گفت: «یعقوب» میوه فروش بود. او به من ابراز علاقه کرده و با طرح نقشه‌ای، مرا آزار داده بود. پس از آن ماجرای تلخ، دوبار دست به خودکشی زدم اما عمرم به دنیا بود. در حالی که عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد، ماجرا را به شوهرم گفتم و با طرح نقشه‌ای «یعقوب» را به خانه‌مان کشاندم. عصر بیست‌و سوم آذر ۹۰ «یعقوب» پس از خوردن شربت آغشته به سم بی‌حال شد و «مقصود» و پسرعمویم «موسی» کار را تمام کردند.

به دنبال اعتراف‌های این زن «مقصود» و «موسی- ق» در کوتاه‌ترین زمان ممکن بازداشت شدند. «مقصود» وقتی فهمید دستش رو شده، گفت: پسرعموی زنم هیچ‌نقشی در قتل نداشت. او فقط کمکم کرد تا جنازه را زیر پل «خادم‌آباد» شهریار ببرم و آتش بزنم.

به دنبال بازسازی صحنه جنایت تکان دهنده، کیفرخواست صادر و به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری پایتخت فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «نورالله عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان تهران،  کیفرخواست را خواند.

«کرمی» اظهار داشت: با توجه به مدرک‌های موجود برای «مقصود- م» اشد مجازات می‌خواهم. برای «رقیه- ق» و «موسی- ق» نیز به جرم معاونت در آدمکشی، تقاضای تعیین کیفر دارم.

سپس پدر و مادر «یعقوب-ح» در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتل پسرشان حکم قصاص خواستند. نوبت دفاع به «مقصود» که رسید، اظهار داشت: در شهرستان کار می‌کردم که پسرم تماس گرفت و گفت مادرش دست به خودکشی زده است. وقتی به بیمارستان رفتم و همسرم را زنده دیدم‌، احساس کردم دوباره متولد شده‌ام. «رقیه» اما فقط اشک می‌ریخت و مهر سکوت بر لب زده بود.

این مرد ۳۹ ساله اضافه کرد: بعد از آنکه «رقیه» از بیمارستان مرخص شد راز تلخی را برملا کرد و شوکه شدم. زنم می‌گفت «یعقوب» چند بار او را آزار داده است. با شنیدن این حرف، دنیا روی سرم خراب شد. فکر انتقام لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد و بالاخره زنم را مجبور کردم تا با «یعقوب» تماس بگیرد و او را به خانه‌مان بکشاند.

«مقصود» ادامه داد: عصر بیست و سوم آذر ۹۰ طبق نقشه «یعقوب» به خانه‌مان آمد. سپس من و «موسی» که در اتاق پنهان شده بودیم، در فرصتی مناسب به «یعقوب» حمله کردیم. در همان گیر و دار روسری «رقیه» را برداشتم تا دست و پای «یعقوب» را ببندم. «یعقوب» اما داد و فریاد کرد و در اوج خشم، با پوتینی که به پا داشتم چند ضربه به جمجمه‌اش زدم. همان موقع می‌خواستم با پلیس تماس بگیرم و «یعقوب» را تحویل بدهم اما «رقیه» مانع شد.

وی اظهار داشت: «یعقوب» را با دست، پا و دهان بسته داخل اتاق رها کرده بودم که نفسش بند آمد. وقتی فهمیدم مرده، ترسیدم و جنازه را در صندوق عقب ماشینم گذاشتم. سپس جناره را به همراه زنم به «شهریار» بردم و زیر پل «خادم آباد» به آتش کشیدم. پسرعموی زنم در این قتل دخالتی نداشت.

سپس «موسی- ق» ۲۷ ساله گفت: قبول دارم به «یعقوب» حمله کردم و او را کتک زدم. اما من او را نکشتم. «مقصود» به تنهایی دهان «یعقوب» را بست و با پوتین به جمجمه‌اش زد.

«رقیه- ق» نیز اظهار داشت: در دوسالی که زندانی هستم به اندازه کافی تنبیه شده‌ام. حالا آمده‌ام تا حقیقت را بگویم. از شوهرم دلخوشی نداشتم و به همین خاطر وقتی با «یعقوب» آشنا شدم به او دل بستم. من به دروغ به شوهرم گفته بودم «یعقوب» مرا آزار داده است. خودم «یعقوب» را به خانه‌ام دعوت کرده بودم اما شوهرم از رابطه پنهانی ما باخبر شد.
قاضی: چرا دوبار دست به خودکشی زده‌ بودی؟

رقیه: چون به شوهرم خیانت کرده بودم عذاب وجدان داشتم. به همین دلیل با خوردن قرص اقدام به خودکشی کرده بودم.

قاضی: در بازجویی مقدماتی گفته بودی «یعقوب» را با شربت آغشته به سم مسموم کرده بودی. این را قبول داری؟

رقیه: نه؛ دروغ گفته بودم.

قاضی: معاونت در جنایت را قبول داری؟

رقیه: شوهرم مرا مجبور کرده بود تا «یعقوب» را شبانه به خانه‌مان بکشانم. من فقط روسری را به دست شوهرم دادم تا دهان او را ببندد اما دستی در قتل نداشتم.

هیات قضایی، ادامه محاکمه را غیرعلنی کرد و در پایان این نشست «مقصود- م» به قصاص نفس (اعدام با طناب دار) و پرداخت دیه محکوم شد. هیات قضایی برای

«موسی- ق» هم ۱۵ سال زندان در نظر گرفت. همچنین «رقیه- ق » به ۱۵ سال زندان و ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد. رای تا ۲۰ روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی است.
نظرات بینندگان