کم کار شدهام چون واقعا کار خوب نیست. من همیشه آمادگی فعالیت داشتهام اما وقتی کار نیست چه میشود کرد جز تماشا! درباره سریال «پژمان» هم بعد از مدتها متن خوبی به دستم رسید و فهمیدم علیرغم کوتاه بودن جای کار زیادی دارد و راحت با مخاطب ارتباط برقرار میکند پس قبول همکاری کردم و خوشحالم که کار با مخاطبان ارتباط برقرار کرد. همین الان سه فیلمنامه آماده دارم هم برای سریال و هم برای فیلم سینمایی! بارها به شبکههای مختلف هم پیشنهاد همکاری دادهام اما آنها میگویند پول نداریم! خودتان سرمایه بگذارید!
شبکه ایران در ادامه نوشت: غلامحسین لطفی هنرمندی است که مخاطبان از او خاطرات بسیار دارند؛ چه در دهه 60 که او با کارگردانی مجموعه ای به نام «آینه» استارت تولید سریالهای روتین تلویزیونی را زد تا سالهای بعد که به عنوان بازیگر در آثاری مانند «سرب»، «پرده آخر»، «مرد آفتابی» و «بعداز ظهر سگی سگی» ظاهر شد همواره تصویر سینماگری مردمی و خوش مشرب بود که از او در ذهن مخاطبان ثبت گردید.
با این حال فعالیت بازیگری لطفی در سالهای اخیر کمتر شده و هر از گاه نقشهایی کوتاه نظیر آنچه در یک قسمت از سریال «پژمان» ارائه داد را از او می بینیم. با او درباره اوضاع و احوال روزهای اخیرش صحبت کردهایم.
* مدتی است از شما خبری نبود تا بالاخره بار دیگر در اپیزودی از سریال «پژمان» در نقش مدیر یک باشگاه شهرستانی ظاهر شدید.
اوضاع و احوال این طوری است دیگر. کم کار شدهام چون واقعا کار خوب نیست. من همیشه آمادگی فعالیت داشتهام اما وقتی کار نیست چه می شود کرد جز تماشا! درباره سریال «پژمان» هم بعد از مدتها متن خوبی به دستم رسید و فهمیدم علیرغم کوتاه بودن جای کار زیادی دارد و راحت با مخاطب ارتباط برقرار میکند پس قبول همکاری کردم و خوشحالم که کار با مخاطبان ارتباط برقرار کرد.
* از کار با سروش صحت بیشتر بگویید. بسیاری نقش شما را در این فیلم کاریکاتوری از مدیر باشگاه استیل آذین می دانستند.
درباره شباهت چیزی نگویم بهتر است. اما متن «پژمان» به شدت متفاوت است از متنهای روتین تلویزیون. نقشم در سریال کوتاه بود اما به شدت موثر و همین است که درباره شباهتهای آن با آدمهای بیرونی حرف زده میشود. دوست دارم باز هم از این اتفاقات خوب در تلویزیون بیفتد و من هم در آن مشارکت داشته باشم.
* اینکه متنهای خوبی به دستتان نمیرسد از کیفیت پایین اغلب سریالهای تلویزیونی هم معلوم است. اما خودتان چرا دست به کار نمیشوید و مثل دهه شصت «آینه»ای دیگر نمیسازید؟
برایم جالب است که همین سریال «آینه» در بازپخش از شبکه «شما» آن هم بعد از نزدیک به سه دهه همچنان برای مخاطبان جذابیت برانگیز است. من این سریال را زمانی ساختم که ممیزی تلویزیون به شدت زیاد بودم و من هم با رعایت تمامی موازین کار را تولید کردم به نحوی که حتی یک گاف هم از کار نمیتوانستند بگیرند. اما آن زمان شرایط آدمها فرق میکرد؛ هم شرایط آدمهای دوروبرمان و هم شرایط مدیران تلویزیون. آن موقع برای کار به سراغ آدمهای امتحان پس داده میرفتند و در این بین من هم میتوانستم ایدههایم را عملیاتی کنم ولی در سالهای اخیر کسی حالی هم از ما نمیپرسد.
* آیا فیلمنامه آمادهای داشتهاید که نیاز به حمایت مسئولان داشته باشد و آنها همکاری نکنند؟
همین الان سه فیلمنامه آماده دارم هم برای سریال و هم برای فیلم سینمایی! بارها به شبکههای مختلف هم پیشنهاد همکاری دادهام اما آنها میگویند پول نداریم! خوتان سرمایه بگذارید و تولید کنید. خوب من سرمایه م کجا بود که بیایم و سریال بسازم.
* به نظر میرسد شما هم به مانند بسیاری از باتجربهها، به علت نداشتن رابطه در سیستم بیکار ماندهاید.
متاسفانه مدتهاست که سیستمهای دولتی ما از این نقیصه رنج میبرند که در آنها، رابطه جای ضابطه را گرفته است و تا وقتی رابطه ملاک پیشبرد کار است من و امثال من به جایی نمیرسیم.
* فکر میکنید بالاخره چه زمان ابن وضعیت بهبود پیدا میکند؟
حداقل تا وقتی که من زندهام بهبودی حاصل نخواهد شد. مطمئن باشید جز این نخواهد بود.
* فقط میتوانم دعا کنم که بیشتر به شماها بها داده شود.
خیلی دوست دارم که شرایط کار برایم فراهم شود اما در این مملکت نه دعا میگیرد و نه نفرین! این توصیه دوستانه را جدی بگیر؛ نه برای کسی دعا کن و نه او را نفرین کن.
* ..پس چه باید کرد؟
فقط باید به تماشای پیرامون نشسته و شاهد از دست رفتن همه چیز باشیم...
انتهای پیام
کم کار شدهام چون واقعا کار خوب نیست. من همیشه آمادگی فعالیت داشتهام اما وقتی کار نیست چه میشود کرد جز تماشا! درباره سریال «پژمان» هم بعد از مدتها متن خوبی به دستم رسید و فهمیدم علیرغم کوتاه بودن جای کار زیادی دارد و راحت با مخاطب ارتباط برقرار میکند پس قبول همکاری کردم و خوشحالم که کار با مخاطبان ارتباط برقرار کرد. همین الان سه فیلمنامه آماده دارم هم برای سریال و هم برای فیلم سینمایی! بارها به شبکههای مختلف هم پیشنهاد همکاری دادهام اما آنها میگویند پول نداریم! خودتان سرمایه بگذارید!
شبکه ایران در ادامه نوشت: غلامحسین لطفی هنرمندی است که مخاطبان از او خاطرات بسیار دارند؛ چه در دهه 60 که او با کارگردانی مجموعه ای به نام «آینه» استارت تولید سریالهای روتین تلویزیونی را زد تا سالهای بعد که به عنوان بازیگر در آثاری مانند «سرب»، «پرده آخر»، «مرد آفتابی» و «بعداز ظهر سگی سگی» ظاهر شد همواره تصویر سینماگری مردمی و خوش مشرب بود که از او در ذهن مخاطبان ثبت گردید.
با این حال فعالیت بازیگری لطفی در سالهای اخیر کمتر شده و هر از گاه نقشهایی کوتاه نظیر آنچه در یک قسمت از سریال «پژمان» ارائه داد را از او می بینیم. با او درباره اوضاع و احوال روزهای اخیرش صحبت کردهایم.
* مدتی است از شما خبری نبود تا بالاخره بار دیگر در اپیزودی از سریال «پژمان» در نقش مدیر یک باشگاه شهرستانی ظاهر شدید.
اوضاع و احوال این طوری است دیگر. کم کار شدهام چون واقعا کار خوب نیست. من همیشه آمادگی فعالیت داشتهام اما وقتی کار نیست چه می شود کرد جز تماشا! درباره سریال «پژمان» هم بعد از مدتها متن خوبی به دستم رسید و فهمیدم علیرغم کوتاه بودن جای کار زیادی دارد و راحت با مخاطب ارتباط برقرار میکند پس قبول همکاری کردم و خوشحالم که کار با مخاطبان ارتباط برقرار کرد.
* از کار با سروش صحت بیشتر بگویید. بسیاری نقش شما را در این فیلم کاریکاتوری از مدیر باشگاه استیل آذین می دانستند.
درباره شباهت چیزی نگویم بهتر است. اما متن «پژمان» به شدت متفاوت است از متنهای روتین تلویزیون. نقشم در سریال کوتاه بود اما به شدت موثر و همین است که درباره شباهتهای آن با آدمهای بیرونی حرف زده میشود. دوست دارم باز هم از این اتفاقات خوب در تلویزیون بیفتد و من هم در آن مشارکت داشته باشم.
* اینکه متنهای خوبی به دستتان نمیرسد از کیفیت پایین اغلب سریالهای تلویزیونی هم معلوم است. اما خودتان چرا دست به کار نمیشوید و مثل دهه شصت «آینه»ای دیگر نمیسازید؟
برایم جالب است که همین سریال «آینه» در بازپخش از شبکه «شما» آن هم بعد از نزدیک به سه دهه همچنان برای مخاطبان جذابیت برانگیز است. من این سریال را زمانی ساختم که ممیزی تلویزیون به شدت زیاد بودم و من هم با رعایت تمامی موازین کار را تولید کردم به نحوی که حتی یک گاف هم از کار نمیتوانستند بگیرند. اما آن زمان شرایط آدمها فرق میکرد؛ هم شرایط آدمهای دوروبرمان و هم شرایط مدیران تلویزیون. آن موقع برای کار به سراغ آدمهای امتحان پس داده میرفتند و در این بین من هم میتوانستم ایدههایم را عملیاتی کنم ولی در سالهای اخیر کسی حالی هم از ما نمیپرسد.
* آیا فیلمنامه آمادهای داشتهاید که نیاز به حمایت مسئولان داشته باشد و آنها همکاری نکنند؟
همین الان سه فیلمنامه آماده دارم هم برای سریال و هم برای فیلم سینمایی! بارها به شبکههای مختلف هم پیشنهاد همکاری دادهام اما آنها میگویند پول نداریم! خوتان سرمایه بگذارید و تولید کنید. خوب من سرمایه م کجا بود که بیایم و سریال بسازم.
* به نظر میرسد شما هم به مانند بسیاری از باتجربهها، به علت نداشتن رابطه در سیستم بیکار ماندهاید.
متاسفانه مدتهاست که سیستمهای دولتی ما از این نقیصه رنج میبرند که در آنها، رابطه جای ضابطه را گرفته است و تا وقتی رابطه ملاک پیشبرد کار است من و امثال من به جایی نمیرسیم.
* فکر میکنید بالاخره چه زمان ابن وضعیت بهبود پیدا میکند؟
حداقل تا وقتی که من زندهام بهبودی حاصل نخواهد شد. مطمئن باشید جز این نخواهد بود.
* فقط میتوانم دعا کنم که بیشتر به شماها بها داده شود.
خیلی دوست دارم که شرایط کار برایم فراهم شود اما در این مملکت نه دعا میگیرد و نه نفرین! این توصیه دوستانه را جدی بگیر؛ نه برای کسی دعا کن و نه او را نفرین کن.
* ..پس چه باید کرد؟
فقط باید به تماشای پیرامون نشسته و شاهد از دست رفتن همه چیز باشیم...
انتهای پیام