پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نگاهي به بافت مذهبي مناطق مورد حمله و اشغال شده «داعش» نشان ميدهد، اغلب مناطق سنينشيناند، سوال اين است که چرا داعش مناطق سنينشين را آماج حملات خود قرار ميدهد و مناطق شيعهنشين يا علوينشين کمتر مورد حمله آن واقع شدهاند؟
نگاهي به نقشه مناطق تحت تصرف گروه تروريستي تکفيري «داعش» در دو کشور عراق و سوريه نشان ميدهد، اغلب مناطقي که اين گروه آنها را به تصرف خود درآورده، داراي بافت جمعيتي سني است و شيعيان يا علويها در آنها يا اصلا وجود ندارند يا در اقليت قرار دارند.
مهمترين مناطق تحت تصرف داعش در عراق
در عراق داعش مناطقي از استانهاي اين کشور را به تصرف خود درآورده که به «مثلث سني» در اين کشور معروف است و چهار استان ديالي، الانبار، صلاح الدين و بغداد را شامل ميشود که جمعيتي بالغ بر ۱۰ ميليون نفر را در خود جاي ميدهند. به اين ترتيب ملاحظه ميشود، داعش در استانهايي مانند «کربلا»، «نجف» و «بصره» که داراي اکثريتي شيعي است، يا اصلا حضور و فعاليت ندارد، يا اين حضور و فعاليت بسيار کم رنگ است.
مهمترين مناطق تحت تصرف داعش در سوريه
در کشور سوريه نيز گزارشهاي موجود تاکيد ميکند، عمده مناطق تحت تصرف داعش مناطقي در استانهاي «رقه»، «حسکه» و «دير الزور» را شامل ميشود که در شرق، شمال شرق و شمال اين کشور واقع شدهاند و داراي اکثريتي سني هستند. البته اکثريت ساکنان استان حسکه را کُردها تشکيل ميدهند که اهل سنت به شمار ميآيند.
ويژگيهاي جمعيتي مناطق تحت تصرف داعش
تاملي در بافت مناطق تحت تصرف داعش نشان ميدهد، اغلب مناطق تصرف شده توسط اين گروه، روستاها و شهرکهاي کوچک به دور از مراکز استانها و شهرهاي بزرگ هستند که داراي بافت قبيلهاي و عشيرهاي ميباشند. دور بودن از مرکز، اين احساس را در عشاير و قبايل اين مناطق ايجاد کرده بود که به عمد توسط دولتهايشان ناديده گرفته و به حاشيه رانده ميشوند. اين احساس نارضايتي و آزردگي زماني تشديد شد که اختلاف مذهبي با دولت مرکزي نيز به آن افزوده شد.
در عراق مثلاً استان الانبار به عنوان يک استان سني نشين با ساختار و بافت عشيرهاي، به اين جهت به کانون فعاليت داعش و نفوذ آن تبديل شد، چون تا پيش از سرنگوني رژيم بعث، يکي از مهمترين پايگاههاي «صدام حسين» و حزب «بعث» بشمار ميآمد و پس از سرنگوني رژيم بعث تا مدتها مکاني امن براي بازماندگان اين رژيم بود و به همين دليل به کانون مقاومت در برابر دولتهاي جديد روي کار آمده در عراق تبديل شد.
اين درحالي است که بايد توجه داشت، استان الانبار از جمله کانونهاي فعاليت گروه تروريستي تکفيري «القاعده» نيز بشمار ميآمد، گروهي که داعش را ميتوان يکي از زير مجموعههاي آن دانست، بنابراين عجيب نيست، اگر گزارشهاي امنيتي عراق تاکيد کنند، در تظاهرات مردم استان الانبار در اواخر سال ۲۰۱۲، عناصر داعش نيز حضور داشتند تا با دامن زدن به اعتراضها، از آنها به سود خود بهره برداري کنند.
اوضاع در سوريه نيز تفاوت چنداني با عراق ندارد، به عنوان مثال در بررسي دلايل نفوذ داعش در استان دير الزور در مييابيم که بافت جمعيتي اين مناطق مختلف اين استان عشايري و قبايلي با اکثريت اهل تسنن است که به دليل دوري از مرکز و محروميت اغلب جوانان آن در کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس مشغول بکار و تحت تاثير افکار و انديشههاي سلفي وهابي بودهاند و اين زمينه را براي بسياري از عشاير اين مناطق هموار کرد تا جذب گروههايي همانند داعش شوند.
فرآيند تحول و دگرگوني داعش
از زمان اعلام موجوديت داعش در کشور سوريه در ۱۳ آوريل ۲۰۱۳ ميلادي تاکنون اين گروه تروريستي تکفيري شاهد ۴ مرحله از تحول و درگرگوني بوده است.
در اولين مرحله اين گروه نيازي مبرم به گسترش دامنه نفوذ و تصرف مناطقي براي خود چه در سوريه و چه عراق داشت، بالطبع تصرف مناطق علوي نشين در سوريه و مناطق شيعي نشين در عراق که در تعارض و تضاد ديدگاهي و مذهبي با داعش قرار داشتند و از حمايت دولت مرکزي برخوردار بودند، نميتوانست اقدامي منطقي از سوي اين گروه باشد، اين درحالي است که داعش به خوبي ميدانست، در حمله به اين مناطق حتي اگر موفق هم بود و نبردها را به سود خود رقم ميزد، نميتوانست، به حفظ و ادامه بقاي خود در آنها اميدوار باشد، چون آنچه بقاي داعش در مناطق تحت تصرفش را تضمين ميکرد، پذيرش مردمي و پناه دادن به آن بود که چنين پذيرشي در مناطق شيعه نشين و علوي نشين وجود نداشت.
علاوه بر اينکه در آن برهه، داعش از قدرت و تجهيزات و تسليحات نظامي چنداني برخوردار نبود تا تصرف چنين مناطق و شهرهايي برايش ممکن باشد. به همين منظور مناطق سني نشين به کانون توجهات داعش تبديل شدند، مناطقي که در داخل زمينه پذيرش داعش پيشتر در آنها ايجاد شده بود.
به اين ترتيب اولين مرحله از فرآيند شکل گيري داعش با تمرکز اين گروه تروريستي تکفيري بر مناطق سني نشين و نارضايتيهاي موجود در آنها رقم خورد. در دومين مرحله، داعش نياز به اين داشت تا احساسات طايفهاي، مذهبي و ضد دولتي مناطق هدف را تحريک کند و اين مناطق و ساکنان آن را مورد ظلم و تبعيض واقع شده جلوه دهد.
در اينجا رسانههاي مغرض با داعش همراه ميشوند و هجمه رسانهاي گستردهاي عليه مناطق سني نشين عراق و سوريه آغاز ميشود. در اين موج تبليغي ساکنان اين مناطق به قيام عليه دولت مرکزي جهت احقاق حقوق تشويق شده و داعش به عنوان منجي به آنها القا ميشود.
به اين ترتيب داعش وارد سومين مرحله از فرآيند تحول و دگرگوني خود ميشود و مناطق مختلف سني نشين در سوريه و سپس عراق هدف حملات اين گروه قرار ميگيرند و يکي پس از ديگري سقوط کرده، اشغال ميشوند. با اشغال بخشهايي از مناطق سني نشين در عراق و سوريه سومين مرحله از فرآيند تحول و دگرگوني در داعش نيز پايان مييابد تا اين گروه وارد چهارمين مرحله از مراحل شکل گيري خود شود.
در اين مرحله که بايد آن را مرحله افشاي ماهيت واقعي داعش و روي گرداني از آن به شمار آورد، عشاير و قبايل اهل سنتي که به اميد نجات و رهايي و زندگي بهتر روي به داعش آورده بودند، از ماهيت و اهداف واقعي اين گروه آگاه ميشوند، اما چه شود که تبديل به بزرگترين قرباني آن ميشوند. در عراق گزارشهاي موجود تاکيد ميکنند، داعش تنها ظرف ۸ ماه ۱۲ کشتار بزرگ عليه اهل تسنن اين کشور مرتکب شده که در جريان آنها دستکم ۵ هزار نفر کشته و دهها هزار نفر زخمي شدهاند.
در سوريه مرکز حقوق بشر سوريه اعلام کرد، تصاوير، کليپها و اطلاعات منتشر شده در رسانههاي مختلف الکترونيکي از جمله شبکههاي اجتماعي ثابت ميکند، داعش مرتکب يک هزار ۶۰۷ مورد جنايت منجر به قتل در مناطق سني نشين شده است.
اين جنايات داعش در برهه زماني اواسط ژوئن ۲۰۱۳ تا اواسط ژانويه ۲۰۱۴ را در برميگيرد و محل وقوع جنايات همگي مناطق سني نشين بودهاند، همچنين مشخص شده که ۵۸۸ نفر قربانيان غير نظامي بوده و به شکل ميداني اعدام شدهاند، اين درحالي است که در ميان اين قربانيان ۶۷ کودک و ۵۳ زن بچشم ميخورد.