arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۹۶۷۵
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۱۱ - ۰۵ تير ۱۳۹۰

اقتصاد داني که توانست بحران سال 2008 را در دهه 1990 پيش بيني کند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پویا جبل عالمی در دنیای اقتصاد نوشت: حران سال 2008 ميلادي همه ما را متعجب کرد. اين بحران نشان داد که اعتماد اقتصادي توهم بوده و اين موضوع موجب بي ثباتي اقتصاد شد.

     اين وضعيت موجب شد تا اقتصاددانان از خود بپرسند که چه چيز باعث شد تا اقتصاددانان اين گونه در بي اطلاعي غرق شوند. اين خيلي طبيعي بود که برخي از خود بپرسند: چه کسي توانست بحران سال 2008 را بهتر پيش بيني کند؟

    چندين اقتصاددان وجود دارند که در مورد مشکلات عميق و ريشه اي هشدار دادند و در عين حال مشکل را در يک افق زماني پيش بيني کردند. بسياري از اين افراد به خاطر پيش بيني هايشان مورد توجه قرار گرفتند و من نمي خواهم چيزي از اين توجه به آنها کم کنم. من تنها مي خواهم بر پيش بيني يک اقتصاددان تاکيد کنم که زودتر از همه اين پيش بيني دقيق را انجام داد. دانش زيادي پشت اين پيش بيني خيره کننده وجود دارد که من مي خواهم اين دانش و معرفت را به رخ کشم. اين پيش بيني توسط دوست قديمي من فرد فولدواري انجام شد، کسي که همکار سردبير همين نشريه، Econ Journal Watch نيز هست. در سال 1997، فولدواري مقاله اي تحت عنوان «ادوار تجاري: تلفيقي جورجيستي- اتريشي» در مجله American Journal of Economics and Sociology به چاپ رساند. فولدواري مي گويد که افزايش و توسعه پول و اعتبار موجب سرمايه گذاري ساختگي در کالاهاي سرمايه اي با مرتبه بالاتر مي شود و اين موجب چرخه هاي بورس بازي در زمين و مستغلات مي شود. وي به ويژه قيمت زمين و مستغلات را به عنوان شاخصي براي رونق ناپايدار و در نتيجه رکود محتمل الوقوع مي گيرد. وي اين طرز تلقي خود را در روي مطالعات تاريخي ايالات متحده انجام مي دهد و از نظرات هومر هويت (1933) که مبتني بر ادوار قيمتي مستغلات است، استفاده مي کند.
    اين آخرين جمله اي است که فولدواري (1997) مي نويسد: «دوره هاي 18 ساله در ايالات متحده و ادوار مشابه آن در کشورهاي ديگر به نظريه ادوار جورجيستي- اتريشي، قدرت پيش بيني کردن مي دهد. بزرگ ترين رکود و بحران 18 سال بعد از رکود سال 1990 يعني در حدود سال 2008 رخ مي دهد، البته اگر مزاحمت هايي چون جنگ جهاني رخ ندهد. تلفيق جورجيستي – اتريشي، اين راه تحقيقاتي را باز مي کند که مي تواند ادوار تاريخي را با جزييات آزمون کند. البته کارهاي بيشتري بر روي مطالعات کاربردي لازم است تا ارتباط عرضه پول، بازارهاي مستغلات و ادوار تجاري آشکارتر شود، اما بر مبناي شواهدي که اکنون موجود است، بخش جورجيستي اين تلفيق بر آمده از بينش هنري جورج است که اولين نظريه ها در مورد ادوار تجاري را ارائه داد، تئوري که توسط وقايع تاريخي بعدي تاييد شد و تشريحي مهم و مرتبط را در مورد رونق ها و رکود ها ارائه داد (فولدواري 1997، 538).»
    پيش بيني فولدواري در سال 1997 از يک رکود بزرگ در سال 2008 محقق شد، پيش بيني که نه برآمده از يک حدس بود و نه مشتي بود از خروارها پيش بيني. دکتر فولدواري يک نويسنده مجله نبود، بلكه يک اقتصاددان آکادميک حرفه اي بود. بعد از پيش بيني سال 1997، فولدواري باز هم داده هاي آماري را در سال هاي بعد پيگيري کرد و آمار بر صحت پيش بيني اوليه گواهي مي دادند، از همين رو وي در مقالات عمومي بر اين پيش بيني تاکيد کرد، اما مهم ترين اين نوشته ها، جزوه اي بود که وي در بهار سال 2007 پيش از شروع بحران تحت عنوان «رکود بزرگ سال 2008» به چاپ رساند. فولدواري به عنوان کسي قلمداد مي شود که بحران سال 2008 را به خوبي پيش بيني کرد.
    تازه فراموش نکنيم که يک تاخير دوساله براي پروسه بررسي و چاپ مقاله علمي سال 1997 وجود دارد و وي اين مقاله را در سال 1995 نوشته است، يعني وي 13 سال قبل از بحران آن را پيش بيني کرد. تمايز ديگر پيش بيني فولدواري نسبت به ديگر پيش بيني ها اين است که پيش بيني اش در يک مجله معتبر علمي با داوري علمي چاپ شده است. در واقع مجله American Journal of Economics and Sociology در سال 1941 تاسيس شد و براي مدت طولاني داراي ايندکس علوم اجتماعي است.
    وقتي بحران در سال 2008 آغاز شد، علم اقتصاد زير فشار قرار گرفت، اما تنها يک ژورنال علمي آن هم در سال 1997 توانسته بود اين بحران را پيش بيني کند. من در اين جا سعي مي کنم تا ابعاد اين پيش بيني قابل تقديري را که کم مورد توجه قرار گرفت، به طور خلاصه روشن کنم. من اميدوارم که آگاهي از پيش بيني فولدواري بتواند پيش بيني وي و يکتايي زمين را در متن تحليل اقتصاددانان قرار دهد. زمين تنها منبعي است که قابليت انتقال ندارد و البته نمي تواند خلق، نابود يا پنهان شود و بسيار نادر است که در زمان کنوني زميني کشف شود. براي درک بيشتر نظرات فولدواري، جزوه «رکود بزرگ سال 2008» را ورق مي زنيم:«دوعامل براي ايجاد ادوار تجاري وجود دارد. يکي عامل مالي و ديگر عامل حقيقي. عامل مالي با افزايش و رشد پول و اعتبار توسط سيستم بانکي ايجاد مي شود. توسعه پولي موجب کاهش نرخ هاي بهره مي شود و همين باعث مي شود تا بانک ها بتوانند پول بيشتري را قرض دهند. نرخ هاي بهره پايين باعث افزايش سرمايه گذاري و خريد در مستغلات مي شود. عامل حقيقي ادوار تجاري خود را اينجا نشان مي دهد که با افزايش سرمايه گذاري، سازه ها و بورس بازي مستغلات افزايش مي يابد. در نقطه اوج رونق اقتصادي، قيمت مستغلات بالاست و نرخ هاي بهره نيز برگشته و در حال افزايش است. اين موجب افزايش هزينه ها شده و باعث کاهش ساخت و ساز و خريد مي شود و در نتيجه رشد اقتصادي کاهش مي يابد. تداوم روند نزولي موجب توقف توسعه پولي شده، سرمايه گذاري و تقاضا براي کالاها را کاهش مي دهد و تمام اقتصاد دچار رکود مي شود و سپس مي تواند به بحران و رکود بزرگ ختم شود.
    اقتصاد ايالات متحده، حاکي از چرخه هاي تجاري حدودا 18 ساله در مستغلات است. تنها دو استثنا براي اين دوره هاي 18 ساله وجود داشته است. يکي پس از رونق دهه 1920 که بايد رونق بعدي در دهه 1940 رخ مي داد، اما به دليل جنگ جهاني دوم که ميليون هاي آمريکايي خارج از کشور بودند و بيشتر حجم اقتصاد به جنگ اختصاص داده شده بود، اين امر رخ نداد. از همين رو چون رونق مستغلات رخ نداد، پس از جنگ نيز رکودي به وقوع نپيوست، اما رونق باز از دهه 1950 آغاز شد.
    استثناي ديگر در دهه 1970 رخ داد، زماني که هم تورم بالابود هم بيکاري. بهاي کالاهايي چون طلا، نقره، جواهرات و زمين نيز به طور ذاتي بالابود و افزايشي تا زماني که فدرال رزرو تصميم گرفت روند افزايشي عرضه پول را متوقف کند و همين امر موجب نزول چشمگير قيمت در دهه 1980 شد.»
    فولدواري در جاي ديگر مي گويد: «همچنان که براي اولين بار اقتصاددان آمريکايي هنري جورج نشان داد، متعاقب بهبود اقتصادي از وضعيت رکودي، ابتدا کاهشي در مستغلات خالي وجود دارد و وقتي مستغلات خالي کم شد، قيمت زمين افزايش مي يابد و بعد بورس بازان شروع به خريد مستغلات مي کنند، زيرا انتظار دارند بهاي مسکن و اجاره خانه همچنان افزايش يابد. وقتي بهاي مستغلات افزايش مي يابد اين تنها به خاطر افزايش قيمت زمين است نه ارزش ساخت. ارزش زمين افزايش مي يابد؛ زيرا عرضه آن ثابت است و تقاضا افزايشي است، اما عامل اصلي افزايش قيمت مسکن به دليل يارانه ضمني و پنهان بزرگي است که نصيب مالکان زمين مي شود.
    خدمات عمومي که با رشد اقتصادي، افزايش مي يابد باعث مي شود تا ارزش زمين بيشتر شود در حالي که ماليات املاک تنها بخش کوچکي از اين ارزش اضافي را باز مي گرداند و بنابراين کالاهاي عمومي موجب افزايش قيمت زمين و اجاره خانه مي شود. در نتيجه بخش قابل توجهي از ثروت حاصل شده از رشد اقتصادي در قيمت زمين خود را نشان مي دهد. فرد هريسون (2005) به اين فرآيند «قانون جذب» مي گويد که هسته اصلي در نظريه زمين هنري جورج (1987) است.
    اين مزيت مالياتي موجب جذابيت هر چه بيشتر مستغلات مي شود، اما اين منافع کمتر نصيب خريدار تازه مي شود؛ زيرا وي تمام اين افزايش قيمت زمين را مي پردازد. در واقع خريدار تازه زماني مي تواند از داشتن خانه عايدي کسب کند که بهاي زمين رشدي بالاتر از دارايي هاي ديگر داشته باشد.
    اما آنچه نقش زمين را در اقتصاد بالامي برد اين است که سيستم مالي متکي به ضمانت هايي است که وابسته به زمين است، اما اين ضمانت وقتي ايمن است که قيمت هاي زمين همين طور افزايشي باشد. وقتي اقتصاد رشد دارد قيمت زمين افزايش مي يابد و مالکان سود زيادي مي برند. تقاضاي بورس بازي نيز موجب افزايش سريع قيمت مستغلات مي شود.
    با اين وجود اقتصاد همواره شاهد افزايش قيمت ها نخواهد بود. در واقع اگرچه به نظر مي رسد زمين يک ضمانت سفت و قابل اعتباري باشد؛ اما اين توهم است. پس از آنکه نسبت قيمت زمين به اجاره به خاطر بورس بازي افزايش يافت، اين قيمت بايد به نسبت هاي تاريخي خود بازگردد، زيرا سر انجام قيمت زمين وابسته به اجاره اي است که مي توان از آن گرفت. از اين جا است که چون کل سيستم وابسته به زمين و قيمت آن است، اقتصاد دچار رکود مي شود.»
    اينها همه بحث هايي است که فولدواري پيش از ايجاد بحران مي کند و با تلفيق تفکر اتريشي و انديشه هنري جورج بر رکود سال 2008 تاکيد مي کند. البته بايد اين نکته را اضافه کنم که نظرات ديگري نيز نزديک به نظرات فولدواري در دهه 1990 ابراز شده که بهترينش نظرات فرد هريسون است.
    به هر حال هدف من از اين مقاله آن بود تا فرد ديگري را به جامعه علمي و مردم معرفي کنم و البته اين احتمال را افزايش دهم تا اقتصادداناني که به تجربه ثابت شده که پيش بيني هايشان درست است، در آينده مورد توجه قرار گيرند.
نظرات بینندگان