arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۱۴۷
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۰۰ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۰

شيادها و سر «بي کلاه» عابدزاده ؛ غم نامه اي براي تنهايي هاي يک عقاب

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
1 - آخرين مصاحبه احمدرضا عابدزاده با رسانه ها، بوي غم و غربت مي دهد. واپسين واگويه هاي عقاب بلندپرواز آسيا، در واقع درد دل هايي است که درد به دل هر شنونده اي مي اندازد. شکايت غريبانه محبوب ترين فوتباليست تاريخ ايران از انزوا و خانه نشيني را که مي شنويم، تک تک خاطرات مان از دستان چسبناک و قامت رعنا و چشمان خندان آقاي شماره يک، مثل خوره به جان مان مي افتند و عذاب مان مي دهند.

احمدرضا از فراموش شدنش مي گويد و از مديراني حرف مي زند که از خطر پايگاه اجتماعي اش مي هراسند و حاضر نيستند ريسک همکاري با او را قبول کنند. به اين ترتيب مرد اول سنگرهاي اين مملکت و فاتح بلند بالاي ملبورن و ژرلان، از کنج دروازه هاي فوتبال به کنج خانه اش رانده مي شود تا مديحه گويي ها و مرثيه سرايي ها در موردش، براي روزي محفوظ بمانند که جسمش مثل جان حجازي عادت نفس کشيدن را ترک مي کند.

احمدرضاي فراموش شده از جفاي روزگار مي نالد و ما نيز چنين مي کنيم. اگر شکايت او مربوط به تابستان 90 خورشيدي مي شود، عريضه ما به زمستان 80 شمسي برمي گردد؛ همان سياه سرماي ظالم که اسطوره سرفرازمان را به زانو درآورد و چنانش کرد که امروز، ديگران مي توانند عزلت نشينش کنند و معرکه اين فوتبال را بدون عقاب تيزچنگالش بگردانند. اي کاش تقويم اين سرزمين، هيچ يازده اسفند هزار و سيصد و هشتادي نداشت...!

2 - مردي که سال ها رخت عذاب و اضطراب را به تن خودش مي دوخت تا جامه رنج و اندوه را از پيکرهم ميهنانش به درآورد و خنده را بر لبان شان بنشاند، امروز غمگين ترين آدم شهر ماست. جماعت عاشق پيشه ايراني براي نزديک به 20 سال در همه لحظاتي که نگاهي نگران به ميدان داشتند، ياد عقاب شان مي افتادند و آرام مي گرفتند، اما اکنون اين خود عقاب است که طعمه چنگال تنهايي و بي تفاوتي شده و در اوج شهرت، غم غربت را تجربه مي کند. براي نيمي از مردمان اين سرزمين که بچه هاي نسل جنگ و جان کندن بعد از جنگ براي جبران ويراني ها و رسيدن از زير صفر به خود صفر هستند، براي آنها که اولين روزهاي زندگي شان را با لالايي هولناک آژيرهاي رنگي به خواب رفتند و نخستين خاطرات نوجواني شان با تاريکي پناهگاه ها و صداي سوت موشکباران دشمن به «کابوس» تبديل شد و براي آنان که لابلاي آوار به جامانده از جاه طلبي هاي کور دژخيم بيگانه، ملتمسانه پي شور و شادي مي گشتند، احمدرضا عابدزاده نمادي از نشاط و موفقيت و سمبل جسارت و استقامت بود.

او قهرماني بود که نمي ترسيد؛ نه از مهاجمان سرشناس کانگوروها که توپ يکي شان را يک دستي گرفت و يکي ديگرشان را محض تفريح و سرگرمي به کام کارت زرد داور فرستاد، نه از حملات آمريکايي هاي خشمگين که تک به تک هاي شان را مي گرفت و بعد با ترحم و دلسوزي به آنها دلداري مي داد، نه از تماشاگرنمايي که با چاقو آمد، اما به لطف پشتک واروهاي به يادماندني احمدرضا تبديل به فرشته نجات ايرانيان شد، نه از غول «داربي» که 13 بار با لباس هاي سرخ و آبي تجربه اش کرد و هرگز نباخت و نه حتي از 60 هزار هوادار «بي ادب» استراليايي، به قول جواد خياباني! احمدرضا عابدزاده براي مدتي طولاني بخشي از عزت نفس و قوت قلب ايراني ها بود.

مسابقات فوتبال در برهه اي به درازاي دو دهه، به دو نوع کلي تقسيم مي شدند؛ دسته اول، بازي هايي که عابدزاده در آنها حضور داشت و خيال مان راحت بود و دسته دوم، بازي هايي که احمدرضا را نداشتند و تبديل مي شدند به نمايش هاي 90 دقيقه اي ترس و بي اعتمادي و استرس. حتي حافظه ضعيف افکار عمومي هم هنوز ردپاي پررنگ عقاب را در پيشاني نوشت معاصر اين فوتبال فراموش نکرده است و همين خاطرات از ياد نرفتني هم هستند که تحمل انزواي اين روزهاي احمدرضا را دشوارتر مي کنند.

3 - گله ما از «امروز» نيست. بذر اين غصه زماني پاشيده شد که آن بيماري نفرين شده، عقاب ما را «کسري نشين» کرد. يازده اسفند لعنتي، همه شواهد را براي صدور حکم خانه نشيني عابدزاده در اختيار مسؤولان وقت گذاشت؛ يک حمله عصبي شديد، چند ماهي استراحت، چند سالي مداوا و اين مختصر لکنت زبان و آشفتگي بيان به جامانده که انگار جرم بزرگي است در روزگار ترکتازي وراج ها و زبان بازها! آيا اين همه دليل براي محو عقاب کافي نيست؟

نمي دانيم اگر ساختار اين فوتبال سر و ساماني داشت و حساب و کتابي، مسوولانش چگونه خدمات يکي از ارزشمندترين الماس هاي کشورشان را ارج مي گذاشتند و چطور ترتيبي مي دادند که خارج از حوزه مسووليت هاي فني، دست کم عزت و حرمت يکي مثل احمدرضا عابدزاده محفوظ بماند و جسم و جانش گوشه فست فود رو به پوسيدگي و فرسايش نگذارد.

با اين وجود، يک چيز را کاملا واضح و روشن مي دانيم و آن اينکه خيلي ها در اين فوتبال نان مريضي عابدزاده را خوردند و خوش اقبال بودند که بيماري، عقاب را به محاق برد. کجا رياکاران و نقاب داران به اين راحتي مي توانستند دفتر و دستک راه بيندازند و کجا بوقچي ها جرات مي کردند با اسطوره ها گردگيري کنند و خط و ربط اربابان شان را جلوي راه اين فوتبال بگذارند، اگر هنوز مردي در ويترين اين فوتبال مي درخشيد که فقط اسمش چند 10 هزار نفر را به ورزشگاه مي کشاند و آنقدر جنم و جربزه داشت که در اوج قدرت سلطان علي پروين، حکم سرمربيگري پرسپوليس را بگيرد و بازيکنان جوانش را تمرين بدهد؟

بخت يار خيلي از اين آقايان بود که آن بداقبالي زمستاني بزرگ، سنگرباني را که اوليورکان براي بوسيدنش صد متر دويد، به وضعيتي رساند که در ساختمان باشگاه خودش اسير زنده کردن مبلغي مطالبه معوقه شود و فلان بوقچي جرات عرض اندام در مقابلش را پيدا کند.

4 - چند روزي بيشتر از انتشار خبر کلاهبرداري يک فرصت طلب از احمدرضاعابدزاه و سؤ استفاده وي از نام عقاب آسيا نمي گذرد. بله؛ اينجا ايران است، جايي که وقتي مسؤولان کوتاهي مي کنند و باعث مي شوند در بازار عزت،احترام و توجه، سر اسطوره کم نظيري مثل عابدزاده «بي کلاه» باقي بماند،دزدها به تلافي مي آيند و «کلاه» مخصوص خودشان را بر سر او مي گذارند!

رسول بهروش
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
سهیل
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۵:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
1
10
چشمانم پر اشک شد...
درود به شرف رسول بهروش
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
0
11
عقاب هاي اين مملكت را زماني كه زنده هستند دريابيم ، نه زماني كه ديگر در ميان ما نيستند.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
1
7
پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است - از همت داود نبی بخت بلند است- افتادگی آموز اگر طالب فیضی - هرگز نخورد آب زمینی که بلند است. تصور نمی فرمایید بعضی بلاهایی که سر ما می آید از غرور و .... بیجای خود ما است؟
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
1
6
عابدازده به گردن همه ما ایرانی ها حق داره و بارها باعث شادی دل کودکان پیر و جوان ایرانی شد از خدا می خواهم عزت او را همیشه نگهداره که چه خدمتی بالاتر از اینکه بارها باعث خوشحالی و خنده ایرانی ها شده است.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
0
5
بارها در هنگام عبور از شريعتي وي را تنها و در خود غرق در مقابل اغذيه فروشي اش در پياده رو خيابان ديده ام.خيلي دلم ميخواست يدانم به چه ميانديشد واين غم سنگين در چهره اش چگونه بر اعتماد نفس فوق العاده اش تفوق يافته.بله رسول جان اين ايران است اما هميشه مثل امروز نبوده است و بر خلاف تو من گله ام از امروز است.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
0
1
حالا چقدر از عابدزاده گرفتيد واسه درج اين خبر خوبه افادي مثل عابدزاده براي دريافت مطالبات خود رسانه پيدا مي‌كنند ولي مردم دورترين نقطه در استان مازندران كه آب براي نوشيدن ندارند رسانه اي پيدا نمي‌كنند وحرف دلشون بزنند واين گرما تابستان پر از بمياري واگير به ناچار بايد از آب آلوده استفاده كنند ومسئولان استان در قبال در خواست براي روند بهسازي قنات احياء قنات آب آلوده نيز مي‌گويند دستگاه بيل بكهو زنجيري نداريم يعني توي استان مازندران يك دستگاه بيل بكهو پيدا نمي‌‌شود
شهرام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
0
3
افرین بر تو رسول جان عقاب همیشه در قلب ماست
رضا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
0
6
با احمدرضا کاری ندارم اما این مملکت مملکت اسطوره کشی است!
ايران
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
0
1
مسول كيلويي چند؟
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۰
0
4
من خودم استقلالی هستم ولی همیشه میگم احمد رضا عابدزاده ما دوست داریم!!!!!!

مسئولین به عشق پولشون سر کنن ما مردم عشق احمد رضا عابدزاده بسمونه!
مهرداد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۰
0
0
فکر کنم آقای رسول بهروش که این متن رو نوشتند یا نویسنده و فیلمنامه نویس فیلمهای هندی یا نویسنده رمان های عشقی؟؟!! آسمون و ریسمون کرده ولی آخر ما نفهمیدیم چی شده اصلاً؟ این عقاب چی و چی و چی کجاست؟ چی کار میکنه؟ یه خبر اینجوری هم می نویسید یه ذره واقعیت و شرایط حاضر رو بنویسید بعد پیاز داغش رو زیاد کنید و اشک ملت رو در بیارید
sunrise
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۱
0
1
!
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۱
0
1
اگر برسر اسطوره فوتبال ايران چنين آمده واي بحال سايرين.از بعضي از نظريه پردازان محترم درخواست دارم مقرضانه در مورد اين مرد عزيز متن ننويسند.
مرتضوي
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
0
با تشكر از آقاي رسول بهروش بابت نگارش اين مطلب منصفانه و زيبا امروز شنيديم فدراسيون ميخواهد به عابدزاده پست بدهد. اميدواريم اين اسطوره بزرگ موفق باشد.
نظرات بینندگان