arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۴۵۷۵
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۰۶ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۰

بی پایانی تاریخ!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
هنوز پنج ماه از برگزاری ازدواج اشرافی و مجلل «پرنس ویلیامز» و رژه کمدی ـ تراژیک کالسکه حامل این عروس و داماد در خیابان های لندن نگذشته بود که «الیور تویست» های فقیر «چارلز دیکنز» با حضور شهرآشوبانه شان در خیابان های لندن، فخر فروشی اشرافیت معوج و ابلهانه باکینگهام به جهان را به دیوار کوبیدند.

همه حرف این «الیور تویست»ها مطالبه «کاسه آشی» بیشتر از جیره تخصیصی شان از یتیم خانه لیبرال دمکراسی آقای «بامبل» بود! هر چند بهای این زیاده خواهی ضرب و شتمی سنگین از جانب «عمو بامبل» باشد!

درد و رنج غالب این جوانان دل آزردگی (Ressentiment) است.
ويژگی برجسته يک «دل آزرده» قبل از از آنکه نارضايتی از نوع  و شيوه حکومت اش باشد، نارضايتی اش از وضعيت وجودی و وضعيت موجود خودش می باشد. چنين فردی نسبت به «آينده خود» و «بی آيندگی خود» بشدت مايوس و سرخورده است.

به تعبير «نيچه» يک انسان دل آزرده از وضع حقارت آميز خود و زبونی اش دل آزرده است و توان آن را ندارد تا با تکيه بر داشته های هويتی اش از «خودش» دفاع کند، لذا به کينه توزی و انتقام می گرايد.
اوباشگری، ونداليزم و هوليگانيزم، واکنش طبيعی چنین جوانان دل آزرده ای است که جامعه آنها را فراموش کرده و زمانی که نياز به توجه و راهنمائی داشته اند به کمکش نيآمده اند. نتيجه قهری چنين بی التفاتی آن است که اين نوجوان و جوان تدريجاً با تلقی تنهائی و فراموش شدگی و بی اهميتی اش در  جامعه، مبتلا به سندروم بيگانگی نسبت به جامعه می شود. طبعاً جوانی که مبتلا به بی حسی و بی تعلقی به اجتماع است اکنون چون خودش هيچ چيز ندارد، ديگر هيچ چيز اين جامعه را نيز متعلق به خود نمی داند.

فرآيند چنين روانگردانی به آنجا ختم خواهد شد که اين جوان از تمامی داشته های جامعه از جمله نظم آن جامعه متنفر شده و بمنظور تشفی خاطر خود مترصد آن است تا از هر فرصتی جهت تخريب آن نظمی که کمترين توجه را به او ندارد، بهره ببرد.

هر چند «دیوید کامرون» نخست وزیر انگلستان در نامگذاری جوانان پرخاشگر خیابان های لندن از واژه «آشوبگران و غارتگران» بهره برد. اما این بمعنای مخدوش کردن صورت قضیه است چنانچه آن شهرآشوبان را ساده انگارانه منتسب به صفات رذیله و متهم به اراذل و اوباش و آشوبگری و هرج و مرج طلبی کنند.

بقول آمریکائی ها:

«همه» را برای مدتی «محدود» می توان فریب داد. همچنانکه می توان برای «همیشه» تعدادی «محدود» را فریب داد. اما قطعاً نمی توان «همه» را برای «همیشه» فریب داد!

مگر آنکه دولتمردان انگلیسی مصصم باشند تا «خود» را برای «همیشه» فریب دهند!

آقای کامرون چنانچه ارزنی درایت داشته باشد باید به فراست دریابد که اینک وقت آن رسیده تا همچون آقای «براون» اقدام به پسرخواندگی «الیور تویست» های انگلستان کند. در غیر این صورت چاره ای ندارد تا به لوازم طبیعی «بی پایانی تاریخی» جنگی تن دهند که سالها پیش بنیان گذار جمهوری اسلامی از آن تحت عنوان جنگ «فقر و غنا» نام برد که اینک با عناوین حق و باطل و استضعاف و استکبار و پابرهنه ها و مرفهین بی درد آغاز شده.

* داریوش سجادی
نظرات بینندگان