فیلیپ گوردون در هیل نوشت: تصمیم اخیر ایران برای عدم پیروی از برخی مفاد برجام، پیامد منطقی تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از برجام است. این اقدام احتمال فروپاشی کامل این توافق را افزایش میدهد که به نوبه خود میتواند به تنشهای بیشتر و حتی جنگ منتهی شود. تصمیم نابخردانه ترامپ برای خروج از توافقی که داشت به خوبی اجرا میشد، اکنون آمریکا را در وضعیتی قرار داده که راهکاری برای خروج از آن وجود ندارد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: اقداماتی اخیری که علیه ایران اتخاذ شد، گویا با این هدف انجام شدند که ایران را به خروج از برجام وادار کنند. در هفتههای اخیر، کاخ سفید دست به اقدامات تحریکآمیزی زد: نام سپاه پاسداران را وارد فهرست گروههای تروریستی کرد، معافیت های خریداران نفت ایران را تمدید نکرد و اعلام کرد معاملات مشروع هستهای طبق برجام را تحریم و تنبیه خواهد کرد. به علاوه مشاور امنیت ملی، جان بولتن با اعلام خبر اعزام نام هواپیمابر به منطقه، آن را هشداری جدی به ایران دانست.
مقامات دولت ترامپ برای توجیه این تدابیر، طیف متنوعی از دلایل را مطرح میکنند: از وادار کردن ایران برای پذیرش یک توافق بهتر گرفته تا پیشگیری از مداخلات منطقهای ایران و حتی کمک به شورش داخلی برای تغییر حکومت. اما مشکل اینجاست که هیچ مدرکی از پیشرفت در این اهداف دیده نمیشود.
دولت ترامپ مدعی است تحریمهای نفتی معادل دو میلیون بشکه از صادرات نفت ایران کاسته است که حکومت ایران را از یک منبع درآمد اصلی محروم کرده و به ناامیدی در افکار عمومی مردم ایران دامن زده است. اما به رنج انداختن جمهوری اسلامی نباید هدف نهایی باشد بخصوص که بخش اعظم آن متوجه مردم عادی ایران است. این موجب میشود این پرسش مطرح شود که از نظر دولت ترامپ، این تدابیر چه دستاوردی خواهد داشت. دولت ترامپ نه تنها متوجه نیست که چه مشکلاتی پدید آورده است بلکه حتی تصور میکند وضعیتی برد برد برد ایجاد کرده است.
اگر ایران به میز مذاکره بازگردد و توافقی بهتر و جامعتر را بپذیرد، ترامپ مدعی خواهد شد که از اوباما بهتر عمل کرده است. به علاوه بعید است که حکومت ایران با رییسجمهوری غیر قابل اعتماد که برجام را زیر پا گذاشته وارد مذاکره شود. همچنین انتظار نمیرود شروطی مانند لغو کامل غنیسازی و توسعه برنامه موشکی، پذیرش بازرسیهای بیقید و شرط و تغییر رفتار منطقهای را بپذیرد.
اما اگر ایران از مذاکره سر باز بزند و علیرغم تهدیدها به برجام پایبند بماند، باز هم دولت ترامپ مدعی موفقیت خواهد شد چرا که ایران بدون کسب منافع برجام، مفاد آن را اجرا کرده است. اما با افزایش فشار آمریکا بر ایران، احتمال خروج کامل ایران از برجام نیز افزایش مییابد. این وضعیتی نامطلوب پیش روی ما میگذارد یعنی ایران تصمیم میگیرد رفتاری تهاجمی نشان دهد. جمهوری اسلامی ممکن است برجام را ترک کند، بازرسان هستهای را اخراج کند و برنامه هستهای خود را به طور کامل در پی بگیرد.
همچنین ممکن است ایران با این ادعا که اگر نتواند نفت خود را صادر کند دیگران نیز نباید بتوانند، تنگه هرمز را ببندد. همچنین ممکن است در پاسخ به عملیات نظامی آمریکا، از گروههای نیابتی خود برای حمله به سربازان آمریکایی استفاده کند. ممکن است مقامات آمریکایی این اقدامات را فرصت خوبی برای افزایش تحریمها و حتی به راه انداختن جنگ مشترک با همراهی آمریکا و اسراییل علیه ایران بدانند. چنانکه بولتن نیز بهترین راه برای توقف برنامه هستهای ایران را بمباران آن دانسته بود. اما اغلب آمریکاییها و سایر کشورهای جهان، چنین فرضیه ای را به درستی یک فاجعه میدانند.
در حال حاضر معلوم نیست که برای توقف این اوضاع چه باید کرد. یک راهحل میتواند این باشد که شرکای تجاری ایران راهی برای دور زدن تحریمها و خرید نفت ایران بیابند. اما چنانکه تلاش اروپاییها برای تاسیس سازوکار مالی مستقل در تجارت با ایران نشان داده، این فرایندی پیچیده است که پیامدهای آن تا مدتی محدود خواهد بود.
راهحل دوم این است که ایران با امید به پیروزی دموکراتها در انتخابات بعدی آمریکا، همچنان به برجام پایبند بماند اما دو سال تا انتخابات مانده و این زمان زیادی است. تازه پیروزی دموکراتها در انتخابات چندان قطعی به نظر نمیرسد. اگر ایران به تهدید خود برای ترک برجام جامه عمل بپوشاند، یا برخورد نظامی را در دستور کار قرار دهد، بیتردید با واکنش جهانی و انزوای بینالمللی مواجه خواهد شد. اما اگر چنین اتفاقی نیز رخ دهد باید به یاد داشته باشیم که عامل اصلی آن، تصمیم دولت آمریکا برای بیثبات کردن ایران بدون توجه به پیامدها، مخاطرات و هزینههای آن بوده است.