arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۳۲۹۶
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۲۳ - ۰۳ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های اعتمادالسلطنه، چهارشنبه، سوم مهر ۱۲۶۸ / ناصرالدین‌شاه: «نذر کردم که بعد از این هرکس از هرکس شکایت دارد روبه‌رو بگوید»

به من فرمودند: نذر کردم که بعد از این هرکس از هرکس شکایت دارد روبه‌رو بگوید. عریضه بلاثالث از کسی نخوانم. آن‌چه معلوم شد ظاهرا دو سه عریضه محرمانه از نایب‌السلطنه شکایت از امین‌الملک به شاه رسیده بود. این فرمایش کنایه به آن‌ها و یک نوع تهدید به امین‌السلطان بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ناصرالدین‌شاه: «نذر کردم که بعد از این هرکس از هرکس شکایت دارد روبه‌رو بگوید»

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

صبح زود به سراپرده رفتم. معلوم شد دیشب بحمدالله زیاده از دو مرتبه طبیعت عمل نشده و خواب بودند. من با دکتر فوریه [به]منزل امین‌السلطان رفتم. ایشان هم به خواب ناز بودند. آقا دایی را خواستم، ترتیب گنه‌گنه‌ای دادیم. اگر گنه‌گنه را در حضور اطبای ایرانی می‌کشیدیم اسباب حرف آن‌ها می‌شد و مانع می‌شدند که شاه میل کند، چون مقدار گنه‌گنه شش نخود بود و با جوهر گوگرد حل کرده بودیم. گنه‌گنه را حاضر نموده امین‌السلطان را بیدار کردیم. به اتفاق خدمت شاه رفتیم. مزاج مبارک را بحمدالله رو به صحت دیدیم. نبض که صدوبیست بود حالا هشتاد بود. گنه‌گنه را میل فرمودند. دو ساعت خواب راحت فرمودند. نزدیک به ظهر غذایی به میل صرف فرمودند. دماغی پیدا کردند. صحبت فرمودند. به من فرمودند: نذر کردم که بعد از این هرکس از هرکس شکایت دارد روبه‌رو بگوید. عریضه بلاثالث از کسی نخوانم. آن‌چه معلوم شد ظاهرا دو سه عریضه محرمانه از نایب‌السلطنه [کامران میرزا]شکایت از امین‌الملک به شاه رسیده بود. این فرمایش کنایه به آن‌ها و یک نوع تهدید به امین‌السلطان بود.
بعد از ناهار شاه [به]منزل آمدم. ناهار خوردم. خواستم بخوابم امیرنظام آمد و مانع خواب شد. او که رفت خواستم بخوابم فراش به احضارم آمد. قدری که از منزل دور شدم فراش دیگر رسید. اسباب پریشانی حواس شد که مبادا باز کسالت مزاج مبارک عود کرده باشد. وارد سراپرده شدم. الحمدالله راحت خوابیده بودند. معلوم شد آب مشروب شاه تمام شده مرا خواسته بودند که آب تازه بسازم. طرف مغرب [به]منزل آمدم. ادعا نمی‌توان بکنم، اما به خواست خداوند دو ثلث بهبودی مزاج مبارک را من سبب شدم و ظاهرا تلافی تربیت این چند سال را کرد.

نظرات بینندگان