پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
امروز گرفتار بودم. از ساعت ۷ صبح که لباس پوشیده از منزل خارج شدهام، تا حالا که نصف شب است، یک دقیقه نیاسودهام. فقط نیم ساعت ناهار خوردم. با آنکه امروز به مناسبت ۱۵ شبعان، میلاد حضرت امام عصر، تعطیل است.
ساعت ۹ شرفیاب شدم. سر صبحانه رفتم، بودجه دربار را به تصویب رساندم. تلگرافی برای تبریک نیکسون تهیه کرده بودم، خوششان نیامد، مرخص شدم عوض کردم. مجددا ساعت ۱۰ و ۳۰ شرفیاب شدم، این دفعه در دفتر کار شرفیاب شدم (کاخ نیاوران). تلگراف نیکسون را توشیح فرمودند. تلگرافی از [رضا] فلاح از لندن راجع به مذاکراتش با مقامات کنسرسیوم نفت دایر به اضافه شدن تولید و ظرفیت تولید رسیده بود که به عرض رساندم. تولید سال آینده باید به ۵ میلیون بشکه در روز برسد. بنابراین ظرفیت تولید اقلا باید شش میلیون باشد. به علاوه اگر باز درگیری بین اعراب و اسرائیل باشد، ما باید فوری بتوانیم نفت اضافی بدهیم. ولی اضافه شدن ظرفیت به این معنی نیست که تا ظرفیت اضافه شد ما آنها را مجبور خواهیم کرد فوری نفت ببرند. این اشتباهی است که [دکتر منوچهر] اقبال مرتکب شده و قسمت مهمی عملیات ساختمانی مربوط به اضافه شدن ظرفیت را متوقف کرده است. برای ما پنج میلیون بشکه در روز کاملا کافی است. یعنی برای مخارج سال آینده کافی است، دیگر فشار بیمورد لازم نبود.
بعد از شرفیابی، با [اردشیر زاهدی] وزیر خارجه در مورد کارهای [هوشنگ] انصاری، سفیرکبیر در واشینگتن، مذاکره کردم. خیلی جواب سربالا داد. گفتم ناچارم آن را عرض بکنم. خیلی سعی کردم کنترل اعصاب خودم را از دست ندهم.
از اخبار مهم خارجی عکسالعمل انتخاب نیکسون در جهان است، گو اینکه پارهای خیال میکنند در مقابل کمونیستها سختتر خواهد بود. ولی امروز طبیعت کار جهان این اجازه را نمیدهد، زیرا طرف سختگیری منتهی به جنگ اتم میشود که نابودی همه است.
عصری در رکاب شاهنشاه گردش رفتیم. به شاهنشاه خوش و به من بد گذشت، زیرا ترتیبات خیلی درهم و پیچیده بود که اگر کوچکترین اشتباهی میشد آبروی همه بر باد میرفت و مسئولیت فقط و فقط بر عهده من بود. الحمدالله به خوبی انجام شد، ولی در این سه چهار ساعت جانم به لب رسید.
شب به مهمانی سفارت شوروی رفتم، به مناسبت پنجاه و یکمین سال انقلاب. مهمانی مفصلی بود، خیلی از دولت و افسران و خود من بر حسب امر شاهنشاه رفته بودیم. سفیر شوروی خیلی خوشحال بود که این همه دعوت او را پذیرفتهاند و رفتهاند. تمام مدتی که من آنجا بودم با من بود، ولی اغلب سفرای غربی و مخصوصا ناتو در جهان به دعوت آنها نرفتهاند. در چکسلواکی هم تظاهرات دامنهداری علیه روسها به این مناسبت انجام یافته است. بنازم به این همت چکها.
ساعت ۱۰ خانه آمدم و از فرط خستگی مثل مرده در رختخواب افتادم.