arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۱۶۹۷۹
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۶ - ۱۸ آذر ۱۳۹۸
درباره ردصلاحیت آیت الله هاشمی در سال ۹۲

آقای عبدی! به نظرتان خیلی دیر نیست؟!

سه سال است که هاشمی رفسنجانی رخ در نقاب خاک کشیده و حالا که در بحبوحه مشکلات مردمی، برخی چوب بدست، مردم را به خاطر رأی ۹۲ ملامت و یک‌یک حامیان روحانی را بازخواست می‌کنند، چشم‌هایی به یکباره نگرانِ شقایقِ داغدار شده‌اند که تا دیروز جز خود را نمی‌دیدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سمیه عظیمی: سه سال است که هاشمی رفسنجانی رخ در نقاب خاک کشیده و حالا که در بحبوحه مشکلات مردمی، برخی چوب بدست، مردم را به خاطر رأی ۹۲ ملامت و یک‌یک حامیان روحانی را بازخواست می‌کنند، چشم‌هایی به یکباره نگرانِ شقایقِ داغدار شده‌اند که تا دیروز جز خود را نمی‌دیدند.

در روز‌های اخیر، مکاتباتی بین محمد بهادری جهرمی، رئیس پژوهشکده شورای نگهبان و عباس عبدی تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، با سرفصل‌هایی، چون «داور خوب، داور بد»، «آفتاب آمد دلیل آفتاب»، «دولت خیالی» و «مسئولیت‌ناپذیری مسئولان» در جریان است که طی آن، طرفین یکدیگر را به یک اصل اخلاقی مهم با عنوان پذیرش مسئولیت کار‌های خود و فرافکنی نکردن، دعوت می‌کنند.

در آخرین حلقه منتشر شده از این مکاتبات، عباس عبدی خطاب به رئیس پژوهشکده شورای نگهبان، خواستار مسئولیت‌پذیری این شورا در موضوع رد و تأیید صلاحیت‌ها شده و در این میان، با ارائه ضمنی این تحلیل جدید که «حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۹۲ می‌توانست باعث مشارکت بالاتر مردم شود»، مؤکدا و باتکرار، طالب دلایل ردصلاحیت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شده و از بهادری پرسیده است: «شما که مسئولیت‌پذیر هستید، بفرمایید چرا هاشمی را رد کردید ولی روحانی را تأیید؟!»، «شاید بگویید که هاشمی به علت دیگری رد صلاحیت شد. خب این را صریحا بگویید».

شاید کمتر ناظر سیاسی باشد که از عمق اختلافات و مخالفت عباس عبدی با هاشمی رفسنجانی بی‌خبر باشد؛ اما به دلیل حافظه نه چندان قوی ما، احتمالا فراموش کرده باشیم که چه کسانی در سال ۹۲ و در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری بعد از حوادث ۸۸، صحنه‌گردان رسانه‌ای عدم صلاحیت هاشمی رفسنجانی بودند.

هرکسی ایران را در بهار ۹۲ دیده باشد، به خاطر دارد که آن روز‌ها جامعه در حالی به سمت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم می‌رفت که چشمش از حوادث ۸۸ به شدت ترسیده بود. اصلاح‌طلبان بواسطه حوادث چهارسال قبل، بیش از هر جریانی و بیش از هر زمانی، کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفته و مانده بودند که چه کنند، چه کسی کاندیدا می‌شود، شورای نگهبان چه خواهد کرد و پشت کدام کاندیدا برآیند؟ اغلب نگاه‌ها به سوی خاتمی و هاشمی بود و در آن میان، دعوتنامه‌های جمعی بود که با چشم امید خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام صادر می‌شد؛ از سویی دعوایی در میانه اصلاح‌طلبان بالا گرفته بود که در یکسوی آن، برخی هم‌آوا با زمزمه‌های درگوشی ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی، تأکید داشتند، هاشمی گزینه مناسبی نیست.

عباس عبدی، روزنامه‌نگار، فعال و تحلیلگر سیاسی و از نزدیکان فکری سیدمحمد موسوی خویینی، آن روز‌های سرنوشت‌ساز نیز از مهمترین مخالفان حضور هاشمی و خاتمی در انتخابات بود. مخالفت عبدی با خاتمی ریشه در پیش از سال ۸۰ داشت که خروج از حاکمیت را تئوری‌پردازی می‌کرد، اما اختلافات او با هاشمی رفسنجانی ریشه در سرآغاز حضور او در صحنه سیاسی داشته و دارد.

عبدی که سال ۸۴ نیز، در رقابت نفس‌گیر ریاست جمهوری، در نامه‌ای خواستار کناره‌گیری هاشمی رفسنجانی به نفع مهدی کروبی شده بود و بعد‌ها نیز اعلام کرد در دوگانه هاشمی- احمدی‌نژاد، رأی سفید را ترجیح داده است، آنقدر در بهار ۹۲، از بالا بودن آرای منفی هاشمی رفسنجانی نوشت و آنقدر گفت که «با توجه به شرایط سنی و وضعیت سیاسی و دو بار حضور ناموفق قبلی آقای هاشمی (مجلس ششم و سال ۱۳۸۴) هیچ شانسی برای پیروزی ندارد» و آنچنان صدای هم‌جناح‌های خود را درآورد که مجبور شد به تعبیر خود، کرکره تحلیل‌هایش را پایین بکشد.

او در یادداشت کوتاهی در وب سایت خود در واکنش به خشم و اعتراض دوستانش نوشت: متأسفانه و شاید هم خوشبختانه پس از انتشار گفت‌وگوی اخیر بنده، دوستانی که صادقانه در پی ایجاد جامعه‌ای بهتر هستند ناراحتی خود را، که در مواردی هم به عصبانیت تنه می‌زد ابراز داشتند و در نتیجه بنده نیز تا اطلاع بعدی از هرگونه اظهارنظر درباره انتخابات خودداری می‌کنم.

گفت‌وگویی که دوستان عبدی را عصبانی کرده بود، مصاحبه او با خبرگزاری تسنیم بود که طی آن در واکنش به احتمال کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی گفته بود: «با توجه به شرایط سنی و وضعیت سیاسی و دو بار حضور ناموفق قبلی آقای هاشمی (مجلس ششم و سال ۱۳۸۴) گمان نمی‌کنم که هیچ شانسی برای حضور مجدد و موفقیت‌آمیز ایشان وجود داشته باشد... به نظر من حضور آقای هاشمی (بحق یا ناحق) فضای انتخابات را چنان تحت تأثیر قرار می‌دهد که موضوعات فردی و نه سیاسی، محور مناقشات انتخاباتی خواهد شد و این به نفع جامعه و حتی ایشان هم نیست».

وی در این مصاحبه، حتی از این هم فراتر رفته بود و بی‌توجه به شرایط زمانی، از بیان اختلافات و شاید کینه‌های گذشته به هاشمی دریغ نکرده و ضمن مقایسه او با احمدی‌نژاد، گفته بود: «به نظر من تأکید آقای هاشمی بر نفی دیگران و اثبات دوره خودشان کمکی به درک و حل مشکلات نمی‌کند، این کار مثل رفتار دولت فعلی است که گویی ۱/۱/۱ تاریخ ایران و انقلاب از سوم تیر ۱۳۸۴ آغاز شده است!».

این مصاحبه چنان به مذاق رقیب خوش آمد که پایین کشیدن کرکره تحلیل عبدی، آنان را نگران کرده بود. کیهان در مورخ ۲۸ اردیبهشت ۹۲ در حمایت از عبدی نوشت: «ایجاد فضای اختناق و مجبور کردن فردی با مختصات عباس عبدی به سکوت و عدم ارائه تحلیل مخالف با سیاست‌های حزب مشارکت و اصلاح‌طلبان در حالی است که طی روز‌های گذشته بیانیه‌هایی با امضای «حزب مشارکت»، «سازمان مجاهدین انقلاب» و مجمع روحانیون، با مضمون حمایت همه‌جانبه از به صحنه آمدن و نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی منتشر شد. دو حزب مشارکت و مجاهدین، همان طیف تندرو دوره اصلاحات و بعد از آن بودند که چه در دوره سازندگی و چه در انتخابات سال ۷۸ به شدت به هاشمی تاختند و به تدریج به پیشاهنگان ساختارشکنی تبدیل شدند. با این وصف ابهامی که هنوز پاسخ داده نشده این است که افراطی‌گری و رادیکالیسم کور این طیف چگونه با مدعای آقای هاشمی مبنی بر اینکه برای اعتدال علوی و نجات کشور از افراطی‌گری نامزد شده، قابل جمع است»

به هر تقدیر، هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ به تفصیلی که در گزارش‌ها و خبر‌های آن روز و بعد‌ها آمد، از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد و سرنوشت انتخابات به دقایق پایانی و یک مناظره تلویزیونی گره خورد و حسن روحانی با حمایت اصلاح‌طلبان و اعتدالیون به ریاست جمهوری رسید؛ اما مخالفت‌های عبدی با حضور هاشمی رفسنجانی پایان نیافت و او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری نیز، آنجا که هاشمی مکدر از ردصلاحیت‌ها، در دفاع از سیدحسن خمینی به میدان آمد و بر نهاد‌های نظارتی نهیب زد، نوشت: «آقای هاشمی عدم تأیید و عدم حضور حسن آقا در انتخابات را ترجیح می‌دهند و یا می‌خواهند اگر ایشان تأیید شدند آن را به حساب حرف‌های خود بگذارند و دیگران را مدیون خویش بدانند و با توجه به منطق سخنان ایشان، انتظارشان از تبعات این مدیونی هم روشن است»!؛ و اما، حالا که چشمان مخالف همیشگی هاشمی، اینچنین نگران ماجرای رد صلاحیت مردی شده که سه سال است رخ در نقاب خاک کشیده، این پرسش‌ها از جناب ایشان، خالی از لطف نیست که: آقای عبدی!

۱- به نظر حضرتعالی، بازخوانی گذشته بر اساس منافع امروز، با کدام منطق سازگار است؟

۲- شما که برای مخالفت، سیدمحمد خاتمی را از سال ۸۰ و میرحسین موسوی را نیز از سال ۸۸ به نام هاشمی رفسنجانی، ملحق کرده‌اید، فکر نمی‌کنید وقت آن رسیده با عبور از کینه‌ها و عداوت‌ها که بی‌شک با مرام اصلاح‌طلبی سازگاری ندارد، در ملاک‌ها و معیار‌های خود برای اصلاح‌طلبی تجدیدنظر کنید؟

۳- و مهمتر اینکه، آقای عبدی! شما که در آستانه ردصلاحیت هاشمی، با اطمینان، از آرای منفی فراوان وی سخن می‌گفتید، چگونه پس از شش سال، پذیرفته‌اید، وی به دلیل داشتن محبوبیت و آرای بالا رد صلاحیت شده است؟ و آیا زمان آن نرسیده که در مقام تحلیلگر و کنشگر، مسائل شخصی را از تحلیل‌ها و دیدگاه‌های سیاسی تفکیک کنید؟

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Austria
|
۱۷:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۹/۱۸
0
0
ظاهرا نویسنده این گزارش باید خاطرات قدیمی خودش رو مرور کنه
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۹/۱۸
0
0
احسنت خانم عظیمی
محسن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۹/۱۸
0
0
واقعاگاهی اوقات وقتیکه به گذشته ای نچندان دور از حدود سال 75که آرووم آرووم وارد اخبار سیاست ایران واطرافمون شدیم(مادهه60+_5)بارهاوبارها تغییرات زیادیو در سیاستمدارانوناظران سیاسی وووازتغییرات کلی ازمنتهاالیه سمت راست تامنتهی الیه سمت چپ وبلعکس که انصافا مورد اولی خیلی بیشتر بود واونم بخاطرزبان ورفتارمطلوبترازنظر مردمتاتغییراتی درروش وتفکرات هرگروه. اما این مورد جناب عبدی دیگه جای خیلی تامل داره دقیقا امثال من تواوج روزهایوسالهای دهه هفتادوبعدازاون چقدر نسبت به جناب هاشمی بدبین شدیم درحالیکه کمتر شناختی ازایشون داشتیم(خداماروببخشه وامیدکه قبلش مرحوم هاشمی ماروبخشیده باشه)اما چون اعتماد به مقالات کسانی همچون جناب عبدی وتنها روزنامه انتقادی حاکمیت اون دوران روزنامه سلام که توقیفم شد وهمچنین تمامی دستندرکاران این روزنالمه وبعدها کسان دیگه که ازرییس جمهور محبوب اونروزهای ایران جناب آقای خاتمی حمایت میکردن اعتماد داشتیم باعث این حس درماشده بود.تاجاییکه بعداز مجلس ششم واتفاقات اونروزها سیدمحمدعزیز بودکه مرحوم هاشمی را استوانه انقلاب نامیدند واتفاقا بعضیا کلی ایراد گرفتن وتازه ازونجا بود که بیشتروبیشتردرمسائل وگفتارهای بعضیا دقت میکردیم.
همه این خاطرات رو گفتم که بگم چقدرتقوا وحقیقت گاهی دربازیهای سیاسی گم میشه.بیشترین لطمه رو به مردم وکشور وآینده اتفاقا تندروهای هردوجناح زدن مخصوصا البته دسته راستی چون پشت ولایت ودین وانقلاب وشهدا قایم میشن اما تندرهای سمت چپم کم لطمه نزدن به این کشورومردم.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۹/۱۸
0
0
یه قانون تو دنیاست که اصلا قانونِ قشنگی نیست واون قانون اینِ که آدمهای حسود وقتی نسبت به یه آدم بزرگ اکشن میگیرن که نتونستن خودشون رو به جایگاه اون شخص برسونن.وبعد از واقف شدن به این موضوع شروع به تخریب میکنن ..چون وقتی نتونسته تا اون جایگاه بالا بره پس باید جایگاه اون فرد رو تنزل بده...اما خوشبختانه در مورد آیت الله هاشمی این روش موفقیت آمیز نبود...هاشمی با تمام مهربانی وبا ادراک نسبت به لیاقت مردم کشور برای داشتن زندگی خوب در قلب وذهنِ مردم ماندگارشد..یادشان گرامی وروحشان قرینِ رحمت
نظرات بینندگان