خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
در گزارشها تصميم آمريكا، انگليس و فرانسه براى اعزام نيرو به منطقه براى ايجاد منطقه امن در جنوب عراق براى شيعيان جنوب اين كشور مسأله مهمى است. آقاى دكتر ولايتى آمد و گفت آمريكايىها پيغام دادهاند كه اقداماتشان در عراق عليه منافع ايران نيست. از ما خواستهاند كه از شرايط آتى، براى دخالت در عراق استفاده نكنيم. گروه شيعيان اهلالبيت كه در مذاكره با آمريكايىها فعال بودهاند، اجازه خواستهاند كه براى مشاوره به ايران بيايند. بعد از مشورت با رهبرى، جواب آن شد كه بيايند. به آمريكايىها هم گفته شود كه به شرط عدم تعرض به منافع ما، مخالفتى نمىكنيم. تماميت ارضى عراق نيز نبايد مخدوش شود.
[آقاي توفيق قاسماوف]، وزير امور خارجه جمهوري آذربايجان آمد. از موضع ضعف خواستار همكارى بيشتر شد. احساس پشيمانى از مواضع غيردوستانه اخيرشان را بروز مىداد و اظهار مىداشت كه خواهان ادامه جنگ با ارمنستان نيستند و به راه حل سياسى معتقدند. از موضع بالا گفتم آماده كمك به شما هستيم؛ نوع و زمان آن با خودتان.
آقاى [محمدحسين] طارمى، سفيرمان در چين آمد. براى مسافرت من به چين مذاكره شد. آقاي سراج[الدين موسوي]آمد. گزارشى از خدماتاش در پاكستان را داد و براى تكميل اقداماتش كمك خواست؛ گفت نمىخواهد بماند. آقاى [عبدالله] نورى، [وزيركشور] و استاندار خوزستان آمدند و براى اختيارات بيشتر براى بازسازى استمداد كردند. عصر آقاى [سيدعبدالله] شيرازى، امام جمعه مشهد آمد و براى كارخانه فرش ماشينى كه جمعى از آشنايانشان تأسيس مىكنند، ارز خواست.
در جلسه هيأت دولت شركت كردم. رييسكل بانك مركزى از دستاوردهاى اقتصادى گزارش داد. وزير نفت نيز گزارشي از مصالحه با آمريكا در دو دعواى [حقوقي] بزرگ و آتش سوزى در انبار بنزين پتروشيمى ارايه كرد.
سر شب آقاى دكتر روحانى، [دبير شوراي عالي امنيت ملي]، گزارش وضع مجلس در ارتباط با [استيضاح] وزير كشور را داد. شب ميهمان رهبرى بودم. از آثار ارزيابى سفرم راضى بودند. دربارة بنياد شهيد، كتابخانه ملى و شرايط جديد در عراق تصميم گرفتيم. عفت امشب با تأخير از مشهد برگشت.
سال ۱۳۷۲
مديران ستاد [رسیدگی به امور]آزادگان آمدند. آقاى [عباسعلی] وكيلى گزارش داد. كارهاى خوبى براى بهداشت، آموزش، اشتغال و رفع نيازها و تأمین مسكن شده است. من هم مفصلاً حرف زدم. قبل از جلسه آقايان [سيد محسن] يحيوى و [علياكبر] ابوترابى، براى كار سرمايهگذارى اقتصادى براى آزادگان كمك خواستند.
آقاى [سید منصور] رضوى، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور] آمد. نگران از دست دادن شغل است و با ترديد رفت؛ قرار شد بعداً صحبت كنيم. آقاى محمدجواد حجتى [کرمانی] آمد. براى ماشين خودش و بيمهاش و استخدامش و منزل برادر كوچكش و نيازهاى اخوى محمدآقا و كمك براى تأسيس دانشگاه قرآن در كرمان و هزينههاى كرمانشناسى و شرح حال خودم براى آنجا صحبت شد. وقت براى على آقا خواست.
آقای [گلبدین] حكمتیار، نخستوزير افغانستان آمد. براى امور عمرانى و سياسى و نيز آموزش نيروهاى متخصص براى امور مختلف كشور كمك خواست. در وقت خصوصى، براى عبور رزمندههاى افغانى براى كمك به آذربايجان و تلاش بيشتر براى ایجاد دولت وحدت ملى در تاجيكستان اجازه خواست. گفت [ژنرال عبدالرشید] دوستم از سوى غربىها حمايت مىشود و براى هجوم و سلطه بر كشور آماده مىشود و نسبت به احمد شاه مسعود هم اظهار بى اعتمادى كرد.
[آقای احمد عبدالعزیز السعدون]، رييس مجلس كويت و همراهان زياد آمدند. دعوت امير كويت را آوردند. گفتم او بايد اول بيايد ايران. از مواضع ما در مسأله تجاوز عراق تشكر كرد با اعتراف به اينكه در تجاوز عراق به ايران در كنار عراق بودهاند و نيز كمك ما در اطفای چاههاى آتش گرفته نفت كه باعث انفعال شركتهاى غربى انحصارگر شد. تأكيد داشت بر نقش مهم ايران در امنيت منطقه، نصيحت كردم كه در مسأله نفت همكارى كنند و تحت تأثير تبليغات غربىها در مورد ايران قرار نگيرند.
آقاى بهرامى ساوهاى، [از همدرسان قدیم] آمد. از سختگيرىهاى دادگاه ويژه [روحانیت] شكايت داشت و از محسن به خاطر حل مشكل برگشت به كارش تشكر داشت. كمكش كردم. همسرش و خودش مريض اند. آقاى [اسدالله] تجريشى آمد. گزارش وضع زندانها را داد و مشكلات كمبود جا و عدم آموزش سربازان محافظان زندان كه در اثر ارتباط با زندانيان فاسد مىشوند و خبر فوت برادرش مرتضى را داد كه هشت ماه پيش فوت كرده؛ متأثر شدم.
آقاى طباطبايى از قضات تصفيه شده آمد. اوايل انقلاب خيلى خدمت كرده، ولى به اتهام فساد، محكوم به اخراج و زندان شده و فعلاً شغل مرغدارى دارد. گفت خوانين عرب خوزستان، كم كم دارند قدرت مىگيرند و فساد خواهند كرد.
آقاى خالقپناه آمد. شاعر است. مقدارى از خاطراتش با مصدق و [حسين] مكى را گفت. تشويقش كردم. تابلويى آورده بود. نيم سكهاى و قلمى هديه كردم.
عصر از استخر استفاده كردم و به خانه آمدم. آقاى عادلى اطلاع داد طرف هنگكنگى كه قرار بود ده ميليارد دلار وام بدهد، هنوز وقت كشى مىكند. گفت عجله نشود، شرايطش را سختتر خواهد كرد.
شب را با فائزه و بچهها و ياسر و سعيد شام خورديم. در گزارشها اشغال شهر جرسى آذربايجان توسط ارامنه مهم است.
سال ۱۳۷۳
در خانه بودم. بيشتر وقت به مطالعه بولتنها و انجام كارها كه به خانه آورده بودم، گذشت. ظهر بخشى از بچهها جمع بودند و بخشى غايب. محسن، فاطى، فائزه، نوهها و بعضى از بستگان بودند. ياسر براى كوهنوردى به قله دماوند رفته است و مهدى هنوز در سفر عربستان سعودى است. پريشب، تلفنى گفت كه كارها خوب پيش مىرود.
محسن دفترچههاي خاطرات را از فايل درآورد و در صندوق نسوز گذاشت و بعضى از يادداشتهاى قديمىام را جمعآورى كرد و گفت، كپي پرونده گروه فرقان در رابطه با سوءقصد به من [در سال 1358] را از وزارت اطلاعات گرفته است.
عصر از استخر استفاده كردم و صبح مقدارى ورزش نمودم. در گزارشها، تغییر محل كنفرانس هفتم سران كشورهاى اسلامى، از رياض به مراكش قابل توجه است.
سال ۱۳۷۴
[آقای لویی فوب]، سفير بلژيك براي خداحافظي آمد. [سیدجلیل سیدزاده]، استاندار تهران آمد و گزارش اقدامات را داد؛ كار مهمي نداشت. اصولاً استانداري تهران، به خاطر حضور وزرا و مسئولان اصلي كشور، نقش مهمي مثل ساير استانداران ندارد؛ به خصوص كه اقدامات شهرداري تهران هم او را تحتالشعاع دارد. براي ساخت مدارس به صورت ضربتي، براي جبران كمبود مدارس در شهريار و قم و ساخت بناي جديد استانداري استمداد كرد.
با حضور دكتر [حسن]حبيبي، [مصطفی]ميرسليم و [سراج الدین]كازروني، دربارة كيفيت بهرهبرداري از مجموعه سعدآباد مذاكره كرديم. قرار شد ضمن حفظ چند موزه در آنجا، اصالت را به استفادههاي دولتي و به خصوص براي میهمانان خارجي بدهيم. با دكتر حبيبي دربارة مسایل حقوق كاركنان دولت، وظايف معاونت اجرايي، سرپرستي نهاد و ... مذاكره كرديم.
عصر سلماني براي اصلاح آمد. كارهاي عقبمانده روزهاي سفر را انجام دادم. شب به خانه آمدم. خبر دادند كه اتومبيل حامل يكي از پاسداران به نام آقاي معلمي كه از شمال برميگشته، در درياچه سدكرج سقوط كرده و اكثر همراهان فوت كردهاند و خودش نجات يافته است؛ خيلي متأثر شدم.
از طريق سفارت سویيس، پيام جديدي از آمريكا رسيد كه تحركات نظامياش در منطقه مربوط به عراق است و متوجه ايران نيست. در گزارشها، هنوز مسأله عراق و تحركات نظامي آمريكا در ايران و خليج فارس و فرار بستگان صدام مورد توجه است.
سال ۱۳۷۵
دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رییس جمهور] آمد و خلاصه مذاكراتش با نخست وزير سوريه را گزارش داد. سپس نخست وزير سوريه و جمعى از همراهان، منجمله چند وزير آمدند. آقاى محمود الزعينى، قبلاً در سمت رياست مجلس، میهمان و ميزبان من بوده است. در مذاكرات از پيشرفتهاى ايران تمجيد كرد و اعلان نمود كه سوريه مايل است از تجربههاى ايران، به خصوص براى ساخت كارخانه فولاد، سيلو و سيمان استفاده كند. من هم شرحى از موفقيتها را دادم و گفتم، مايليم با ديگر كشورهاى اسلامى، در استفاده از امكاناتمان همكارى كنيم. راجع به مسایل فلسطين و لبنان و تركيه و عراق و اردن و اسرایيل، سئوالاتى كردم. قرار است براى بازديد از صنايع مورد نظرشان، به اصفهان و اراك بروند.
آقاى [مجید] هدايتزاده، سفيرمان در ايتاليا آمد. از پيشرفتهاى كشور اظهار خوشحالى كرد و گفت سُفرا با شنيدن و ديدن موفقيتهاى دولت، روحيه گرفتهاند و خارجىها هم روى ما حساب باز كردهاند. توصيههايى در مورد صادرات و صنايع كوچك داشت.
آقاى [کمال] خرازى، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل] آمد. از مواضع آمريكايىها و از اقداماتى كه در جهت تشنجزدایى داشته، گزارشى داد. شكست آمريكا در تحميل قانون تحريم ديگران، روش غيرمنتظرهاي است. جمعى از آزادگان آمدند. آقايان [علی اکبر] ابوترابى و [عباسعلی] وكيلى، [رییس ستاد رسیدگی به امور آزادگان] گزارش دادند. من هم دربارة افتخارات آزادگان صحبت كردم. عصر در جلسه هیأت دولت چند مصوبه داشتيم. آقاى زنگنه، [وزیر نیرو] آمد و طرح آقای تيموريان براى انتقال آب رودخانه شيروان به دشت ذهاب را گرفت.
شب آيتالله خامنهاى میهمانم بودند. دربارة انتخابات و مسایل سفر اصفهان و اختلاف بين آقايان [جلالالدین] طاهرى و [حسین] مظاهرى و همكارى با سوريه و نحوة گرفتن طلبمان از سوريه مذاكره كرديم. ديروقت به خانه رسيدم.
سال ۱۳۷۶
در گزارش ها باز هم مسأله ایستگاه میر روسیه مورد توجه است که با خاموش شدن کامپیوتر مرکزى، کنترل آن از دست سرنشینان خارج شده و به دورخود مىچرخد.
تا ساعت ده و نیم گزارشها را دیدم. جمعى از کسانى که براى تنظیم و نشر آثـار من با دفتر نشر معارف انقلاب کار مـى کننـد، آمدنـد. نمایـشگاه کـوچکى بـود کـه بازدیـد کردم. سپس گزارش محسن را شنیدیم که براى خاطرات، خطبهها، سخنرانى هـا، پیـام هـا و سفرها، هر یک جمعى جدا کار مى کنند، ولى از جمـع همکـاران در قـم کـه روى تفـسیر و کلید قرآن و زندگى ائمه کار مى کنند، کسى را دعوت نکرده بودند. من هم صحبت کردم و منافع کار را گفتم و راهکارها ى را مطرح کردم.
آقاى [محمود] واعظى آمد و براى ماندن در وزارت امـور خارجـه و نیـز دربـاره تـشکیل حزب با همکارى جمعى از همفکران مـشورت کـرد و نیـز از آثـار برخـى مواضـع رهبـرى منجمله همین بحث اموال بادآورده، با شیوهاى که دستگاه قضایى و [روزنامه] کیهـان عمـل مى کنند، اظهار نگرانى کرد و گفت، مدتى است که اروپایی ها دیگر مـسأله مراجعـت سـفرا را پیگیرى نمىکنند.
آقاى [ابوالقاسم] وافى آمد. گزارشى داد از همکارى هایی که بـا قـوه قـضاییه در نظـارت سرّى دارد و نیز همکارى با وزارت کشور در رابطه با علما و ائمه جمعه و نیز بـا رهبـرى در مسایل بیمه و شهریه طلاب و از ضعف عملکرد شوراى ائمـه جمعـه و دفتـر رهبـرى اظهـار نگرانى کرد و از من خواست که کمک نمایم.
عصر جمعى از آزادگان آمدند. آقایان [علیاکبـر] ابـوترابى، [نماینـده ولـی فقیـه در امـور آزادگان]و [عباسعلی] وکیلى، [رییس ستاد رسیدگی به امـور آزادگـان ] گـزارش دادنـد و تندیس و لوح سپاس به من هدیه کردند. من هم درباره آزادگان و خدماتى که به آنها شده صحبت کردم.
خانواده آقایان [مرتضی] شاپوریان، [غلامرضا] قُبـه و [محـسن ] قمـصرى از [مـدیران ] شهردارى [تهران] آمدند. شرح بازداشت شوهرانشان را دادند؛ تأثرآور است. از مـن بـراى نجاتشان کمک خواستند. مردمى متدین و انقلابى و با سوابق خوب هستند و این اقـدام را سیاسى و خطى مى دانند و به خاطر رهبرى صبر مى کننـد. دلـداریشان دادم. در طـول روز مقدارى به مذاکرات مجلس درباره دولت جدید گوش دادم.