arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۰۱۴۷۵
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۰ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۹

یادداشت‌های محمدعلی فروغی، جمعه ۲۳ بهمن ۱۲۹۸؛ مهمان‌دارِ شاه می‌گفت در علم نظام هنوز عملیات سلاطین ایران سرمشق است

امروز نصرت‌الدوله مهمان‌دارهای [احمد] شاه را که از ایتالیا آمده‌اند پذیرایی و مهمانی می‌کنند. مرا هم دعوت کرد... باری مهمان‌دار شاه که او را ژنرال خطاب می‌کردند، آدم خوبی به نظر آمد. قدری با هم صحبت کردیم. از حرف‌هایی که زد این بود که در علم نظام هنوز عملیات سلاطین ایران من‌جمله سیروس سرمشق است و تدریس می‌شود و تصدیق می‌کرد این حرف را که خوب است حالت روحیه مغرب‌ و مشرق با هم مخلوط شود، آن وقت تمدن خوب خواهد شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح بر حسب دستوری که شهاب‌الدوله داده بود رفته اتوکار گرفته به مُنت‌کارلو رفتیم. قبل از آن به صمصام‌السلطان و علی‌قلی‌خان برخوردم، آن‌ها هم تازه آمده و مشغول تفنن و سیاحت‌اند. بعد رفتم عکسی را که دیروز انداخته بودیم گرفتم و سوار شده رفتم مُنت‌کارلو. هشت فرانک خرج شد. سه ربع ساعت راه بود. همه جا کنار دریا یک طرف دریا و یک طرف تپه و کوه خیلی باصفا. بسیاری از جاها راه عینا مثل راه منجیل به رشت بود الا این‌که آبادانی این‌جا هنگامه است.

باری ظهر رسیدم به منت‌کارلو. به یک نظر که دیدم باغی بود مثل بهشت، ربطی به نیس ندارد. اما به محض ورود به انتظام‌الملک برخوردم و گفت الان با نصرت‌الدوله [وزیر خارجه] به نیس می‌رویم. من هم همراه آن‌ها برگشتم؛ چون مقصود اصلی من دیدن آن‌ها بود و گردش را بعد خواهم کرد.

امروز نصرت‌الدوله مهمان‌دارهای شاه را که از ایتالیا آمده‌اند پذیرایی و مهمانی می‌کنند. مرا هم دعوت کرد. مفخم‌الدوله هم بود. در هوتل نگرسکو که از معتبرترین هوتل‌های نیس است. حقیقتا هوتل‌های نیس از حیث بنا و عظمت و صفا معرکه است و ربطی به پاریس هم ندارد. در مراجعت از منت‌کارلو به نیس با اتومبیل نصرت‌الدوله در نیم ساعت آمدیم.

باری مهمان‌دار شاه که او را ژنرال خطاب می‌کردند، آدم خوبی به نظر آمد. قدری با هم صحبت کردیم. از حرف‌هایی که زد این بود که در علم نظام هنوز عملیات سلاطین ایران من‌جمله سیروس سرمشق است و تدریس می‌شود و تصدیق می‌کرد این حرف را که خوب است حالت روحیه مغرب‌ و مشرق با هم مخلوط شود، آن وقت تمدن خوب خواهد شد.

بعد از ناهار با اتومبیل آمدیم هوتلِ ما، شلوارهای انتظام‌الملک را که برای او آورده بودم دادم. آن‌ها رفتند که امشب به طرف ایتالیا حرکت کنند. من رفتم بیرون به گردش. مادام علی‌قلی‌خان و اتباعش امروز از این مهمان‌خانه جای دیگر می‌روند که ارزان‌تر پیدا کنند. من رفتم به خیابان موسوم به ویکتوآر در دکانی که عکس و کارت‌پستال و خرازی می‌فروخت، خواستم سوغات نیس بخرم، ضعیفه فروشنده این‌قدر ابرام و اصرار کرد که قریب صد و هفتاد فرانک روی دستم گذاشت. از جای دیگر یک کتاب راهنما و یک کتاب تصویر خریدم و بعد قدری کنار دریا و میدان ماسنا گردش کردم تا خسته شدم. به منزل برگشتم. با آن‌که اشتهای درستی نداشتم شام خوردم.

بعد از شام شیبانی آمد قدری صحبت کردیم و گفت: «قرار گذاشتیم فردا به منت‌کارلو برویم.» من هم همراه آن‌ها خواهم رفت. از خصایص این صفحات این است که پول خورد هم ندارند و عوض یک فرانک و نیم فرانک بلیط کاغذی می‌دهند و این کار از راه‌آهن بین راه شروع شد.

منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۱۰-۳۱۲.

نظرات بینندگان