سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب و امروز صبح راپرت کار ممتازالسلطنه را تمام کرده به هوتل موریس بردم و نصرت‌الدوله [وزیر خارجه] پسندید. ناهار همان‌جا با هم خوردیم و در کارهای مختلف از قبیل مراسله یا مذاکره با پالئولوگ در خصوص عمل شنیدر که مسئله سفارت پاریس را گرو کشیده‌اند برای وصول طلب شنیدر که تقریبا هفت میلیون مطالبه می‌کنند و این مشکلی است که ممتازالسلطنه حالا درست کرده و از اول هم این معامله را ممتازالسلطنه کرده و خدا می‌داند در این میان چقدر فمن یعمل کرده و حالا هم از این پولی که شنیدر می‌خواهد وصول کند معلوم نیست چقدر عاید او می‌شود. مسئله بامزه این است که در روزنامه‌ای شرحی نوشته راجع به اوضاع ایران که روی هم رفته از آن استنباط می‌شود که افکار در هیجان است، ولی خبری نیست، ولی مضحک این است که می‌نویسد در روزنامه «ایران» و «صدای طهران» شرح‌ها نوشته‌اند از این‌که بلشویسم با اصول شرع اسلام موافق است و تعدد زوجات در اسلام با کمونیسم مناسبت دارد و بنابراین رواج بلشویسم در ایران آسان است و بنابراین باید انگلیس‌ها قشون خود را از ایران ببرند!
باری بعد از ناهار مجلس مشاوره منعقد شد. آخر مجلس من هم رفتم و شهادت خود را دادم و بعد با میرزا حسین‌خان رفتیم در بوا دو بولن گردش و به میرزا محمدخان و علیقلی‌خان و اعظم‌السلطنه برخوردیم و شام در براسری خوردیم. علیقلی‌خان می‌گفت میرزا ابوالحسن‌خان وعده کرده بود برای شما کاغذ بدهد. منتظرش شدم و نیاورد. خیلی متاسف شدم، چون چهارم آوریل از طهران حرکت کرده است.
منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ص ۳۸۰.
