arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۱۳۳
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۰۳ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱

سلیقه قدیمی، اصلی ترین عامل افول ایرج قادری بود!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

حامد مظفری:ایرج قادری درگذشت و همچنین این سوال بی جواب باقی ماند که چرا او با کوله باری از تجربه در سینمای ایران، در دهه آخر عمرش، هیچ گاه نتوانست فیلمی بسازد که فارغ از توجه مخاطبان خاص، حداقل توجه مخاطبان عامی که برای دیدن فیلمهایی مانند «تاراج» و «می خواهم زنده بمانم» در جلوی سینماها صف می بستند، را به خود جلب کند.

 

سیروس تسلیمی از جمله سینماگران ایرانی است که به واسطه فعالیتهای فیلمنامه نویسی اش، این امکان را داشت که به طور مستقیم با قادری همکاری کند. او که فیلمنامه آخرین فیلم اکران شده قادری با عنوان «پاتو زمین نذار» را هم نوشته بود، اصلی ترین دلیل افول قادری در این سالهای اخیر را اصرار بیش از حد او بر سلیقه های خاص اش می داند، سلیقه هایی دمُده که حتی از سوی مخاطبان عام هم دیگر جواب نمی گرفتند.
*
*به عنوان کسی که سابقه همکاری با ایرج قادری را داشت، فکر می کنید چرا او در سالهای اخیر، هیچ وقت نتوانست موفقیت دهه های قبل اش را تکرار کند؟
**بگذارید از آخرین فیلم اکران شده او یعنی «پاتو زمین نذار» شروع کنم. فیلمنامه این کار از من بود و بنا به نظر آنها که این فیلمنامه را خوانده اند، قابلیت آن را داشت که به یک درام اجتماعی/سیاسی خوب تبدیل شود، اما نگرش خاص قادری در کارگردانی این فیلم، سبب شد که این فیلمنامه به ضعیفترین شکل ممکن به فیلم تبدیل شود. جالب اینجاست که ایشان فیلمنامه مرا خوانده بود و از ریتم روایی آن خوشش آمده بود و از من اجازه خواست که فیلمنامه را بسازد و من هم که گمان می کردم فیلمنامه همان طور که نوشته شده، تولید خواهد شد، از این پیشنهاد استقبال کردم، ولی ایرج قادری در نهایت فیلمی ساخت که به فیلمنامه من ربط چندانی نداشت.
*دلیل عدم اعتماد قادری به فیلمنامه شما در چه بود؟
**ایرج قادری از سینماگرانی بود که سعی داشت با سلیقه خودش فیلم بسازد و چون سابقه فیلمسازی در سالهای پیش از انقلاب را هم داشت، فکر می کرد که آن روش فیلمسازی همچنان با استقبال مخاطب روبرو می شود، ولی متاسفانه اصرار بیش از حد او بر سلیقه های قدیمی و دِمُده اش، اصلی ترین عامل افول اش بود و موجب شد که نتواند جواب لازم را از مخاطبان بگیرد. مثلا او دوست داشت که حتما در فیلمهایش بازی هم بکند، یا اینکه فیلمنامه را به فضای دوقطبی «قهرمان/بدمن» نزدیک کند. اینها همه او را به تکرار کشاند و کاری کرد که فیلمهای آخرش مخاطب آن چنانی نیافتند. البته این وضعیت بسیاری از کارگردانانی است که در دایره سینمای قبل از انقلاب مانده اند. به جرأت می گویم به جز داریوش مهرجویی، بقیه کارگردانان قدیمی سینمای ما همچنان در مناسبات سینمایی سالهای گذشته سیر می کنند.
*یعنی اگر قادری آن فیلمنامه را همان طور که شما نوشته بودید می ساخت، فیلم بهتری می شد؟!
**آنچه محور فیلمنامه من بود، فروپاشی آدمهایی خاص بود. آدمهایی که در یک موقعیت خاص، به ناگاه متمول می شوند، اما با تلنگری هم زندگی شان زیر و رو می شود. به این لحاظ فیلمنامه من رگه های سیاسی/اجتماعی خاص خود را داشت، اما همان فیلمنامه در دست آقای قادری تبدیل شد به فیلمی که حتی یک دیالوگش هم دیالوگ فیلمنامه من نبود!
*آیا در این مورد با خودِ قادری صحبت نکردید؟
**چرا! پیش می آمد که در حین پیش تولید، بارها با هم گپ می زدیم و من توضیحات لازم را به او می دادم اما بعد از مدتی دیدم این توضیحات هیچ فایده ای ندارد و به همین دلیل دیگر چیزی نگفتم. بعد هم که ایشان بیمار شدند و در آن شرایط هم صلاح ندیدم در این باره صحبت کنم که اسباب ناراحتی شان نشود. واقعا خودم هم نتوانستم تماشای «پاتو زمین نذار» را تا پایان تحمل کنم. آقای قادری اصرار داشت که فیلمنامه مرا تغییر داده و آن را به اثری مخاطب پسند بدل کند، اما متاسفانه فیلم، فروش خوبی هم نکرد.
*با این همه، باز هر وقت که ایرج قادری تصمیم به فیلمسازی می گرفت حجم عظیمی از رسانه ها به انعکاس خبری فیلم او می پرداختند!
**بله، به هر حال ایشان از سینماگران پرکار پیش از انقلاب بود و آثاری هم که در آن سالها می ساخت پرمخاطب بودند، اما واقعا در دهه هشتاد و نود که دیگر نمی توان با ایده آلهای دهه پنجاه فیلم ساخت! البته این را هم درنظر داشته باشید که به لحاظ استانداردهای تولید هم در سالهای اخیر، دست و بال ایشان بسته بود، ولی با این همه، همان طور که شما گفتید، آثار ایشان همواره برای مخاطبان (به لحاظ نام کارگردانش هم که شده) کنجکاوی برانگیز بودند.
*گویا ایرج قادری در دهه اخیر فقط از اعتباری خرج کرد که در سالهای قبل از انقلاب برای خود اندوخته بود...
**به نکته درستی اشاره کردید. در شرایطی که استانداردهای سینمایی نه تنها در سراسر جهان، بلکه در ایران هم تغییر کرده، اینکه کسی بخواهد بر مبنای سلیقه های سالهای گذشته اش فیلم بسازد، چندان موجه نیست. ایرج قادری یکی از کارگردان/بازیگرانی بود که در دهه های قبل برای خود برو و بیایی داشت و به واسطه اقبال مخاطبان به آثارش، شناخته شده بود و شاید یکی از دلایلی که او سعی در تغییر روش اش نداشت هم، همین سابقه بود. یعنی او گمان می کرد چون در سالهای قبل به روشی خاص فیلم می ساخته و موفق بوده، حالا هم می تواند همچنان با همان سبک و سیاق فیلم ساخته و موفق هم باشد!
* جالب اینجاست که عدم موفقیت فیلمهای قادری در اکران هم باعث نمی شد او توقفی در مسیر فیلمسازی خود به وجود آورد...
**همین طور است، ایشان همین الان هم یک فیلم آماده اکران دارد، ضمن اینکه پیش از بستری شدن در بیمارستان همچنان به دنبال فیلمنامه خوب می گشت تا فیلم جدیدی بسازد. حتی از خودِ من هم فیلمنامه خواسته بود! مساله اینجا بود که او هر بار سعی می کرد بهتر از قبل کار کند، اما باز هم جواب نمی گرفت.
نظرات بینندگان