arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۰۹۶۴
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۱۲ - ۰۱ آبان ۱۳۹۱

نماینده ولی‌فقیه در سپاه: درباره احمدی نژاد علم غیب نداشتیم/ احمدی نژاد می توانست قهرمان بشود اما نشد

حجت الاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در گفت و گو با اعتماد به طور تلویحی از حمایت های سپاه از محمود احمدی نژاد ابراز پشیمانی کرده و گفته است: «در مورد احمدی نژاد علم غيب نداشتيم.حمايت‌های قبلی‌ام را از احمدی‌نژاد انکار نمی‌کنم» اما «ما که علم غيب نداشتيم تا بدانيم در ذهن آقای احمدی‌نژاد چه می‌گذرد و در آينده ايشان می‌خواهد چه کار کند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


حجت الاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در گفت و گو با اعتماد به طور تلویحی از حمایت های سپاه از محمود احمدی نژاد ابراز پشیمانی کرده و گفته است: «در مورد احمدی نژاد علم غيب نداشتيم.»

به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ وی گفته است: «حمايت‌های قبلی‌ام را از احمدی‌نژاد انکار نمی‌کنم» اما «ما که علم غيب نداشتيم تا بدانيم در ذهن آقای احمدی‌نژاد چه می‌گذرد و در آينده ايشان می‌خواهد چه کار کند.»

سوالی هم که برای افکار عمومی مطرح است اینکه چه ضرورتی اقتضا می‌کند که هر چند وقت یک بار از افرادی همچون شما اظهاراتی درباره منابع مشروعیت نظام بشنویم؟ یعنی آیا تاکید‌های مکرر احمدی‌نژاد بر اینکه منتخب مستقیم مردم است و با رای مستقیم مردم به ریاست‌جمهوری رسیده است افرادی همچون شما را وادار می‌کند ورود به این مباحث داشته باشید؟

بحث آقای احمدی‌نژاد و اینها اصلا مطرح نیست. اما واقعیت مطلب این است که بسیاری از حرف‌ها، سوءاستفاده ابزاری از مردم است. ما نگران هستیم که این شعارهایی که می‌دهند همان بلایی که در گذشته‌های دور با همین شعارهای انحرافی بر سر مردم آوردند باز مردم ما را گرفتار کنند. ما باید واقعیت‌ها را برای مردم بیان کنیم تا این دو مساله یعنی مقبولیت و مشروعیت را برای مردم جدا بکنیم. یعنی در طول این سی و چند سال مساله‌یی که ما گرفتارش بوده‌ایم تفکر نهضت آزادی است. تفکر نهضت آزادی متاسفانه تفکر اسلام ناب نبود. نگاه آنها به اسلام، نگاهی ناقص است که در پی تفکیک دین از سیاست هستند. نگاه آقای بازرگان به امریکا نگاه رفرمیستی بود. نظر او درباره حکومت بعد از انقلاب، نظام جمهوری دموکراتیک اسلامی بود. ما به دنبال دین دموکراتیک نبودیم بلکه به دنبال دموکراسی دینی بوده‌ایم. مردم‌سالاری دینی با دین مردم‌سالار متفاوت است اما تقسیم‌بندی آن خیلی رقیق است و حکومت دینی با حکومت دینداران متفاوت است.

الان نزدیک به بیست سال است که مهندس بازرگان مرحوم شده است و...

خیلی خب. بعد از او هم بنی‌صدر آمد و همین حرف‌ها را زد. آقای هاشمی هم به نوعی همین حرف‌ها را می‌زند. آقای هاشمی هم به نوعی برخی اظهارات ابهام‌آمیز داشت. ایشان از شورای رهبری سخن می‌گوید. شورای فقهی و شورای رهبری یعنی چه؟ این مدلی که آقایان تکنوکرات‌ها دارند، مدل مالزی است. ماهیت حکومت مالزی به طور کلی با ماهیت حکومتی که امام آن را پایه‌گذاری کرده است متفاوت است. نگاه آقای خاتمی کاملا با نگاه امام در تعارض است. آقای خاتمی ده‌ها بار آزادی را خارج از دین تعریف کرده است. در حالی که آزادی کمال هدفی نیست. خداوند انسان را خلق نکرده که آزاد مطلق باشد اما برای تکامل خود نیازمند آزادی است. متاسفانه تفکر لیبرالیسم بر سر مسوولان ما سایه انداخته است.

خب الان که مهندس بازرگان مرحوم شده، بنی‌صدر در کشور نیست، دوران هاشمی و خاتمی هم تمام شده و محمود احمدی‌نژاد امور اجرایی را در ید قدرت دارد...

در دوره آقای احمدی‌نژاد نیز بیان برخی اظهارات ابهام‌آمیز را از سوی ایشان شاهد بوده‌ایم که موضوع مکتب ایرانی، بیداری انسانی از این قبیل است. اینکه ایشان دائما بر مردم اتکا می‌کند... نقش مشروعیت الهی حاکمیت، قانونگذاری و نقش ولی فقیه در تداوم مشروعیت الهی را تبیین کند. مشکل این است که بعضا کسانی می‌آیند قوه اجرایی یا مجلس را در دست می‌گیرند که نرم‌افزار پیامبر را خوب نمی‌فهمند. اینها نرم‌افزار امام را خوب نمی‌شناسند. نگرانی آقای مصباح و تئوریسین‌های نظام ما همین است. ما می‌بینیم کسانی که خودشان در راس قوه مجریه هستند و باید مر اسلام را اجرایی کند خودشان در مسائل دینی تردید دارد.

اما شما تا دو سال پیش اینطور فکر نمی‌کردید و نسبت به احمدی‌نژاد و دولت او در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهایی که داشتید حمایت‌های زیادی می‌کردید...

بله، من که انکار نمی‌کنم.

اما تحلیلی هم که وجود دارد این است که کارهای اجرایی اقتضائات خود را دارد و کسی که سکان اداره کشور را در دست می‌گیرد بعد از مدتی به این نتیجه می‌رسد که نمی‌شود با مبانی ایدئولوژیک و شعارهای سیاسی کار کرد. این همان نکته‌یی است که ما در دوران‌های بنی‌صدر، هاشمی و خاتمی شاهدش هستیم و در دوران احمدی‌نژاد به نحو خیره‌کننده و اعجاب‌انگیزی دیدیم که احمدی‌نژاد سال 91 به بعد با احمدی‌نژادی که سال 84 آمد تفاوت‌های جدی پیدا کرده است. هر چند که احمدی‌نژاد به شیوه خاص خود اعمال سیاست کرد و از خط و مشی‌ای که نظام تعریف کرده بود فاصله گرفت...

سوال این است که مشکل فرد است یا تحقق حاکمیت دینی؟ من معتقدم مشکل ما افراد هستند. البته سقف اداره نظام و استاندارد آن خیلی بالاست. یعنی اداره کردن یک نظام اسلامی در این شرایط با متغیرهای منطقه‌یی و بین‌المللی کار بسیار سخت و سنگینی است. اما مشکل ما با آدم‌هاست. البته بخشی از مشکلات این آدم‌ها روحی و روانی است. یعنی افرادی هستند که وقتی می‌بینند یک مقدار رای پشت او قرار گرفته است تصور می‌کنند که رای‌شان استقلالی بوده است. این افراد وقتی مقداری رای را برای خود می‌بینند فکر می‌کنند مشروعیت‌شان از آرای مردم است در حالی که این ولی فقیه است که رای مردم را تنفیذ و رییس‌جمهور را منصوب می‌کند. اگر این تنفیذ و نصب نباشد، در مشروعیت رییس‌جمهور نقص به وجود می‌آید. بنابراین ما عناصری را می‌خواهیم که فشار بر آنها تاثیری نداشته باشد. این درست است که فشار خیلی سنگین است و اگر کسی بخواهد در قوه مجریه مشغول شود باید آنقدر استخوان‌بندی قوی‌ای داشته باشد که بتواند در برابر فشارها ایستادگی کند. فرد مورد نظر ما برای ریاست‌جمهوری کسی است که نرم‌افزار امام و رهبری را خوب فهمیده باشد. او باید فردی باشد که هوا و هوس نداشته باشد. مشکل ما اینجا است که آقایان می‌آیند روی این کرسی (ریاست‌جمهوری) قرار می‌گیرند و بعد برای دوره بعدشان برنامه‌ریزی می‌کنند. اما قانون اساسی می‌گوید که هر رییس‌جمهوری فقط می‌تواند دو دوره اداره کشور را به دست بگیرد و حق ندارد از امکانات کشور برای دوره بعدی استفاده کند. ولی آقایان می‌آیند می‌بینند که رییس‌جمهوری خیلی زیبا و شیرین است و به همین خاطر برای دوره‌های بعدی برنامه‌ریزی می‌کنند. الان سوال این است که علت و منشا تفاوت در مواضع و عملکرد آقای احمدی‌نژاد در دوره نهم با دوره دهم چیست؟ این مساله‌یی است که چندان روشن نیست اما ما تابع ضوابط و شرایط هستیم. من که هیچ حتی امیرالمومنین نیز به منذربن جارود فرمودند که رفتار پدرت باعث شد که من درباره تو اشتباه کنم. یعنی وقتی معصوم به نیروی خودش اعتماد می‌کند طبیعی است که اینجا هم مسوولان به افراد خودشان تا وقتی که کشف خلاف نشده باشد اعتماد کنند. وقتی کشف خلاف شد هم مردم و مسوولان دچار تغییر می‌شوند. ما هم تا مادامی که آقای احمدی‌نژاد در قالب استانداردها و شرایطی که مقبول نظام بود حرکت می‌کرد تاییدش می‌کردیم. مشکل آقای احمدی‌نژاد را اتفاقا من حضوری به خودشان گفتم. به ایشان گفتم شما می‌توانستید قهرمان تاریخی ملت ایران شوید. اما متاسفانه نشد. از این بدتر نمی‌شود که شما همه کسانی را که هوادارتان بودند به مخالفان خود تبدیل کردید. اینکه هنر نیست انسان اینطور عمل کند. ایشان شعارهایی که الان می‌دهند با شعارهای گذشته‌شان تفاوت دارد. بله آدم‌ها دچار تغییر می‌شوند...

به نظر شما چرا احمدی‌نژاد این گونه شد؟

عوامل روحی، درونی و بیرونی دارد. به هر حال فشارهایی که هست و اینکه ایشان ببیند خواسته‌هایش عملی و ایده‌هایش اجرایی نشده می‌تواند از جمله عواملی باشد که ایشان را این گونه کند. اشکال کار اینجا است که روسای جمهور نقش و جایگاه خود را با رهبری نظام اشتباه می‌گیرند. هم تئوریسین می‌شوند و هم فراتر از اختیارات خود را در قدرت اعمال می‌کنند. در حالی که نظام دارای تفکیک قوا است. 3 قوه زیرنظر رهبری است و رییس‌جمهور حاکم علی‌الاطلاق نیست. ولی فقیه باید اعمال ولایت کند و اگر این کار را انجام نداد دیگر معنای آن ولایت فقیه نیست.

یعنی شما معتقدید که احمدی‌نژاد این کارها را به خاطر اینکه بتواند برای دولت بعدی که تیم خودش باشد رای جمع کند؟

من نمی‌دانم. برای این حرف‌ها هم نمی‌توانم سند و دلیل داشته باشم. همین قدر می‌توانم بگویم که من در آقای احمدی‌نژاد یک تغییر دارم می‌بینم. این تغییر هم در نگرش، رفتار و عملکرد ایشان قابل مشاهده است.

این تغییری که شما می‌گویید همان پیش‌بینی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیست که چند روز قبل از انتخابات 88 در نامه‌یی به رهبری آن را پیش‌بینی کرده بودند؟

که چه؟

اینکه ایشان در نامه‌شان نوشته بودند که دود این آتش تصاعد خواهد کرد و تهمت‌هایی که احمدی‌نژاد در مناظره‌ها مطرح کرده رهبری را نشانه گرفته است... این تغییری که در سال پایانی دولت شما مطرح می‌کنید آیا همان هشدارها و اخطارهایی نیست که آقایان هاشمی، خاتمی و دیگران خیلی پیشتر از اینها داده بودند؟

رهبری به دنبال تحقق آرمان‌های دینی در نظام جمهوری اسلامی هستند و مبنای حرکت ایشان هم آن اصول حاکم بر نرم‌افزار پیامبر است که البته نگاه نرم‌افزاری امام هم روی همین اصول بنا شده بود. اما در عین حال باید توجه داشته باشیم که ولی فقیه بعد از امام، مقلد امام نیست و او باید تشخیص خودش را اعمال کند تا ولایتش انشا شود. حالا می‌دانیم که دولت جمهوری اسلامی ایران بالاخره باید با رای مردم تعیین شود. رهبری هم به دنبال این هستند که توسط همین دولت منتخب مردم، قوه قضاییه و همچنین مجلس شورای اسلامی، آن نرم‌افزار بعثت اجرایی شود. حالا بیاییم سه دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد را درباره اجرای این نرم‌افزار مقایسه کنیم. من اصلا کاری با صحبت آقای هاشمی ندارم و نمی‌دانم ایشان با چه انگیزه‌یی با دولت مخالفت کردند که چهار سال تمام رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام جلوی دولت ایستاد. این اصلا چه مبنایی دارد و در کجای دنیا بخشی از نظام به اپوزیسیون دولت تبدیل می‌شود؟ شما نگاه کنید به انتخابات کشور ونزوئلا؛ می‌بینید آن کسی که 47 درصد رای آورده چاوز را به عنوان رییس‌جمهور منتخب این کشور که 54 درصد رای آورده خیلی راحت می‌پذیرد و به آقای چاوز تبریک می‌گوید. این اصولی است که بین عقلا متداول است. اگر آقای هاشمی در سال 84 رقیب آقای احمدی‌نژاد بود باید همراهی می‌کرد یا اگر آقای خاتمی در انتخابات 88 حرفی هم داشت راهش این نبود که...

اما خب آقای هاشمی می‌تواند بگوید که مساله‌یی که شما و دوستان‌تان الان در دولت یافته‌اید و نامش را «جریان انحرافی» گذاشته‌اید، دست‌کم سه سال پیش نسبت به آن هشدار داد. در واقع جرم هاشمی و خاتمی این بود که انحرافی را که در دولت الان همه اصولگرایان بر آن تاکید می‌کنند چند سال زودتر تشخیص دادند. البته اصلاح‌طلبان در عین اینکه منتقد سیاست‌ها و روش‌های دولت‌های نهم و دهم بودند هیچ گاه دولت را به جن‌گیر و رمال یا فراماسونر و بهایی متهم نکردند هر چند کسانی که اکنون چنین مسائلی را مطرح می‌کنند قبلا از مدیریت امام زمانی بر کشور در دولت احمدی‌نژاد سخن می‌گفتند...

درباره آقای هاشمی هم همین حرف‌ها بوده است. در زمان آقای هاشمی هم من افرادی را سراغ دارم که دعا می‌کردند لحظه‌یی از عمر ایشان کم نشود یا از خدا می‌خواستند که از ثواب کارهای آقای هاشمی چیزی هم نصیب آنها شود. بعد هم که آنها از مواضع پیشین‌شان برگشتند وقتی از آنها دلیل این پشیمانی را سوال می‌کردیم می‌گفتند که ما نمی‌دانستیم که این‌طوری می‌شود و نتیجه آن، حاکمیت عناصری مانند عطاءالله مهاجرانی می‌شود که هیچ اعتقادی به مبانی دینی نداشته‌اند و ندارند. به هر حال می‌توان گفت که بستر جریان اصلاحات توسط کارگزاران فراهم شد.

اما آقای هاشمی جواب‌شان می‌تواند این باشد که اتفاقا به دلیل اینکه بخشی از نظام و دولت به تعبیر امام به دست نااهلان افتاده نتیجه‌اش این شده که شخصی مثل او که از اعتبار منحصر به فردی نزد بنیانگذار جمهوری اسلامی برخوردار بوده است اکنون متهم به چنین اتهاماتی شود...


مگر اطرافیان آقای هاشمی اهل بودند؟ مگر شما از پرونده‌ها و محاکمه‌ها خبر ندارید؟

نه حاج آقا! بحث این است که آقای هاشمی می‌تواند بگوید درست به دلیل اینکه بخشی از انقلاب به تعبیر امام به دست نااهلان افتاده است، آقای هاشمی و تیم ایشان متهم به چنین اتهاماتی شده‌اند...

افراد دولت فعلی که نااهل نیستند. اینکه در دولت نااهلان هستند دیدگاه ایشان است. چه کسی می‌گوید که این دولت نااهل است؟ ما حق نداریم که...

یعنی شما قائل به وجود جریانی موسوم به انحرافی نیستید؟

بحث انحراف یعنی چه؟ من نمی‌دانم شما چرا این مسائل را مطرح می‌کنید. من اصلا کاری با این مقایسه ندارم که بخواهم وارد جزییات شوم به این دلیل که این مسائل از حیطه اطلاعات من خارج است. اما اینکه آقای هاشمی هشدار داده است به هر حال ایشان یک شهروند نظام جمهوری اسلامی هستند. اما ایشان نقش اپوزیسیون بازی کرده است. رهبری نسبت به شعارهای آقای احمدی‌نژاد نظر مثبت داشتند وگرنه این طور نبود که ایشان از آقای احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری حمایت کنند. در آن روز هم که اصلا بحث ایشان نبود. رهبری کلیاتی را بیان فرمودند و مثل همیشه تنها به معیارها و ضوابط اشاره فرمودند. اما آقای هاشمی از روز اولی که آقای احمدی‌نژاد آمد، تعابیر بسیار زشتی را درباره ایشان به کار می‌بردند. من نمی‌دانم واقعا آیا به کار‌گیری چنین تعابیری زیبنده یک روحانی است؟ من اصلا نمی‌دانم این دو نفر از کجا با یکدیگر خصومت و درگیری داشته‌اند...

اما هاشمی و خاتمی با وجود انتقادات بسیاری که به آقای احمدی‌نژاد داشتند هیچ گاه مانند آیت‌الله مصباح دولت را به بزرگ‌ترین خطر از صدر اسلام تاکنون، نفوذ فراماسونری در آن و بدتر از بهاییت و... متهم نکردند.

من اصلا کاری با این تعابیر ندارم. آنچه مهم است اینکه رهبری به دنبال تحقق آرمان‌ها و ایده‌ها است. به همین دلیل ایشان از هر کسی که حرف‌ها، ایده‌ها و شعارهایش در این راستا باشد حمایت می‌کنند. انصافا آقای احمدی‌نژاد در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش به لحاظ شعارها، پرکاری، احیای تفکر حضرت امام، ایستادگی در برابر امریکا و صهیونیست‌ها و بازگشت به ارزش‌های جامعه بسیار خوب عمل کرد و اوضاع را خیلی عوض کرد. ببینید ما نباید بی‌انصافی کنیم و توجه داشته باشیم که میزان مانور ما را در دوران قبل از احمدی‌نژاد به حداقل رسانده بودند و ما در دنیا مشکل داشتیم. خود آقای بوش گفت که ما رفته بودیم مساله هسته‌یی ایران را حل کنیم ولی احمدی‌نژاد بساط ما را به هم ریخت. دولت قبل از احمدی‌نژاد اصلا هسته‌یی را تعطیل کرده بود. شما توجه داشته باشید که اگر رییس‌جمهور کسی مانند شاه سلطان حسین باشد رهبری را نیز با مشکل مواجه می‌کند. در دوران قبل از احمدی‌نژاد بحث هسته‌یی اصلا تعطیل شده بود و در آن قفل زده بودند. مجلس ششم درصدد نوشتن نامه به رهبری بود که جام زهر بنوشد اما احمدی‌نژاد آمد و در این معادلات تغییر به وجود آورد و جایگاه نظام را در جهان ارتقا داد.

اما خب تحلیلی که اینجا وجود دارد این است که احمدی‌نژاد در دوره پیش این کارها را کرد تا بتواند اعتماد نظام را جلب کند تا دست او باز گذاشته شود که در نتیجه بتواند به راحتی پیشنهاد ارتباط با امریکا را مطرح کند. چنانچه وی در سفر اخیرش به نیویورک چندین بار این مساله را مطرح کرد و در طول عمر جمهوری اسلامی این نخستین باری بود که رییس‌جمهور ایران مستقیما بحث ارتباط با امریکا را آن هم در قلب نیویورک مطرح کرد.


ببینید ما که علم غیب نداشتیم. این متاسفانه نوع ذائقه آدم‌هایی است که مکتبی حقیقی نیستند. ارتباط با امریکا چیزی است که هم آقای هاشمی و هم خاتمی و هم احمدی‌نژاد به دنبال آن بوده‌اند و هر کدام‌شان هم می‌خواستند این مساله را به نام خودشان تمام کنند. من نمی‌دانم این کوفتی (ارتباط با امریکا) چه هست که آقایان می‌خواهند مدالش را بر گردن خودشان بیندازند. من واقعا نمی‌دانم الان در ذهن احمدی‌نژاد چه می‌گذرد که بحث ارتباط با امریکا را مطرح می‌کند. در حالی که اساسا اختلاف ما با امریکا یک اختلاف مبنایی است. اصلا مگر امریکا با عربستان چه کرده است؟ امریکا الان چنگال خود را تا اعماق زندگی عربستانی‌ها فرو کرده و نمی‌دانم امریکا چه گلی به سر عربستان و کشورهای همراه خود زده است که بتواند بر سر ما هم بزند. مشکل ما با امریکا مبنایی است. ما دنیا را تکان داده‌ایم و زمینه تحول جهانی را فراهم کرده‌ایم. حالا واقعا می‌خواهیم به امریکایی‌ها چه بگوییم؟ یک محاسبه کنیم ببینیم امریکا چه می‌خواهد به ما بدهد و در ازای آن چه چیزی می‌خواهد بگیرد. بنابراین مشکل ما با امریکا بر سر مبانی است و به همین دلیل برای قوه مجریه ما نیازمند کسی هستیم که مبانی محکمی داشته باشد و این متغیرها در او تاثیری نگذارد. رییس‌جمهور باید کسی باشد که واقعا برای خدا کار کند نه اینکه اسیر این آدم و آن آدم بشود. تیم آقای هاشمی، تیم آقای خاتمی و تیم آقای احمدی‌نژاد متاسفانه همه‌شان این ضعف‌ها را داشته‌اند و دارند.

شما سال 88 در مصاحبه‌یی با روزنامه«شرق» با اشاره به مسائل بعد از انتخابات گفته بودید که اگر شورای نگهبان دقت بیشتری در تایید صلاحیت‌ها کرده بود آن وضع پیش نمی‌آمد. منظورتان هم احتمالا تایید صلاحیت آقایان موسوی و کروبی بوده است. حالا بفرمایید الان که کار آقای احمدی‌نژاد به اینجا رسیده و شما هم به برخی از مشکلات‌تان با ایشان اشاره کردید به نظر شما این وضعیت حاصل بی‌دقتی کدام بخش‌های نظام است؟

اولا که شورای نگهبان علم غیب ندارد. ضمن اینکه دست این شورا بسته است. حتی درباره ائمه معصوم هم گاهی چنین اتفاقاتی می‌افتاده است. ائمه هم به افراد اعتماد می‌کردند و تا مادامی که آنها افراد خوبی بودند ائمه هم از آنها حمایت می‌کردند و زمانی که منحرف می‌شدند هم نظر ائمه تغییر می‌کرد. اما به نظر من مشکل اینجا است که دست شورای نگهبان بسته است و ما نقص و خلأ قانونی داریم. این جایگاه نظام نیازمند رجالی است که با این سقفی که امروز در جامعه می‌بینیم خیلی متفاوت است.

یعنی درباره احمدی‌نژاد هم معتقدید که شورای نگهبان باید دقت بیشتری می‌کرد؟


نواقص و خلأ قانونی است. به نظرم باید برای مجلس، خبرگان، شوراها و ریاست‌جمهوری فکری اساسی شود. سقف اداره نظام متاسفانه سقف کوتاهی در نظر گرفته شده در حالی که این سقف خیلی بلند است و آدم‌هایی که می‌خواهند بیایند اینجا باید از استانداردهای دیگری برخوردار باشند. بله به هر حال ما که علم غیب نداشتیم تا بدانیم در ذهن آقای احمدی‌نژاد چه می‌گذرد و در آینده ایشان می‌خواهد چه کار کند. اصلا خود این مساله اعتماد به رای مردم است. نمی‌شود که بگوییم رای مردم برای آقای خاتمی معتبر و برای آقای احمدی‌نژاد غیرمعتبر است. ما نباید این نگاه دوگانه را داشته باشیم. رای مردم معتبر است. حالا اگر آقای هاشمی با این رای انتخاب شده باشد تا مادامی که در چارچوب اصول حرکت می‌کند باید احترام ایشان نگه داشته شود. اصلا امام و رهبری خیلی روی رای مردم حساب باز می‌کردند و معتقد بودند که خود مردم باید بفهمند. درباره آقای بنی‌صدر زمانی شهید بهشتی تعریف می‌کردند که خدمت امام رسیدند و از ایشان پرسیده بودند که بالاخره باید چه کاری با بنی صدر بکنیم و امام فرموده بودند که یک طرف باید کوتاه بیاید. آقای بهشتی به امام گفته بودند شما به من بگویید کوتاه بیا، من همین فردا روزنامه جمهوری اسلامی را کنترل می‌کنم. بعد که مسائل ادامه پیدا می‌کند و دوباره آقای بهشتی خدمت امام می‌رسند، امام می‌گویند مگر بنی‌صدر را من به ریاست‌جمهوری انتخابش کرده‌ام که حالا بخواهم عزلش کنم؟ به هر حال مردم رای داده بودند و باید متوجه شوند که به آن کسی که رای داده‌اند چقدر ظرفیت داشته است. ریاست‌جمهوری که انتصابی نیست. متاسفانه ما افراد غیرانتصابی را هم به رهبری مربوط می‌کنیم. یعنی ایرادات آن افرادی را هم که مردم انتخاب کرده‌اند متاسفانه به رهبری نسبت می‌دهیم در حالی که واقعا اینطور نیست.

شما سال 88 مصاحبه‌یی مفصل، جذاب و خواندنی با روزنامه «شرق» داشتید که حتما خاطره آن هنوز در یادتان مانده است. می‌خواستم بپرسم آیا از شنیدن خبر توقیف روزنامه شرق ناراحت شدید؟


نه. ناراحت نشدم.

چرا؟

برای اینکه متاسفانه این نشریات از آزادی سوءاستفاده می‌کنند. نقد به سپاه با تخریب آن خیلی متفاوت است. نقد رزمندگان و جنگ با بازی کردن با ارزش‌های دفاع مقدس خیلی فرق می‌کند. من فکر می‌کنم باید ریگی در کفش اینها باشد که اینطوری عمل می‌کنند. در نظام ما نقد وجود دارد و بدترین و تندترین حرف‌ها را درباره سپاه می‌گویند. دلیل آن را هم نمی‌دانیم. اتفاقا هم از طرف خارجی‌ها و امریکاییان و هم داخل کشور شاهد حمله به سپاه هستیم. ظاهرا دیوار سپاه کوتاه است. من در مجموع تخریب را درست نمی‌دانم و این خیلی بد است که ما مساله‌یی را به بدترین شکل به مردم تحمیل کنیم و بگوییم که این آزادی است.

اما پدر و پدر همسر طراح آن طرح رزمنده بودند و اصلا قصد اهانت به رزمندگان دفاع مقدس را نداشته است...

خب ما قصد و نیت او را نمی‌دانیم اما اثر او تخریبی بوده است. اینکه از خانواده رزمنده است نه‌تنها مجوز چنین اقدامی نخواهد بود بلکه مسوولیت ایشان را سنگین‌تر می‌کند. چه بسا افرادی که در دوره‌یی رزمنده و حامی ولایت بودند اما در چرخه حرکت زمان دچار استحاله شدند.

بسیار خب. شما از توقیف شرق ناراحت نشدید. آیا از اظهارات اخیر آقای احمدی‌نژاد که خطاب به دانش‌آموزان با کنایه گفته بودند که بروید چندتا عکس با چفیه بگیرید ممکن است بعدا برای تبلیغات به دردتان بخورد چطور؟ از این صحبت ایشان هم ناراحت نشدید؟

این نوع رفتار را که من تایید نمی‌کنم. من نمی‌دانم این حرف‌های آقای رییس‌جمهور یعنی چه و از سوی دیگر می‌دانیم که چند وقت پیش دور گردن مجسمه کورش چفیه انداختند و گفتند که کورش هم بسیجی بود. من معتقدم که این نوع کارها و حرف‌ها اصلا درست نیست و ما بالاخره اگر مردم را قبول داریم باید آنها را عاقل و هوشمند بدانیم. همینطور هم هست و مردم ما به لحاظ تراز هوشمندی از میزان بالای هوش برخوردار هستند. این مردم متوجه خیلی مسائل هستند و خیلی از این مسائل را حتی بر زبان هم نمی‌آورند و بعد گاهی می‌بینیم در جایی چیزی را اظهار می‌کنند که می‌فهمیم مردم چقدر به این نوع رفتارها توجه دارند. روزنامه هم باید حرف خودش را بزند و نقدش را داشته باشد اما این طور نیست که اگر کسی فرزند رزمنده یا شهید بود بتواند هر کار نادرستی را انجام بدهد. ما از این مسائل کم نداشته‌ایم. کسی بوده که همسر شهید یا فرزند شهید بوده اما مشکلات بسیاری در طول زمان پیدا کرده است. هر آقازاده‌یی که خوب نیست و هر آقا زاده‌یی هم آقازاده بد نیست.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۸۷
مجید الدین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
11
39
درود بر هاشمی رفسنجانی که هر میخواهد خود را مطرح کند او را میکوبد.
maryam
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
3
35
قهرمان شدن یا قهرمان نشدن!!!!!
مسئله این است ....
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
3
40
خدا رو شکر
ما که قانع شدیم شما رو نمی دونم ؟!؟!؟!؟!
فاطمه
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
2
34
54 درصد + 47 درصد گه ميشود 101 درصد !!!!!!!!!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
2
45
کی بود کی بود من نبودم.........
نظرات بینندگان