کد خبر: ۹۰۲۲۷۱
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۲۳ - ۰۶ دی ۱۴۰۴

قسمت صد و بیست و دوم خاطرات میلسپو: فرماندهی خلیج فارس از نظر سرویس اطلاعاتی و حتی زمینه وسیع اقتصادی، به مراتب بهتر از سفارت آمریکا مجهز بود

نیرو‌های آمریکائی در ایران دارای پرسنل فنی کنار آزموده و تسهیلات و تجهیزاتی بود که میتوانست مورد استفاده مستخدمین غیر نظامی آمریکائی دولت ایران قرار گیرد و اگر چنین میشد می‌توانست به تقویت روحیه و کارآیی و اعتبار امریکائیان در ایران بیفزاید. فرماندهی خلیج فارس از نظر سرویس اطلاعاتی و حتی زمینه وسیع اقتصادی به مراتب بهتر از سفارت آمریکا مجهز بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب ماموریت آمریکایی‌ها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است.

 

آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود‌.

 

نیرو‌های آمریکائی در ایران دارای پرسنل فنی کنار آزموده و تسهیلات و تجهیزاتی بود که میتوانست مورد استفاده مستخدمین غیر نظامی آمریکائی دولت ایران قرار گیرد و اگر چنین میشد می‌توانست به تقویت روحیه و کارآیی و اعتبار امریکائیان در ایران بیفزاید. فرماندهی خلیج فارس از نظر سرویس اطلاعاتی و حتی زمینه وسیع اقتصادی به مراتب بهتر از سفارت آمریکا مجهز بود. به علاوه ژنرال کانالی و اعضای ستادش چنان روابط کاری با شوروی‌ها برقرار کرده بودند که هیچ گروه دیگر امریکائی نمی‌توانست داشته باشد. بر روی هم این روابط موفقیت آمیز می‌نمود، هر چند باید در نظر داشت که این امر مربوط به یک سلسله عملیات حاشیه‌ای بود که در مجموع به منافع روسیه خدمت می‌کرد؛ بنابراین ایالات متحد آمریکا در ایران دارای دو نهاد رسمی بود: سفارت و فرماندهی خلیج فارس که هر کدام نمایندگی یکی از وزارتخانه‌های مهم در واشینگتن را بر عهده داشتند: وزارت خارجه و وزارت دفاع. هر یک از این دو نهاد وظایف مشخص خود یعنی ادامه جنگ را شناخته بود. در مورد یکی از آنها وظایف مزبور دیپلماتیک بود و در مورد دیگری نظامی. در خصوص دوران پس از جنگ نمایندگان وزارت خارجه مسئولیت آشکاری بر عهده داشتند، ولی در این مورد خاص نمایندگان وزارت دفاع از قابلیت‌های برجسته‌ای برخوردار بودند؛ بنابراین هماهنگی میان دیپلمات‌ها و افسران ارتش ضروری بود. 

این هم آهنگی فقط با اقدام واشینگتن میسر می‌شد. در میان دیپلمات‌های امریکائی مقیم تهران هیچ گاه کسی که دارای قوه تخیل و ابتکار برجسته باشد وجود نداشت. ژنرال کانالی شخصاً مهارت دیپلماتیک داشت ولی گرایش او به مسائل نظامی بود. او وظایف اجرائی را که بر عهده اش واگذار شده بود، پذیرفته بود و به نحو احسن اجرا میکرد و نمی‌شد انتظار داشت که بدون اجازه واشینگتن به کار‌های دیگر بپردازد. او در حالیکه نسبت به من منتهای ادب و نزاکت را نشان می‌داد، هیچ گاه تفاهم شخصی در درک این تئوری به خرج نداد که مستخدمین امریکائی دولت ایران هم به سهم خود به تلاش‌های جنگی کمک میکنند و ظاهراً هیچ فکری درباره رهبری یا مشارکت امریکا در بازسازی منطقه خلیج فارس به او القا نشده بود. او ایران را از نقطه نظر سیاست آمریکا تنها یک راه تدارکاتی می‌دید. علاوه بر آن ستایش زیادی برای شخصیت و قابلیت روس‌ها داشت و احساسات او در این مورد می‌توانست عامل ارزشمندی در دیپلوماسی ما باشد. بدیهی است اگر دولت آمریکا میخواست با روسیه و ایران بر اساس یک برنامه دراز مدت رفتار کند، لازم بود وزارت دفاع دستورات مقتضی و خاص به ژنرال کانالی بدهد.

نظرات بینندگان