ساعت هفت و نیم به پاریس رسیدیم. مستقیما به هوتل موریس که نصرتالدوله [وزیر خارجه] و شاه [احمدشاه] و اتباع آنجا هستند رفتم. سراغ انتظامالملک را گرفتم، نبود و معلوم شد آنجا منزل ندارد. نصرتالدوله و هیچکس دیگر هم نبود. بالاخره معینالملک را پیدا کردم. از او هم آبی گرم نشد جز اینکه اطاق نصرتالدوله را دانسته، جهانبخش، آدمش را پیدا کردم. او هم نتوانست مطلبی معلوم کند.
کد خبر: ۵۷۸۷۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۸
مطلب در اینجاست که معلوم میشود شاهنامه از خیلی قدیم مغشوش و مخلط شده زیرا نسخه ظفرنامه حمدالله مستوفی را هم دیدم که متن آن ظفرنامه و در حاشیهاش شاهنامه است و حمدالله در اول کتاب بعد از تعریف و تمجید زیاد از شاهنامه میگوید که به واسطه سهو کتاب شاهنامه خیلی مبتلا به تخلیط و غلط و ترک و اضافه شده و من شش سال زحمت کشیده نسخه صحیحی از شاهنامه درست کردم. حیف که مجال نبود مطالعه کامل بکنم و ببینم چقدر با نسخ دیگر تفاوت دارد و همین قدر حس کردم که باید بالنسبه صحیحتر باشد.
کد خبر: ۵۷۸۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۶
به علاءالسلطنه برخوردم. گفت میرزا حسینخان به لندن آمده و امشب تو را وعده به شام و تئاتر گرفته است و نیز گفت شاه به پاریس آمده و در پاریس بناست آخر ماه رسما مهمان شود و بعد به لندن بیاید و به این واسطه آمدنش به لندن تعویق افتاده، اما نصرتالدوله [وزیر خارجه] همین دو سه روز به لندن خواهد آمد. در این صورت محتمل است ماندن من در لندن اولی باشد چون باید او را ببینم.
کد خبر: ۵۷۸۲۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۵
خبر گرفتاری محتشمالسلطنه [وزیر مالیه]۱ و اعلامیه سفارت آمریکا را در ایران امروز در روزنامههای انگلیس نوشتهاند. حاجی اصفهانی با زنش مریم آنجا آمدند. قبلا منزل من آمده بودند. میگفت «فردا بناست امیرعلی (سید امیرعلی) را ببینم و قرار میتینگ را بدهیم.» من بعضی بیانات کردم که «در این زمینه باید حرف زد که زیاد هم به دولت انگلیس بر نخورد.» درهمان زمینه که برای پرفسور برون هم نوشته بودم.
کد خبر: ۵۷۷۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۲
بعد از ناهار برای دیدن خانه کارلایل رفتم. خانه محقر کوچکی است چهارطبقه که آنچه از متعلقات کارلایل توانستهاند آنجا جمع کردهاند. پیرزنی موکل خانه بود، یک شیلینگ داده و وارد شدم. هر طبقه مرکب از دو اطاق و یک اطاق کوچولو است که به همدیگر راه دارند. طبقه آخر فقط یک اطاق است که دیوار مضاعف دارد برای اینکه از سر و صدا محفوظ باشد.
کد خبر: ۵۷۷۴۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۱
قبرستان Brompton را هم دیدم، به نظرم آمد که از قبرستانهای پاریس باصفاتر است. اکثر قبرها روی آن فقط صلیب است. گاهی اوقات هم اگر زن است صورت فرشته و اگر مرد است پیکر مصلوب حضرت عیسی را نصب کردهاند. به ندرت صورت یا مجسمه صاحب قبر هم هست. باری در آنجا رقتی دست داده بر جهالت ایشان گریستم و بر مهجوری خودم نیز تاسف خوردم...
کد خبر: ۵۷۷۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۰
رفتم ثانیا البرت موزیوم را تماشا کردم. فوقالعاده مفصل است. خسته شدم و قسمتی از آن را فقط دیدم. از جمله چیزهایی که دفعه سابق ندیده بودم یک جفت لنگه در بود که از عمارت چهل ستون اصفهان آوردهاند. چقدر قشنگ، عینا مثل جلدهای کتابی که نقاشی و تذهیبکاری داشته باشد. خدا لعنت کند ظلالسلطان را که این آثار را برانداخت.
کد خبر: ۵۷۷۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۹
چرچیل [دبیر اول سفارت بریتانیا در تهران - انتخاب] هم آمد و با ما ناهار خورد... خلاصه در بین صحبت معلوم شد نایب حسین کاشی گرفتار شده و در طهران او را به دار زدهاند. ماشاءاللهخان هم گرفتار است خوب است اقلا اشرار برطرف شدند و امید است که امنیتی در مملکت برقرار شود. نیز صحبت از کمیته مجازات شد. از قتل اسمعیلخان اظهار تاسف کرد و صریحا گفت این واقعه صدمهای به شخص من بود.
کد خبر: ۵۷۷۰۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۸
از صحبتهای ناصرالملک معلوم شد یحییخان مشیرالدوله وقتی بر حسب میل روسها وزیر خارجه شده انگلیسها سخت اعتراض کردهاند و شاه برای اینکه آنها را راضی کند هم خلاف اقدامی که کرده نکرده باشد به آنها تکلیف کرده که در کارهایی که اهمیت دارد و نمیخواهد به یحییخان رجوع کنند به امینالسلطنه رجوع کنند که به عرض شاه برساند؛ و از آن وقت امینالسلطان روابط با انگلیس داشت...
کد خبر: ۵۷۶۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۶
صبح حاجی اصفهانی بر حسب وعده اینجا آمد. مقداری صحبت کردیم. آدم بدی به نظرم نیامد. رعیت انگلیس است، چون مدتی است فامیلش در هندوستان و انگلستان متوطن هستند، اما نسبت به ایران دلسوز است. میگفت: آقاخان هم با ما همراهی میکند... میگفت و من هم تصدیق و تایید کردم که برای اصلاح کار ایران باید افکار عامه انگلیس را به حرکت درآورد.
کد خبر: ۵۷۶۴۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۵
احتشام همایون [نایب اول سفارت ایران در لندن] اصرار داشت که «نایبرئیس افتخاری بشوید.» ضمنا میگفت: «خوب است در لندن یک سوکمیسون (sous - commission) [کمیته فرعی]از ایرانیها تشکیل شود که واسطه بین ما و ایرانیان باشد.» قرار شد در این باب فکری بشود. / صبح در بین راه پسر حاجی معینالتجار و حاجی امینالضرب را دیدم. میگفتند «باید تغییر منزل بدهیم و عقب خانه میگردیم.» آنها هم مدتی است از طهران کاغذ ندارند.
کد خبر: ۵۷۶۲۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۴
مبلغی صحبت کردیم. میرزا بهروز یک کتابچه از منظرهای کمبریج برای من خریده به یادگار آورد. جوان بدی نیست، اما خام است. دیروز با او هم در باب استخلاص زبان فارسی از الفاظ غرب صحبت کردیم، عاجز میشد، اما متقاعد نمیشد. پروفسور برون مصدق من بود.
کد خبر: ۵۷۶۰۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۱
ساعت یازده و نیم به کمبریج رسیدم. راه همه جا سبز و خرم و درخت و زراعت بود. حقیقتا سبزی زمین در فرنگستان چیز غریبی است. پرفسور برون در گار حاضر بود. مرا با اتومبیل خود برد... ناهار با خودش و زنش در منزلش خوردیم. خانهاش هم خوب است و باغچه باصفایی دارد. از قرار معلوم پرفسور برون بابضاعت است. در خانهاش هم کتاب زیاد دارد. کتابهای شیندلر را خریده نشان داد. کتاب «نصف جهان» هم در آن بود. معلوم شد یکی از پسرهای حاجی میرزا ابوالفضل ساوجی که تنها از پسرهای او مانده و میرزا بهروز نام دارد مدتی در مصر بوده و حالا به انگلیس آمده و در کمبریج معاون معلم [استادیار]است. او هم آمد و دیدیم و با هم به گردش رفتیم.
کد خبر: ۵۷۵۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۱
تهیه سفر فردا را دیدم و اسباب خود را جمع کردم. لباسها و عمده اسبابم را در کیف بزرگ بسته به انتظامالملک دادم که همراه به پاریس ببرد و پیراهن و زیرجامه مختصری هم گذاشتم که به سفارت بدهد برای مراجعت من از کمبریج؛ و یک کیف کوچک هم برای همراه بردن تهیه کردم و خوابیدم. با نصرتالدوله [وزیر خارجه]میخواستم ملاقات کنم و قرار فردا را بگذارم نشد. روز دنبال کار و شب در پی عیش است.
کد خبر: ۵۷۵۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰
در موزه البرت انواع اشیای نفیس و قدیمی بود. اشیای ایرانی همه قسم از قلمدان و ظروف و اوانی گلی و فلزی و پارچه و نقاشی و آلات و ادوات و قالی و جعبه و ... بود. مخصوصا قالی مقبره شاه صفی که زمان ناصرالدینشاه فروخته شد حکایت غریبی است. مجسمهها و آثار ممالک دیگر هم چه اصل و چه تقلید از قبیل: مجسمه موسی و داود میکل آنژ و غیرها دیدیم.
کد خبر: ۵۷۵۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰
نطق لرد کرزن مفصل بوده تا یک اندازه مقاصد ما را بیان کرده، اما در اول زیاد از خدماتی که انگلیس و روس به ایران کردند حرف زده است. امروز اول نصرتالدوله [وزیر خارجه] حرف زد بعد لرد کرزن. بیانات امروز از هیچ طرف چیزی نبود. پروفسور برون بود و خیلی محظوظ شدم و به کمبریج دعوت کرد.
کد خبر: ۵۷۵۱۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۷
صبح به بطالت گذشت. قدری هم با نصرتالدوله [وزیر خارجه] در باب نطقی که باید بکند مباحثه کردیم. معلوم است که نصرتالدوله نظرش با ما کاملا نمیتواند یکی بشود. به اندازهای که توانستیم او را با خود موافق کردیم.
کد خبر: ۵۷۵۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۶
بعد از گردش با انتظام در باب مواد نطق فرداشب نصرتالدوله [وزیر خارجه]مذاکره کردیم و یادداشت نمودیم. عقاید خودم را در باب این قرارداد اینطور خلاصه کردهام: «عیب: مستشاران انگلیسی ادارات ما را به میل خود و مصلحت انگلیس اداره کرده، قدرت و اختیار اولیای ایران را محدود خواهند کرد عملا. علاج: علاج کلی ندارد. یک اندازه در ضمن کنتراتها ممکن است از این عیب جلوگیری شود...»
کد خبر: ۵۷۴۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۶
باری نصرتالدوله [وزیر خارجه]وقت ناهار آمد. علاءالدوله را هم خواستیم و قدری صحبت کردیم مبنی بر اینکه خوب است از طرف انگلیسها اظهار رسمی شود بر اینکه این قرارداد را برای محدود ساختن استقلال ایران نبستهایم و سلب حقوقی از دولت ایران نشده و کماکان مستقل خواهد بود؛ خاصه اینکه جزء مجمع ملل است و بنا بر این همه دول مجمع ملل ضامن استقلال او میباشند.
کد خبر: ۵۷۴۵۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
امروز نصرتالدوله [وزیر خارجه] با ناصرالملک ملاقات کرده و در باب کارهای اساسی مذاکره کرده بود. او گفته بود «در جزئیات مطلب داخل نشوید. مسئله موافقت دولتین در عمل مستشارها طبیعی است و مضر هم نیست... بهتر آن است که به همان کلیات قانع شوید. مذاکره تصویب مجلس هم لازم نیست، چون این حرف معنی میدهد که این قرارداد فعلا معتبر نیست و حال آنکه شما میخواهید آن را به اجرا بگذرید و بر طبق آن از دولت انگلیس در دعاوی خودتان استمداد کنید.» روی هم رفته چنانکه حدس میزدم گمان میکنم ناصرالملک با این قرارداد موافق باشد و نقطه نظرش با ما متفاوت است.
کد خبر: ۵۷۴۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳