امروز نصرتالدوله مهماندارهای [احمد] شاه را که از ایتالیا آمدهاند پذیرایی و مهمانی میکنند. مرا هم دعوت کرد... باری مهماندار شاه که او را ژنرال خطاب میکردند، آدم خوبی به نظر آمد. قدری با هم صحبت کردیم. از حرفهایی که زد این بود که در علم نظام هنوز عملیات سلاطین ایران منجمله سیروس سرمشق است و تدریس میشود و تصدیق میکرد این حرف را که خوب است حالت روحیه مغرب و مشرق با هم مخلوط شود، آن وقت تمدن خوب خواهد شد.
کد خبر: ۶۰۱۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۴
از لیون شبانه گذشته بودیم. از آوینییون و مارسیل قبل از ظهر گذشتیم و ساعت چهار به نیس رسیدیم... قبل از رسیدن به مارسیل غالبا دریا پیدا بود و راهآهن از کنار ساحل میگذرد و هرچه پیش میرفتیم باصفاتر میشد. غالبا شبیه به راه رشت و انزلی بود... ناحیه کوهستانی هم هست و بسیاری جاها برای عبور راهآهن را شکافته یا تونل ساختهاند. درخت مرکبات و نخل و غیره فراوان، درخت هلو و بعضی دیگر شکوفه کرده بودند. هوا هم صاف و آفتاب خوبی بود. باری به کلی عالم دیگری غیر از پاریس و نواحی شمالی است.
کد خبر: ۶۰۱۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۲
باز به هوتل موریس رفتم و مشغول ترتیب کاغذها شدم تا زمان پذیرایی هیأت یهود رسید که به آنها وقت داده بودم از جانب نصرتالدوله [وزیر خارجه] ایشان را بپذیرم. آمدند و همان صحبتها را که سابق کرده بودند مختصرتر کردند و بر طبق آن لایحه کتبی هم دادند.
کد خبر: ۶۰۰۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۱
حسینقلیخان نواب آمده بود ملاقات کردم. گفت: «آمدم نصرتالدوله [وزیر خارجه] را ببینم برای چند فقره کار؛ یکی اسلحه که دولت خریده از آلمان و حالا اگر تحویل نگیرد از میان میرود. دیگر حسابِ طلب خودم و دیگر عمل مهاجرین و از این قبیل.» گمانم این است که اصل مسئله حساب خودش است.
کد خبر: ۶۰۰۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۰
وارد مدرسه فلاحت که مدرسه دولتی است شدیم... با عبداللهخان رفتیم باغ مدرسه و محل درس و لابراتوار و محل حیوانات را دیدیم. خوکها و گاوها و اسبها و گوسفندها را تماشا کردیم. گوسفندها بیدنبهاند. عجب اینکه همه یکرنگ و خاکستری بودند. گاوها خیلی درشت و چاق. اسبها هم که کلیتا در فرنگستان درشت هستند. خلاصه بیتماشا نبود، مخصوصا گردش خوبی بود. سه چهار ساعت راه رفتیم و در یک قهوهخانه چای خوردیم. خانههای دهاتی فرنگستان الحق از خانههای دهات ما خیلی پاکیزهتر است، اما خود دهاتیها پاکیزهتر نیستند.
کد خبر: ۶۰۰۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۹
مینورسکی خاطرنگران بود برای اینکه در روزنامه «تان» نوشتهاند در طهران امنیت است با وجود هیجان افکار و انتخابات توقیفشده و قوای نظامی و پلیس همه در دست انگلیس است و میگفت این دلیل است که در ایران خبر هست و از بابت عیال خودش پریشان است.
کد خبر: ۶۰۰۳۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
با میرزا غلامحسینخان رفتیم به بانک. حوالهای که نصرتالدوله از بابت تتمه حقوق ماه فوریه داده بود که منبعد حقوق تا اول ماه حساب شود گرفتیم و او هم مال خودش را گرفت. در این موقع لیره قدری کمتر از ۲۲ قران حساب شده و چون لیره بود در تبدیل به فرانک هر لیره ۴۸.۷۰ فرانک حساب شد و در واقع هر فرانک نُه شاهی تمام شد. تنزل نرخ فرانک چیز عجیبی است. باری دویستوپنجاه تومان من زیاده از پنج هزار و پانصد فرانک شد.
کد خبر: ۶۰۰۰۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۵
رفتم به شرق اعظم [گراند اوریان فرانسه یا شرق اعظم یکی از مهمترین و بزرگترین لژهای فراماسونری اروپا]، بر حسب دعوت مسیو رنار که رئیس لژ منتنی شده است... دکتر کمبو در لژ بود. مرا و رنار را برای سهشنبه آینده به شام دعوت کرد. ضمنا میگفت بعضی از لژها خواستهاند که من در باب ایران کنفرانس بدهم. گفتم «باید گفتوگو کنیم».
کد خبر: ۵۹۹۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲
فریدالسلطنه آمد و من و انتظامالملک را برد Palais de Glace در شانزلیزه. عمارت مدور وسیعی بود که کف آن یخ مصنوعی ریخته بودند و مردم روی آن با کفش تیغهآهنی میلغزیدند. مضحک و باتماشا بود. زن و مرد و بچه و جوان و پیر، موزیک هم داشت و با همان حال رقص هم میکردند. در واقع همه قسم اسباب عیش و تفنن فراهم کردهاند.
کد خبر: ۵۹۹۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲
رفتم به انستیتوپاستور در خصوص کنترات باکتریولوژیست با دکتر لگرو گفتوگو کردم و ترتیباتی در نظر گرفتیم و برگشتم به هوتل موریس با نصرتالدوله [وزیر خارجه] در باب کارها مذاکره کردیم و قرار شد راپرتی برای طهران ترتیب دهیم که مسیو پرنی ببرد.
کد خبر: ۵۹۸۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۹
ملاقات توپچیباشوف [سرپرست هیات نمایندگی آذربایجان در کنفرانس صلح پاریس] رفتم و در باب ضرورت مداومت در کار صحبت کردم. گفت: «من حرفی ندارم اما رفقای من اینجا نیستند، صبر کنید تا بیایند.» ضمنا گفت: «نماینده کردها با ارامنه سازش کردهاند مبنی بر اینکه از تمام کردستان چه ایرانی چه عثمانی و حتی قسمتی از قفقاز یک مملکت تقریبا مستقل تشکیل دهند.» گفتم: «این کار شریفپاشا و حقهبازی ارامنه است.»
کد خبر: ۵۹۸۴۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۸
از عجایب چیزها که میرزا محمدخان از تقیزاده میگوید این است که به کلی از درک ذوقیات عاری است و به هر چیزی فقط به نظر سیاسی و وطنپرستی نگاه میکند. مثلا به «شاهنامه» همان نظر را دارد که فلان چراغ پیهسوزی که از قدیم در خرابه پیدا کرده و در موزه گذاشته باشند.
کد خبر: ۵۹۸۱۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۷
نصرتالدوله [وزیر خارجه] هم آمد اطاق من قدری صحبت کردیم. گفتم به او: «من میترسم کنفرانس برای ما کاری نکند» و «خوب است خودمان به قوه خودمان کار بکنیم.» گفت: «خودمان قوه نداریم و هیچ کار نمیتوانیم بکنیم.»
کد خبر: ۵۹۸۰۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۶
کاغذ برای لئون بورژوا [دیپلمات فرانسوی] به جهت نمایندگی خودم از جانب ایرانیها در انجمنهای مجمع ملل نوشتم. همچنین کاغذ برای میرزا حسینخان فرستادم. کنترات دکتر پراک را به امضا رسانیدم؛ همچنین کنترات مسیو بونور را. و شب به اتفاق میرزا محمدخان به تئاتر فرانسه رفتیم.
کد خبر: ۵۹۷۳۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۱
باری نصرتالدوله را دیدم و صحبت کردیم و ناهار با هم خوردیم و صورت تلگرافی راجع به عمل آذربایجان برای طهران نوشتیم و طرح لایحهای که برای کنفرانس راجع به عمل روسیه باید داد ریختیم.
کد خبر: ۵۹۶۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۸
رفتم به هوتل کلاریج و با او [توپچیباشوف سرپرست هیأت نمایندگی آذربایجان در کنفرانس صلح پاریس] به مذاکره پرداختم و بعد از تمهید مقدمه گفتم «برای اینکه دولت ایران کاملا با شما موافقت کند لازم است که در سه فقره او را راضی کنید: یکی این که در مسئله نخجوان به رای اهالی رجوع شود. یکی اینکه اسم خودتان را عوض کنید. سیم اینکه سرحد اصلاح شود.» در دو موضوع اول بعد از قدری مذاکره اشکال نکرد. در موضوع سوم توضیح خواست گفتم «طالش و مغان باید تماما مال ایران باشد.»
کد خبر: ۵۹۶۲۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۷
تا ظهر منزل ماندم به انتظار اینکه از طرف توپچی باشوف اظهاری بشود. بالاخره تلفنون رسید که امروز مجال نیست، فردا ساعت چهار منتظرم... عصر بر حسب وعده رفتم به هوتل کلاریج با اعتمادالدوله و میرزا محمدخان چای خوردیم و شام رفتیم منزل اعتمادالدوله خوردیم و تا نصفشب صحبت کردیم و وقت را به خوشی گذراندیم... مسئله پیشرفت بلشویکها خیلی اسباب نگرانی شده است...
کد خبر: ۵۹۶۰۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۶
ظهر به هوتل خودمان آمدم و منتظر یحییخان اعتمادالدوله شدم، چون وعده کرده بود بیاید با هم برویم منزل او ناهار بخوریم و لایحه راجع به قفقاز را بنویسیم. رفتیم و ناهار خوردیم اما در باب لایحه نظرمان این شد که باید تغییر لحن داده، به واسطه اینکه در روزنامه نوشتهاند که کنفرانس تصمیم کرده است دول قفقاز را به طور فعلی بشناسد و بنا شد اول من توپچی باشوف را ببینم، بعد ببینیم چه باید گفت و چه نوشت.
کد خبر: ۵۹۵۹۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۵
دکتر پراک آمد و کنترات را به ترتیبی که نصرتالدوله [وزیر خارجه] قبول کرده پذیرفت. اما دکتر ویلهلم نیامد. نمیدانم قبل از من آمده و رفته بود یا هیچ نیامد. باری ناهار رفتم منزل مادام رو و برگشتم به هوتل موریس. چون به واسطه رفتن شاه اطاقهای طبقه دویم آن هوتل خالی شده ما به آنجا نقلمکان کردیم و اطاقهای طبقه پنجم را رها کردیم.
کد خبر: ۵۹۵۷۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۴
خلاصه، از طرف کلمانسو [نخستوزیر فرانسه] به عنوان رئیس کنفرانس دعوت رسیده است به دولت ایران یعنی به طهران برای وثوقالدوله [نخستوزیر] و به پاریس برای ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در پاریس] برای دخول در مجمع ملل و نصرتالدوله هم جواب قبول داده است.
کد خبر: ۵۹۵۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۲