اوانسخان آمد... از حرفهای او چنین فهمیدم که اصل مقصودش القای این خیال است که دولت ایران حالا که این مسئله قرارداد با انگلیس پیش آمده خوب است انگلیسها را راضی کند و ممکن است که مسئله آذربایجان را تسویه کند. گمانم این است که ارامنه میخواهند به وسیله ایران و انگلیس جمهوری آذربایجان را از بین بردارند و شاید که انگلیسها هم به این مسئله بیمیل نیستند و حالا که ایران را از خودشان میدانند این کار را بکنند؛ و از کلمات اوانسخان چنین برمیآید که خبر دارد.
کد خبر: ۵۷۰۰۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۳۱
روی هم رفته معلوم است که دولت فرانسه و کلیه فرانسهها از این واقعه متاثرند و حقیقتا در کمک ما حاضرند. افسوس که خودمان برای کار حاضر نیستیم.
کد خبر: ۵۶۹۸۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۳۱
بعد منزل ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] رفتیم، چون مهمان او بودیم. کتابچیخان هم بود. بعد از شام قدری نشسته صحبت کردیم و گردشکنان به منزل آمدیم. به قول کتابچیخان این کاری که انگلیسها کردند اسباب شد که در روزنامهها برای ایران غوغا شد.
کد خبر: ۵۶۹۶۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۳۰
روزنامهها هنوز از بابت قرارداد [۱۹۱۹] ایران چیز مینویسند. مادام منس از مفارقت میرزا حسینخان خیلی متاثر بود، واقعا معلوم میشود او را میخواهد.
کد خبر: ۵۶۹۱۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷
یک نفر روزنامهنویس آمریکایی که مخبر شیکاگو تریبون است آمد، با او هم صحبت کردیم. میگفت: «این مسئله قرارداد در آمریکا اثرات بد خواهد کرد و مخصوصا اسباب زحمت مستر ویلسن خواهد شد و به او ایراد خواهند کرد که تو شش ماه در پاریس روزی دو سه ساعت با لوید جرج به سر بردی و یک کلمه در باب این قرارداد که به قول خودشان نتیجه نه ماه مذاکرات است با تو نگفت. این چه دیپلماسی آشکار است.»
کد خبر: ۵۶۸۸۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷
قرارداد جدید [۱۹۱۹] را در روزنامههای انگلیسی و روزنامه «تان» نوشتهاند. دو قرارداد است: یکی شش ماده و دیگری پنج ماده. شرایط بدی ندارد جز همین که طرف دولت انگلیس است و همین که مستخدمین ما انگلیسی شدند صاحباختیار مطلق مملکت خواهند شد.
کد خبر: ۵۶۸۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۶
از قرار معلوم قرضی که انگلیسها به ایران میدهند دو میلیون لیره است و حضرات مملکت را به این ثمن بخس فروختهاند، اگرچه یقینا جیبهای خود را هم پر کردهاند... حالا هم تشویش داریم که مبادا مسئله مجمع ملل را هم ضایع کنند.
کد خبر: ۵۶۸۴۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۴
مستر تلمان آمریکایی آمد. میرزا حسینخان را هم به او معرفی کردم. پیشنهاد میکند که برای ایران در آمریکا پروپاگاند [تبلیغ] کند و برای این کار سالی بیستوپنج هزار فرانک میخواهد. گفتیم پیشنهاد را کتبی کند. ما به دولت اظهار کنیم.
کد خبر: ۵۶۷۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۲
بعدازظهر بر حسب وعده با ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] به کتابخانه ملی رفتم. مدیر کتابخانه از ما پذیرایی کرد و به تالارهایی که مسکوکات و صفحات نقاشی و نسخ خطی در آن بود گردش داد. مسکوکات طلای هخامنشی و پولهای زمان اشکانی دیدیم و صفحات نقاشی خوب و بد تماشا کردیم. نسخههای خطی فارسی چندان اهمیتی نداشت، یعنی آن اندازه که دیدم.
کد خبر: ۵۶۷۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۰
امروز تلگرافی از رئیسالوزرا رسید مبنی بر اینکه قرارداد [۱۹۱۹]با انگلیسها تمام و امضا شد... اساس این است که مستخدمینی از انگلیس بگیرند و صاحبمنصب برای قشون متحدالشکل و قس علی ذلک. انگلیسها هم تمامیت و استقلال ایران را حفظ کنند و پول قرض بدهند. چشم حضرات روشن! آخر کار خودشان را کردند و این اندازه وقاحت و بیپروایی هم تصور نمیرفت در انسان موجود شود.
کد خبر: ۵۶۷۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۹
فرخ خان از لندن آمده بود، میگفت: «به واسطه اغتشاش قفقاز و زد و خورد ارامنه و مسلمانها مسافرت قفقاز موقوف و ممنوع است. انگلیسها تذکره [گذرنامه]نمیدهند و کشتی هم از تارانت حرکت نمیکند.» اگر این راست باشد بد میشود و توقف ما در پاریس اجباری است.
کد خبر: ۵۶۷۱۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۹
داوطلب معلمی فلسفه که مسیو نیکو نام دارد و قدری فارسی میداند و شاگرد پرفسور براون بود آمد و قدری با او حرف زدم. رفیقی هم همراه داشت. هردو از فرانسه حرف زدن من تعجب کردند. بعد ما میرزا حسینخان در باب شرایط حرف زدند. معلوم شد توقعات زیاد دارد و مشکل است که بتوانیم کنار بیاییم.
کد خبر: ۵۶۶۹۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۷
بعد از ناهار به گردش عمارت ورسایل رفتیم. خیلی خسته شدیم، اما هنگامه تماشایی و مفصل است... یک پرده نمایش شرفیابی سفیر ایران بود به حضور ناپلئون و چند فقره قالی گوبلن وقایع مختلفه قصه استیر و اسوروس بود. عمارات آئینه و میزی که عهدنامه صلح روی آن امضا شده و اطاقی که حضرات کنفرانس آنجا جمع شده و سابقا اُپرا بوده و خلوتخانه ماری آنتوانت و از این قبیل چیزها خیلی دیدیم.
کد خبر: ۵۶۶۸۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۷
نزد ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] رفتم. برای شام مرا نگاه داشت و خیلی صحبت و اظهار مهربانی کرد و از شعاعالسلطنه بد گفت و از سالارالدوله تعریف کرد که با وجود دیوانگی ایرانی است و از محمدعلی میرزا بد گفت. صحبتهای ممتازالسلطنه با من گذشته از بعضی خودستاییها باالنسبه ساده و راست است.
کد خبر: ۵۶۶۴۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۵
در خصوص حرکت و توقف در حضور جمع گفتگو کردیم و مشاور [وزیر خارجه] اظهار کرد که «مبلغی که برای ما مانده کافی برای ماندن نیست.» میرزا حسینخان گفت: «من حاضرم که مرخص شده به لندن بروم.» من و انتظام الملک هم گفتیم: «ما حاضریم که به طهران برویم.»
کد خبر: ۵۶۶۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۵
کاغذی از وزارت خارجه به ممتازالسلطنه رسیده و نوشتهاند برای معلمین لیسانسه پانزده هزار و اگرژه و دکترها هیجده هزار قرار بدهید و فرانک را دو قران حساب کنید. حقیقتا در این مسئله معلمین ما سرگردان شدهایم که به چه سازی برقصیم.
کد خبر: ۵۶۶۱۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۳
در باب تاسیس مدرسه متوسط در طهران به توسط میسیون لائیک صحبت کردیم. مسیو رنار عقیدهاش این بود که «خوب است این کار را بکنیم عوض اینکه معلم اجیر کنیم.» گفتم: «برای این خیال حالا دیر است، من حاضرم که مسئله تاسیس مدرسه را در طهران تعقیب کنم» و بنا شد نقشهای آنها کشیده به من بدهند که بدانم چه بکنم.
کد خبر: ۵۶۵۸۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۲
از صحبتهای کتاچیخان هم یکی این بود که مشیرالدوله [میرزا نصرالله خان نائینی نخستین صدراعظم ایران پسامشروطه] مرحوم را هم محمدعلیشاه مسموم کرده و هارتویگ سفیر روس نیز دخیل بود.
کد خبر: ۵۶۵۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۲
بعد از ناهار به اتفاق میرزا حسینخان و ارباب کیخسرو به سُربُن رفتیم، برای اینکه مجلسی است که جشن اعلان جنگ را برای سال پنجم میگیرند. وقتی که رسیدیم ازدحام زیادی بود و جا پر شده بود و راه نمیدادند و مردم متغیر بودند که چرا بیشتر از آنکه جا دارند بلیت میدهند. من زود ملتفت مطلب شده برگشتم.
کد خبر: ۵۶۵۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۰
با مشاور [وزیر خارجه] و انتظام گردش رفتیم. در بین راه صحبت از آشتیکنان میرزا حسینخان و ممتازالسلطنه کردم. دیدم مشاور خیلی نسبت به ممتاز متغیر است، میرزا حسینخان هم رغبتی به آشتی ندارد، من هم در این صورت تکلیفی در اصرار ندارم.
کد خبر: ۵۶۵۰۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۸