اسپايدرمن در بانك مركزي

شرق نوشت: بانك مركزي، تنظيم كننده بازار است و قيمت تمام شده سكه در ايران، حداكثر، 405 هزار تومان است (7/2/1390)

    كنترل بازار سكه را در دست داريم. (7/3/1390)

    ديگر نمي توانيم بازار طلارا كنترل كنيم و قيمت سكه، غيرقابل كنترل است. (8/8/1389)

    با حذف ماليات بر ارزش افزوده، قيمت طلاشديدا كاهش پيدا مي كند. (25/3/1390)

    قيمت سكه، هم اينك 500 هزار تومان است و بازار سكه، هم اكنون روال عادي و طبيعي خود را طي مي كند! (28/5/1390)

    تمام عبارت هاي طلايي بالا، از مصاحبه هاي آقاي رييس كل بانك مركزي با رسانه هاست. محمود بهمني در طول مدت فعاليتش، پيوسته سعي داشته بانك مركزي را داراي استقلال و اقتدار، نشان دهد. آمار هاي منتشر شده از سوي ساختمان آبي رنگ، راسته ميرداماد در چند وقت اخير نشان داده است كه پيكان قيمت طلاو سكه، از نقاط پاييني اين ساختمان شيشه اي توسط نيرويي مافوق همچون اسپايدرمن به نقاط بالايي، شيفت پيدا كرده است.

 وقتي در عرض يك شب، قيمت سكه طي يك سير صعودي، 10 هزارتومان، افزايش مي يابد و رييس كل بانك مركزي از آرامش آبي رنگ بازار سكه، سخن به ميان مي آورد، منحني علامت سوال ها تا بي نهايت، ميل مي كند! به ياد داريم يكي دو ماه پيش كه قيمت سكه در كشور، از ميانگين جهاني، بالاتر رفت، بانك مركزي به هيچ وجه به اين مساله اعتقاد نداشت كه چرا بايد قيمت طلاو سكه از قيمت جهاني نزديك به 20 هزار تومان، زيادتر باشد، اما حالابعد از سونامي قيمت طلادر بازارهاي جهاني، عبور سكه را از مرز 500 هزارتومان به گردن بهاي جهاني اونس ها مي اندازند.

 باز هم به ياد داريم كه جناب بهمني، آن روزها، قيمت بالاي طلاو سكه را، حبابي مي دانستند و هيچ تقصيري را متوجه ساختمان شيشه اي خود نمي ديدند، اما حالامي گويند: قيمت جهاني طلا، افزايش يافته، ما نيز مجبوريم، قيمت سكه و طلارا بيشتر كنيم، چون ما تابع قيمت هاي جهاني هستيم!

    براي بانك مركزي كه هميشه خود را صاحب بلامنازع تنظيم بازار داخلي مي دانسته، اظهارنظرهايي از اين دست همچون در دست داشتن كنترل بازار سكه و از دست دادن بازار سكه، مي تواند نشانه هايي از بي برنامگي باشد.

 پيشتر، آقاي بهمني طي مصاحبه اي افزايش بي حد و حساب قيمت ارز را حاصل عمليات بانك مركزي براي تست بازار دانسته بود! اين نقشه هاي راه، براي بانك مركزي يك كشور، بيشتر تداعي كننده اين مساله است كه سكاندار نهاد پولي و مالي كشور، به دنبال بومي سازي شخصيت هايي چون اسپايدرمن در صحنه اقتصاد داخلي ايران است.

    قربانيان اين سياست ها، اما بيشتر فعالان و توليدكنندگان اقتصادي كشور هستند كه در عرض يك شب، ناگهان ميليون ها دلار، متضرر مي شوند؛ هرچند از آن طرف قضيه هم، برخي ها(! ) يك شبه، ميليون ها دلار، بدون زحمت، سود به جيب مي زنند.

 شايد چندماه بعد، دوباره آقاي رييس كل در مصاحبه اي جذاب، احتمالابگويد: خواستيم بازار طلارا براي حل مشكل ازدواج جوانان، تست كنيم! اما يك سوال. در حالي كه اقتصاد ما، مثل كشورهايي چون ژاپن و كره (كه آسيايي هستند) به بازارهاي جهاني (بورس هاي بزرگ)، متصل نيست و به قول رييس كل بانك مركزي، صدها تن ذخيره طلادارد، چرا بايد از رشد جهاني طلاتا اين حد، متاثر باشد؟!